ایران و عربستان سعودی به واسطه توافقی با میانجیگری چین روابط دیپلماتیک خود را احیا کردند. این توافق که در مارس ۲۰۲۳ منعقد شد، جدول زمانی برای برقراری روابط دیپلماتیک تعیین و بر گزاره هایی، چون اصل عدم مداخله متقابل و تمامیت ارضی و همکاری تاکید کرد. اما به ادعای ناظران با گذشت بیش از یک سال، فارغ از فعل و انفعال هایی، چون افتتاح سفارتخانهها و تسهیل حج برای زائران ایرانی، طرفین برای گسترش روابط خود گامی برنداشته اند. این گروه بر این باورند که تا مادامی که ریاض انتظار داشته باشد که تهران روابطش را با متحدان منطقهای اش کم کند یا به شکلی متقابل ایران از عربستان و متحدان عرب خلیج فارس این کشور بخواهد تا به شراکت امنیتی شان با آمریکا پایان دهند، نمیتوان انتظار پیشرفت در روابط دو بازیگر را داشت. گروه بحراندر باب روابط ایران و عربستان یادداشتی را منتشر کرده، اقتصادنیوز این یادداشت را در سه بخش ترجمه کرده که بخش نخست در ادامه آمده است.
تهران و ریاض رقبای قدیمی هستند که برای افزایش هژمونی شان در منطقه سالها است رقابت میکنند. سال ۲۰۱۶ پس از آن که عربستان سعودی شیخ نمر، روحانی شیعه را اعدام کرد روابط دو کشور بار دیگر پرتنش شد. تنشها پس از آغاز کمپین فشار حداکثری آمریکا علیه ایران در سال ۲۰۱۹ فصل تازهای را تجربه کرد که در حملات به زیرساختهای نفتی عربستان سعودی در اواخر همان سال، که ریاض و واشنگتن طی اظهاراتی ادعایی تهران را مقصر آن دانستند، به اوج خود رسید. اما در سال ۲۰۲۱، دو کشور گفتگوها را با هدف کاهش تنش آغاز کردند. در ۱۰ مارس ۲۰۲۳، با فشار چین، ریاض و تهران توافق کردند که روابط دیپلماتیک خود را احیا کرده و برای تقویت آن تلاش کنند. طی ماههای بعد، دو کشور سفارتهای خود را بازگشایی کردند، در چندین مبادلات در سطوح بالا مشارکت کرده و شرایطی را گسترش دادند که تحت آن ایرانیها میتوانند به اماکن مقدس در عربستان سعودی زیارت کنند. اما از آنجایی که دو بازیگر نتوانستند به بخشهای برجسته اختلاف بپردازند، پیشرفتها کاهش یافت. از منظر تهران، سعودیها پای وعدههای خود مبنی بر تقویت روابط اقتصادی نایستادند و تلاش دارند تا ایران را از بحثهای امنیت منطقهای دور نگاه دارند. از منظر ادعایی ریاض نیز، ایران برای محدود کردن حمایت از گروههای مقاومت قدمی برنداشته است.
ناظران میگویند، تهران و ریاض باید برای تحکیم تنشزدایی راهی برای مهار اختلافات خود بیابند. عربستان سعودی نباید پیشرفت در روابط خود با تهران را به کاهش روابط ایران با محور مقاومت منوط کند. ایران هم به نوبه خود باید بپذیرد که عربستان سعودی و متحدانش همچنان برای امنیت خود به شرکای خارجی، به ویژه ایالات متحده تکیه خواهند کرد. پس از آن اقدامات اعتمادساز بیشتری میتواند دنبال شود. به عنوان مثال، عربستان سعودی و متحدانش باید ایران را در بحثهای مربوط به امنیت منطقهای مشارکت دهند و در عین حال در گفتگوها در مورد چگونگی حل و فصل بن بست مرتبط با پرونده هستهای ایران مشارکت داشته باشند. دو کشور همچنین باید در زمینههایی مانند تقویت تجارت غیرتحریمی، تسهیل مبادلات دانشگاهی و بهبود گفتگو درباره سلامت عمومی و نگرانیهای زیستمحیطی، همکاریها را عمیقتر کنند. به عنوان اولین گام، تهران و ریاض باید یک شورای هماهنگی مشترک برای توسعه برنامههای مشخص، با زمانبندی، برای ارائه بازدهی ملموس و ایجاد انگیزه برای بازسازی روابط ایجاد کنند. اینها ممکن است شامل پروژههای آزمایشی اقتصادی، مانند سرمایهگذاری مشترک یا سرمایهگذاری عربستان سعودی در یک تلاش مورد توافق ایران باشد.
پس از تحولات سال ۲۰۱۹ و انفعال آمریکا در برابر خواست کشورهای عربی، عربستان سعودی راه امارات را دنبال کرد. گفتگوهای اولیه دوجانبه که بین مقامات ارشد امنیتی و با میانجیگری دولت عراق در بغداد در آوریل ۲۰۲۱ انجام شد، بی نتیجه ماند. عراق و عمان متعاقبا میزبان چندین دور جداگانه گفتگو بین مقامات اطلاعاتی و وزارت خارجه عربستان و ایران بودند. در نشستهای بغداد موضوعات امنیتی از جمله برنامه هستهای ایران، حفاظت از زیرساختهای نفتی، توانایی زائران ایرانی برای انجام مناسک حج، امنیت دریایی، حرمت ماموریتهای دیپلماتیک مورد بررسی قرار گرفت. مذاکرات مسقط نیز به طیفی از موضوعات پرداخت. آوریل ۲۰۲۲، مذاکرات شکست خورد و به مدت یازده ماه دو طرف سکوت اختیار کردند. در همین راستا یکی از مقامهای بلندپایه ایرانی گفت: «سعودیها میخواستند ابتدا درباره یمن بحث کنند، در حالی که ما میخواستیم ابتدا درباره روابط دوجانبه بحث کنیم. همیشه روشن بود که تنها راه پیش رو، بحث در مورد هر دو موضوع به طور همزمان است.»
در اوایل دسامبر ۲۰۲۲، شی جین پینگ، رئیس جمهور چین برای حضور در اولین نشست سران چین و اعراب به ریاض رفت، جایی که برای اولین بار ایده نقش آفرینی چین به عنوان میانجیگر مطرح شد و پس از آن زمینه برای احیای روابط دو کشور هموار گشت. این در حالی است که مقامات سعودی و ایرانی در مورد آنچه منجر به موفقیت شد، روایتهای متفاوتی دارند. یک مقام ارشد سعودی گفت، به باورم دلیل موفقیت مذاکرات عبارت بود از: ۱) توقف در مذاکرات و ثبات خواستههای سعودی که نشان از جدیت داشت. ۲) عربستان سعودی با پیش نویس توافقنامه به پکن رفت. ۳) ایرانیها با دستوراتی برای دستیابی به یک معامله [به پکن]آمدند؛ و ۴) چین نقش مهمی ایفا کرد. همزمان یکی از مذاکره کنندههای ارشد ایرانی دیدگاه دیگری ارائه کرد، به گفته او، زمان توافق بر عهده طرف سعودی بود. تا اواسط سال ۲۰۲۲، ایران قبلاً با همتایان سعودی خود درباره اکثر مفاد توافق مذاکره کرده بود، اما آنها دپیش از مارس ۲۰۲۳ آماده نهایی کردن تعهدات نبودند. او در ادامه تاکید کرد، سعودیها احتمالاً محاسبات خود را پس از رصد رویکرد منفعل آمریکا تغییر دادند. با این همه نیاز ولیعهد سعودی به ثبات برای تحقق چشمانداز توسعه اقتصادی ۲۰۳۰ از دیگر عوامل محرک انعقاد چنین توافقی بود.
در هر صورت، نقش چین در رساندن توافق به خط پایان حیاتی بود. یک مقام سعودی به «محدودیتهای مذاکرات تسهیل شده توسط عراق» اشاره کرد گفت که چین قدرت لازم را برای اجرای توافق را داشت. به ادعای ناظران احتمالاً پکن موافقت کرده است که برای تقویت جایگاه چین در خاورمیانه وارد عمل شود. میانجیگری در معامله بین دو رقیب دیرینه در خاورمیانه فرصتی را برای پکن فراهم کرد تا نفوذ جهانی در حال گسترش خود را به نمایش بگذارد و همچنین از اهرم اقتصادی قوی خود استفاده کرده و روابط سیاسی با کشورهای منطقه، از جمله ایران و عربستان سعودی را ارتقا دهد. با این حال، توانایی چین برای ایفای چنین نقشی به عنوان ضامن معامله نامشخص است. ریاض به دنبال دخالت چین بود، زیرا باور داشت که پکن بر تهران به عنوان یک شریک مهم سیاسی و تجاری نفوذ دارد و موقعیت منحصر به فردی را برای پایبندی هر دو کشور به تعهداتشان ایجاد میکند.
ایالات متحده با احتیاط از این توافق استقبال کرد، اما به نظر میرسید که با توجه به رقابت استراتژیک ایالات متحده و چین محتاط به نظر میرسد. خبر این توافق باعث تعجب مقامات آمریکایی شد و بسیاری از آنها نسبت به اینکه آیا چین میتواند ضامن موثری باشد ابراز تردید کردند. برخی اولین تلاش بزرگ پکن در برقراری صلح در خاورمیانه را نشانهای میدانستند که این کشور به دنبال تغییر قدرت خود در منطقه است که به طور سنتی بر اقتصاد متمرکز است، از منظر آنها پکن به دنبال مشارکت بیشتر در مسائل سیاسی و امنیتی است. در ماههای پس از توافق، مقامات ایالات متحده نگرانیهای بیشتری را در مورد افزایش نفوذ چین در خاورمیانه ابراز کردند، جایی که بسیاری از کشورها مدتهاست زیر چتر امنیتی ایالات متحده قرار دارند. چین بین ایران و عربستان سعودی میانجی گری کرد تا حدی تنش بین این دو کشور را کاهش داد، تحولی که ایالات متحده نیز میخواهد شاهد آن باشد. با توجه به فقدان روابط دیپلماتیک آمریکا با ایران، واشنگتن نمیتوانست برای میانجیگری چنین توافقی تلاش کند، پس نباید آن را تضعیف میکرد.