پیشتر هم برخی ناظران معتقد بودند که این انتخابات قابل مقایسه با انتخاباتهای قبلی نیست زیرا پیچیدگیهای خود را دارد و دقیقا هم همینگونه شده است. یعنی برخلاف ادوار قبلی در شرایطی که کاندیدای اصلاح طلبان پیشتاز شده است، اما نرخ مشارکت حدودا ۴۰ درصد است. این یعنی برخلاف قبل که در صورت مشارکت بالای ۶۰ درصد نامزد اصلاح طلبان شانس داشت این بار با نرخ مشارکت ۴۰ درصد اصلاح طلبان حداقل موفق شده اند به دور دوم انتخابات بروند و آنجا با سعید جلیلی رقابت کنند.
اما نکتهای که اکنون سوای نتایج انتخابات بسیار به چشم آمده و سبب نگرانی دلسوزان نظام شده نرخ پایین مشارکت برای چهارمین بار متوالی است. سال ۱۳۹۸ نرخ مشارکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی ۴۲ درصد بوده است.
به گزارش مردم سالاری آنلاین، سال ۱۴۰۰ در انتخابات ریاست جمهوری که منجر به پیروزی مرحوم رئیسی شد نرخ مشارکت ۴۸ درصد بوده است و از سوی دیگر شاهد بالاترین میزان آرای باطله با ۱۳ درصد بودیم. سال ۱۴۰۲ هم در انتخابات مجلس شورای اسلامی شاهد مشارکت ۴۱ درصد بودیم و اکنون برای چهارمین بار متوالی است که شاهد نرخ پایینتر از حد متوسط مشارکت هستیم.
یکی از ابعادی که این مسئله دارد بحثهای امنیتی میتواند باشد. در حقیقت میزان مشارکت در این دوره به شکلی است که از لحاظ امنیتی قابل تحلیل میباشد. سیامک قاسمی یکی از فعالان شبکههای اجتماعی و اقتصادی در اینباره نوشت است: «این دیتای پراکندکی کاهش مشارکت استانها نسبت به سال ۱۴۰۰ که انتخاباتی تقریبا بدون رقابت بود، از جوانب مختلف بسیار جالب و شاید خطرناک است:
- نرخ مشارکت در همه استانها بجز استان تهران و قم از انتخابات سال ۱۴۰۰ که نتیجه اش از قبل قطعی بود کمتر است.
- نرخ مشارکت در شهر تهران به ۲۳ درصد کاهش پیدا میکرد.
- نرخ مشارکت هر چه از مرکز به استانهای دورتر میرویم کم و کمتر میشود.
- نرخ مشارکت حتی در آذربایجان شرقی که استان پزشکیان هست هم کمتر شده است.
- نرخ مشارکت در استانهای مرزی سیستان و بلوچستان و کردستان و خوزستان بیش از ۲۰ تا ۳۵ درصد کاهش پیدا کرده است.
کاملا رفتارها و کانونهای تنشهای اجتماعی در آینده دور یا نزدیک مشخص است.»
موضوع دیگر بحثهای مرتبط با اعتماد عمومی است. به نظر میرسد هرچه به پیش میرویم شکاف میان مردم و حاکمیت رو به افزایش است. در واقع اگرچه در موسم تبلیغات وعدههای رنگارنگ اقتصادی داده شد ولی این موضوع نیز نتوانست موجب کشش میان مردم شود. به نظر میرسد آنقدر در ادوار قبلی وعدههای عمل نشده وجود دارد که به کلی مردم نسبت به وعدههای اینچنینی سرد شدهاند. بحثهای معیشتی و اقتصادی هم در طول سالهای گذشته مردم را به شدت دلزده کرده و جامعه معتقد است روسای جمهور نتوانسته اند اقتصاد کشور را سر و سامان دهند. در حال حاضر نیز با وجود اینکه مقامات دولت سیزدهم معتقد هستند که در حوزه اقتصادی عملکرد خوبی داشتهاند، اما همین میزان مشارکت نشان میدهد جامعه راضی نیست. موضوع دیگر اتفاقاتی است که طی چند سال گذشته رخ داده است. از موضوع حجاب گرفته تا برخی برخوردها با اعتراضات موجب قهر جامعه شده است و از همین رو آشتی دادن این بخش از جامعه با صندوق را دشوار کرده است.
یکی دیگر از مسائلی در حوزه مشارکت به چشم آمد اشتباه عجیب موسسههای نظرسنجی معتبر در پیش بینیهای شان در نرخ مشارکت بود. به نوعی میتوان گفت یکی از بازندههای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ همین موسسهها بودند. گفتنی است غالب این موسسهها پیش بینی مشارکت ۵۳ درصدی داشتند، اما اکنون چنین نشده است. اختلاف فاحش خروجی صندوق با گزارشهای پیشبینی، نشان میدهد که سیاسیون و تصمیم گیران کشورمان به نوعی اسیر این نظرسنجیهای غلط هستند که میتواند خروجی شان به ضرر منافع مردم باشد. در مجموع به نظر میرسد اصلاح طلبان شانس بالایی برای پیروزی در دور دوم انتخابات داشته باشند چرا که احتمالا بخش اعظم آرای محمد باقر قالیباف به سبد پزشکیان برود ولی مسئله اصلیتر که بایستی مسئولان فکری به حال آن کنند قهر مردم با انتخابات است. همانطور که شرح داده شد این موضوع عوارض ناخوشایندی میتواند داشته باشد؛ از تضعیف سیاست خارجی گرفته تا عدم امکان تصمیم گیریهای مهم در داخل.