مسعود پزشکیان در شرایط سخت و پیچیدهای به ریاستجمهوری ایران رسیده است. بیایید فرآیند چند ماهه اخیر را مرور کنیم. رئیسجمهور شهید که با یک اجماع جریانی روی کار آمده بود و سه سال گذشته را با تلاشهای خستگیناپذیر طی کرده بود در مسیر خدمت دچار سانحه هوایی شد و به همراه جمعی از یاران و همراهان به شهادت رسیدند. انتخابات زودهنگام بهوقوع پیوسته و در شرایطی که پزشکیان نامزد جبهه اصلاحات است با جمعی مواجه است که هر یک خود را میراثدار شهید خدمت خطاب میکند. میزگردها و مناظرههای انتخاباتی دچار حواشیای شده که هرکس رئیسجمهور بعدی ایران شود این حواشی روی کار او اثر میگذارد؛ ازجمله آنچه محمد فاضلی در جلسه کارشناسی فرهنگی در حضور پزشکیان رقم زد و اتفاقا بخش عمده این حواشی اتفاق افتاده در فضای انتخابات محصول اطرافیان رئیسجمهور منتخب بوده است. به واسطه حضور افرادی، چون محمدجواد ظریف، جواد آذریجهرمی، صالحی امیری و دیگرانی از دولت روحانی در ستاد پزشکیان عنوان «دولت سوم روحانی» نیز در فضای انتخابات بر پزشکیان سایه انداخته و او هرچه در مناظرات و گفتگوها تلاش کرد از زیر این سایه خارج شود، چندان موفقیتی حاصل نکرد.
در طرف مقابل پزشکیان نیز تشتت آرا البته بالا بود. نمایندگان خودخوانده شهید رئیسی از یکسو، حضور رئیس مجلس و همکار رئیسی در شورای سران قوا از سوی دیگر و جدال درونجریانی اصولگرایان در سطوح مختلف نخبه و بدنه ایدئولوژیک و گفتمانی این جناح، امر ملی را برای رئیسجمهور منتخب به موقعیتی درهمتنیده تبدیل میکند. دست آخر هم نتیجه انتخابات بر این پیچیدگی افزود. رئیسجمهور منتخب با ۱۶.۵ میلیون رأی که به نسبت دیگر رئیسجمهورهای پیشین آرای کمتری است، بهگونهای آرای اکثریت را کسب کرد که در برابر یک اقلیت ۱۳.۵ میلیون نفری قرار گرفته که جامعه بزرگی به حساب میآیند.
این شرایطی که بخشی از آن در این مرقومه نگاشته شد، نشان میدهد رئیسجمهور منتخب برای ترمیم شکافها و کم کردن دوقطبیهای موجود در جامعه و بین جمهور کار دشواری دارد. خاصه اینکه این تغییرات بایستی در سطح نخبگان و بدنه اجتماعی تسری پیدا کند و شاید بخشی از آن قاعده پایین به بالا داشته باشد. لکن بررسی عملکرد یکهفتهای رئیسجمهور منتخب نشان میدهد او تا حد زیادی، هم درک این موقعیت پیچیده را پیدا کرده و هم سیاستورزی دقیق و درستی برای خارج کردن جامعه ایران از این وضعیت و رسیدن به نقطه اجماع ملی را در دستور کارش قرار داده است.
شاید اولین قدم درست پزشکیان پیامی بود که به ستادهای انتخاباتیاش بعد از پیروزی داد و گفت با توجه به فرارسیدن ماه محرم، به احترام عزای سیدالشهدا از برگزاری جشنهای پیروزی خودداری کنید. در همان روز اول به دیدار رهبر معظم انقلاب رفت و پس از آن اولین حضور اجتماعیاش را بهجای قرار گرفتن پشت مجموعه میکروفنهای رسانههای دنیا در کنفرانس خبری رئیسجمهور منتخب، در بین مردم و در حرم مطهر امام راحل (ره) برگزار کرد و تجدید بیعتی با امام براساس همان عهد سال ۵۷ داشت. در ادامه دیدار با سیاسیون از جناحهای مختلف و بهخصوص دیگر کاندیداهای ریاستجمهوری را با آغوش باز به انجام رساند. نامهای که رئیسجمهور منتخب خطاب به سیدحسن نصرالله نوشت و بر مواضع اصولی جمهوری اسلامی ایران در حمایت از جبهه مقاومت و آزادی قدس شریف تاکید کرد، در کنار تماسهایش با سران مقاومت فلسطین و تکرار این سیاست اصولی یک پیام دقیق برای جامعه انقلابی ایران صادر کرد.
پزشکیان از فرصت محرم و هیاتهای مذهبی برای همآغوشی با جامعه متدین و انقلابی استفاده بهینه را داشت و حضور در حسینیه هدایت پای منبر شیخ حسین انصاریان و همچنین حضور در هیات ریحانهالحسین و همنشینی با سیدمجید بنیفاطمه -که اتفاقا در انتخابات موضع صریح و حمایتی در مورد یکی از رقبای انتخاباتی پزشکیان داشت- یک پیام دیگر برای وحدت ملی بر سر ارزشها و باورهای اصیل جامعه ایرانی داشت. او حتی از خانواده شهید رئیسی هم غافل نشد و دیدار با این خانواده با وجود آنکه در روزهای پایانی در بیانیهای به صورت رسمی از جلیلی بهعنوان رقیب پزشکیان حمایت کرده بودند، مورد توجه رئیسجمهور منتخب قرار گرفت. پزشکیان با حضور در خانه شهید رئیسی و دیدار با خانواده ایشان یاد او را گرامی داشت. او در قابهایی به همراه دختر و نوه کودک خود که حجابی کامل و چادری ساده بر سر داشت حاضر شد تا یک پیام دیگر به جامعه برای کاهش شکافها و دوقطبیها بدهد و آن اینکه من مثل همه مردم ایران هستم و خانوادهام نیز مثل خانواده همه ایرانیان است.
فرآیند طی شده در یک هفته اخیر از سوی رئیسجمهور منتخب، راهی بود که بدنه اجتماعی و نخبگان جامعه در بازهای طولانی و فرسایشی باید طی میکردند تا ترمیمی بر شکافها و کاهش دوقطبیها شود، اما مسعود پزشکیان توانست با توجه به نگرش دینی تحبیب قلوب و گسترش روابط فیمابین مومنان به خوبی این مسیر را طی کند. در درستی این طی طریق صحیح نیز همین بس که رادیکالهای هر دوسو به او حملهور شدهاند. همان جریانی که حاج قاسم را مورد توهین قرار میداد که از یک موضع اصولی روحانی تقدیر کرده بود، امروز رئیسجمهور منتخب و آن بخش از جریان انقلابی را که از عملکرد یک هفته اخیر پزشکیان تقدیر کرده، تخطئه میکنند. همان جریانی که از رئیسجمهور منتخب توقع مواجهه در برابر حاکمیت را دارد!
مسعود پزشکیان مسیر درستی را طی میکند، اما حتما این جلسات برای ترمیم که بخش لازم اجماع ملی است، کافی نیست و برای کفایت بایستی در برابر تندروی در بزنگاه تشکیل کابینه و دستفرمان دولت چهاردهم نیز این نگاه ملی، اجماعی و شایستهسالارانه که منجر به ایجاد امید در جامعه و وفاق عمومی شود را داشته باشد. مسعود پزشکیان در مناظرات انتخاباتی نتوانست خود را از دولت روحانی جدا کند و رفتوآمدهای اطراف او و احکامی که تا امروز صادر کرده -خاصه ریاست شورای راهبردی انتقالی دولت برای ظریف- نشان میدهد پیوند او با دولت روحانی در حال مستحکمتر شدن است. این درحالی است که هم عملکرد دولت روحانی و وضعیت دهه ۹۰ پیش چشم ایرانیان است و از آن بهعنوان دوران تلخ رکود دهه ۹۰ و رشد اقتصادی یک درصدی یاد میکنند و هم با قولهای پزشکیان در مناظرات و گفتگوهای انتخاباتیاش که با تاکید بر استفاده از کارشناسان و خبرگان شایسته بدون نگاه سیاسی و جناحی بود، در تعارض است. درواقع فرآیند یک هفته اخیر رئیسجمهور اگرچه حائز تقدیر است، اما آنچه برای رئیس یک دولت اولویت بالاتری دارد و میشود بدان به نگاه زیرساختی و زیربنایی ترمیم اجتماعی نگاه کرد، شکلدهی کابینهای خبره و کارشناس و باتجربه است که بتوانند مشکلات را از پیش رو بردارند و این میتواند سنجه عمومی در مورد عملکرد او از کاهش شکافها و دوقطبیها و بهبود شرایط عمومی مورد انتظار باشد. شکلدهی یک کابینه فراجناحی و مبتنیبر شایستهسالاری به شعار اجماع ملی جامه عمل میپوشاند و به احتمال زیاد آغوش نخبگان از هر سمت و جناحی را برای کمک به دولت باز میکند.
حتما برای رئیس قوه مجریه تشکیل آن کابینه مدنظر، به مثابه مشی عملی رئیسجمهور ایران به ترمیم شکافها و تثبیت گزاره «ایران برای همه ایرانیان» الزامیتر است و شاخص ارزیابی اصلی برای عملکرد او نه یک هفته گذشته بلکه یک ماه پیش رو است.