آفتابنیوز : آفتاب: روزنامه مردمسالاری در سرمقاله امروز 17 مرداد 88 آورده است:
برای وصف حال تو، قلم فقیر و ناتوان
تو روح استقامتی، سنگ صبور مهربان
به عرصههای پرخطر، همیشه حی و حاضری
شریک شادی و غمی، تو کم نظیر و نادری
امروز 17 مرداد است، که به مناسبت سالروز شهادت یک خبرنگار در افغانستان به دست گروه مرتجع و واپسگرای طالبان و در تجلیل از مقام آگاهی دهی به مردم، به این نام، نامیده شده است. شهید صارمی خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی در دوران اصلاحات که جان شیرین خود را بلا گردان «رسالت اطلا ع رسانی و آگاهی بخشی» خویش ساخت و به پاس این عظمت سالروز شهادت او را روز خبرنگار نامیدند.
ضمن تجلیل از مقام این شهید، نمیدانم چرا به دلم گذشته است که اگر یک مناسبت فرح انگیز دیگر را به نام روز خبرنگار مینامیدند، آلام و گرفتاریهای خبرنگاران کمتر بود. امسال در حالی روز خبرنگار را برگزار میکنیم که تعدادی از روزنامه نگاران در بازداشت و جمعی نیز بلا تکلیف هستند و به جای جمع شدن و کف زدن برای هم، باید چهره در هم رفته همکاران آنها را بنگریم. در آستانه روز خبرنگار باید خبر پلمپ شدن انجمن صنفی روزنامه نگاران را بنویسیم و جلوگیری از برگزاری مجمع عمومی سالانه این انجمن را تیتر کنیم.
فکر میکردیم مقارن شدن ایام پر برکت نیمه شعبان با روز خبرنگار فرصتی است تا از نقش خبرنگار در توسعه عدالت بنویسیم و آرمان او را با آرمان «انتظار» پیوند بزنیم و بنویسیم: خبرنگار دشمن جهل و ناآگاهی است و جهل و ناآگاهی و نفهمیدن ظلم است و«ظلم» تمامت آفات و شور بختیهای آدمی را دربر میگیرد. بنویسیم خبرنگار با آگاهی بخشی به جنگ ظلم و ظلمت میرود و ظلم هر آن کنشی است که اشیا و آدمی را از شان و مکانت حقیقی اش برکنار میدارد. بنویسیم تنه وبدنه خلقت، عدالت است و در این میان ستم، غباری بیش نیست، که به راحتی میشود آن را شست و پیکره اصلی، پاکیزه و زیبای آفرینش را در برابر نگاه انتظار زندگی، به دیدار، نهاد!
فکر میکردیم در جنبش شکوهمند میلا د انتظار، با انعکاس رویدادهای شادی آفرین و انبساط بخش نیمه شعبان به «احساس انتظار» میرسیم و دیگران را به «احساس انتظار» میرسانیم و صاحب نظرانه عمل میکنیم چرا که سفر انتظار، قلم انتظار، چشم آدم را، باز میکند و انسان را«صاحب نظر» میسازد. فکر میکردیم روزی که نیمه شعبان سالروز میلا د حجت بالغه الهی بر زمین را پشت سر خود دارد با خاطری آسوده قلم میزدیم که: شیعه با التزام و پایداری و تاکید بر«ستم ستیزی» در هیچ لحظهای از تاریخ هیچ «ظالم» و «روند ظالمانهای» را تایید و تصدیق نکرده و بر سراین کار «جان» خویشتن را همچون شهید صارمی بلا گردان «ایمان» خویش، ساخته است! می نوشتیم «عدالت» از نگاه شیعه اصل دین است و نخستین پیشوای او در محراب، به گناه عدالت به قتل رسید و آخرین پیشوایش، برای اینکه به داد «عدالت» برسد، قیام می کند تا کسی به نام «آزادی»، «عدالت» را فدا نکند و به نام «عدالت»، «آزادی» را سر نبرد و ...
اما مگر میشود، در روز خبرنگار، از خبرنگاران بازداشت شده، از محدودیتهای گسترده خبرنگاران در آگاهی بخشی و از تعطیلی خانههای خبرنگاران که روزنامه و جراید هستند و از پلمپ انجمن صنفی و جلوگیری از برگزاری مجمع عمومی آن یاد نکرد و با خانوادههای مضطراب و نگران آنها همدل نشد. احساس انتظار مثل احساس تشنگی است، آنکه «نظر» ندارد، مثل کسی است که تشنه نیست.
روز خبرنگار را به همه خبرنگاران و قلم به دستان مطبوعات، خبرگزاری ها و رسانههای دیداری و شنیداری و الکترونیکی که درد مردم دارند و به مثابه چراغداران آگاهی و شعور ایفای نقش می کنند تبریک می گوییم.
------------------------------------------------
متن: به نام خدا
امتی که در آن حق ضعیف از قوی بدون لکنت زبان گرفته نشود فاقد قداست و پاکی است. علی (ع)
اما حقیقت چیست و حق کدام است؟ تشخیص حق از باطل آن طور که ادعا می شود کار آسانی نیست و به همین جهت پیامبر اسلام(ص) از همان ابتدا در زمان حیات خویش در شفاف ترین دوره ی تمامی تاریخ اسلام، در هم آمیختگی ظاهری حق و باطل را در آینده نزدیک پیش بینی کرده بود که عمار را مخاطب قرار داد: "تو با هر که باشی دلیل حقانیت اوست". در تاریخ معاصر نیز جویندگان راستی با همان دشواری روبرو هستند. قاتلین شهید صارمی که یازدهمین سالگرد شهادتش را پیش رو داریم چه کسانی هستند. می دانیم شهید صارمی به دست یهودیهان صهیونیست کشته نشد. مسحیان کاپیتالیست هم برای قتل خبرنگار ایرانی مستقر در مزار شریف برنامه ریزی نکرده بودند. پس چه کسانی و چه گونه افکاری حضور خبرنگاران و روزنامه نگاران در افغانستان آن روز را برای خود تهدید می دانستند، طالبان. کسانی که خود را پیرو راستین مکتب اسلام می پنداشتند. پس چرا می بایست یک روزنامه نگار ایرانی مسلمان هم کیش خود را در اوج مظلومیت به شهادت می رساندند. خبرنگار مگر دست آوردی جز دانایی برای جامعه اش در بر دارد؟ این چه محصولی است که از یک سو ارزش خون دادن دارد و از سویی دیگر خون ریختن؟ اکنون، به گواه متفکران و تئوریسین های راست و چپ، خودی و غیر خودی نظام جمهوری اسلامی با چالشی بی سابقه روبرو است. مسایل مربوط به انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری و جریانات پس از آن، عملا" ملت ایران را به دو بخش تقسیم کرده است. در بین هر دو گروه چهره هایی دیده می شوند که به هیچ وجه در صداقت و تعهد ایشان نسبت به مردم، کشور و نظام نمی توان تردید داشت. و البته در بین هر دو گروه هم افرادی هستند که پیشینه ی قابل اعتمادی نزد مردم ندارند. پس امروز چه کسی می تواند عمار یاسر را در بلوایی که بر پاست شناسایی کند؟ تازه اگر چنین شود و عمار گونه ایی نیز پیدا شود، چه کسی می تواند مصادیق تشخیص خود را از گذرگاه بی مرز مغالطه و برهان به مرددان هر دو گروه برساند؟ مگر اینکه به کلام معصوم که در صدر آمد پناه جوییم و بیابیم چه کسانی قلدر مأبانه قدرتنمایی می کنند و دندانهای چه کسانی در دهان خورد می شود. چه کسانی تکیه به سر نیزه دارند و چه کسانی جز یا حسین گفتن سلاحی برای دفاع ندارند. کدام تصمیم سازی است که آدم کشان مسلح را آزاد و روزنامه نگاران آگاهی آفرین را در بند می سازد؟ 17مردادروزخبرنگار تبریک یاتسلیئت حجت صارمی پانزدهم مردادماه هشتادوهشت