اگر تصور میکنید این یادداشت در ستایش اقدام مسعود پزشکیان رییس جمهوری منتخب به خاطر حضور در یک بقالی یا سوپرمارکت و خرید اقلام روزانه به همراه نوههاست زود قضاوت کردهاید.
روشن است که یک رییس جمهور به خاطر مشغله کاری و مسایل امنیتی اگر هم بخواهد نمیتواند خرید روزانه را خود انجام دهد.
همچنین میدانیم اقداماتی از این دست قابل استمرار نیست کما این که در سال ۱۳۷۶ هم آقای خاتمی در اوایل ریاست جمهوری یک روز در صف شیر میدان تجریش ایستاد، ولی در روزهای بعد که نمیتوانست در صف شیر بایستد و البته نیاز هم نبود و خوشبختانه در دوران ۸ ساله او خصوصا دولت دوم اوضاع اقتصادی تا اندازه قابل توجهی بهبود یافت. یا مرحوم رییسی که میگفتند زیاد سرکشی میکند با هلی کوپتر میرفت و اکثریت قریب به اتفاق مردم تا آخر عمر یک بار هم سوار هلی کوپتر نمیشوند.
یا شهردار پیشین تهران یک روز در هفته با دوچرخه سر کار میرفت، اما در این شهر پرتقاطع و خطرناک نتوانست این فرهنگ را جا بیندازد.
اهمیت نمادین کار آقای پزشکیان، اما در این موضوع نیست چرا که دیگر تقریبا همه میدانند او اصرار دارد تصویر و تصوری غیرمعمول از او نداشته باشیم.
این اقدام از این جهت مهم است که یادآور یک مثل مشهور است که در یکی از کشورهای کمونیستی سابق نویسندهای گفته بود من به یخچال خانهام بیشتر اعتماد دارم تا به تلویزیونام. زیرا هر قدر هم تلویزیون بگوید اوضاع خوب است، اما یخچال من خالی باشد یعنی خوب نیست.
به خاطر همین برای یک رییس جمهور لازم است خرید کند و صورت حساب خرید و قیمتها واقعیتر است تا انواع گزارش ها.
نیازی هم نیست خبرنگار و عکاس اعزام کنند. همین که هر از گاهی از سوپری محله خرید کند حساب دست او میآید. یکی بود که البته میگفت در محلۀ آنها گوجه فرنگی ارزانتر است، ولی مهمترین اقلام مصرفی مردم خوراکیهاست و تورم اقلام خوراکی بیش از موارد دیگر بوده و در مناظرهها هم اوراقی که پزشکیان دنبال آنها میگشت و پیدا نکرد نمودارهای تورم خوراکیها بود.
کوتاه این که مردم به یخچال بیش از تلویزیون اعتماد میکنند. رییس جمهور هم به آنچه با چشمهای خود در سوپریها میبیند بیش از گزارشها و نمودارها میتواند اعتماد کند.
اهمیت خرید در این است و فضیلتی بیشتر بر آن مترتب نیست.
تمام تلاش خودشو برا خدمت گذاشت اما بعضی ها هنوز نمیتونن بفهمند