ابوالفضل فاتح در یادداشتی در روزنامه اعتماد نتایج انتخابات ریاست جمهوری و افت مشارکت را تحلیل کرد و نوشت:
بیگانگی اکثریت مردم با حاکمیت وارد پردهی چهارم خود شد. انتخابات رایجترین روند سیاسی جهان مدرن است و کالایی وارداتی یا پیچیده نیست. سالهاست با نظارتهای سیاسی و مهره چینی، آن را به جای حق تعیین سرنوشت به عنصر شکاف ملی و حاکمیت اقلیت تبدیل ساخته اند.
از مهمترین موانع مشارکت، معنابخشی خاص به رای مردم است. رای آزاد است و مفهوم آن هم آزاد و متکثر. دلیلی ندارد که رای متنوع مردم را ذیل مفهومی واحد قرار داد. در انتخابات اخیر بمباران تکستها و پیامها و مصادره ها، بسیاری از مردم را منصرف ساخت.
بلا موضوع دانستن رای، فرونشست کیفیت و تراز انتخابات و رئیس جمهور و نمایش بیعدالتی مدعیان عدالتخواهی با کاندیداهای چند درصدی، در کنار ناامیدی از هرگونه تغییر و تحول و کژتابیها و کارشکنیها نسبت به رای مردم آنگاه که مخالف حاکمان بوده است، از دیگر عوامل انصراف مردمند.
در چنین شرایطی به رغم سقوط ده درصدی مشارکت، از ۵۱ درصد به ۴۰ درصد (خطای پیشبینی همهی نظرسنجیها که مبنای تحلیل هاست)، روند آراء آقای مسعود پزشکیان کاهشی نبود، و از ۳۲ درصد در پیش بینی ها، به حدود ۴۲ درصد فزونی یافت، و نشان داد در دو روز آخر «موج پنهان» به ویژه از آراء قومی، بدنهی سنتی، طبقات محروم و حتی جناح رقیب به سوی او روان شده است.
اما، در کمپین دیگر، با ریزش کلی آراء و شکست اعتماد مردم مواجه بوده ایم، به گونهای که به رغم مصونیتها و دوپینگ ها، تنها حدود دوازده و نیم میلیون رای را به خود اختصاص داده اند. این جناح در انتخابات قبل حدود ۲۲ و نیم میلیون رای را برای کاندیداهای خود اعلام کرده بودند. این ریزش تاریخی پایگاه اجتماعی اصولگرایان، پیامدهای مهمی در پی خواهد داشت. گرچه در رقابتی درون جناحی، آقای جلیلی نیز با رای سازماندهی شده و تصمیم شب آخر، و با انتقال بخشی از آراء آقای قالیباف به خود، در سطح بهتری قرار گرفت و آیندهی سیاسی قالیباف را در معرض چالش بزرگی قرار داد.
این که در روز جمعه، چه دامنهای از مردم، مشارکت خواهند کرد، باید شکیبا بود. جریان محافطه کار نیازمند بازسازی و جریان اصلاح طلب، نیازمند جلب نظر مرددین و موج وسیعتری از مردم مستقل و یا ناامیدان از اردوگاه رقیب است.
در یادداشت قبلی، درباره تولد جامعه سه ضلعی، سخن به میان آمد. این باور وجود دارد کشور نیازمند تکثر متناسب در اضلاع قدرت سیاسی و اجتماعی است و بیش فربهتر شدن یک ضلع با ویژگی انحصار گرایی با سیطره بر منابع قدرت سیاسی و اقتصادی، مصالح بلند مدت کشور را تامین نخواهد کرد.
در قحطسالی رای، خطر اقلیتترین دولت، ایران را تهدید میکند. چنین دولتی، علاوه بر چالشهای ساختاری، با چالش بزرگتر افکار عمومی، امنیت ملی و مقبولیت جهانی مواجه خواهد بود. در گفت و گوی «بین آنان که رای میدهند»، و «بین آنان که رای میدهند و رای نمیدهند»، آیا مردم در دور دوم، چه رفتار سیاسی خواهند داشت؟
والسلام