آفتابنیوز : آفتاب: در پی انتشار اظهارات فرمانده سپاه پاسداران، ابوالفضل فاتح جوابیهای را به این شرح منتشر کرد:
باسمه تعالیاز قول فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آمده است که «محمد علی ابطحی در اعترافاتش گفته است که خاتمی، فاتح و مهدیهاشمی میگفتند برنده شدن در این انتخابات خیلی با انتخابهای دیگر فرق دارد، در این وسط جریان اصول گرا و رهبر دیگر نمی توانند سرشان را بلند کنند و این به معنای یکسره کردن کار است».
چنین سخن و اتهامی نه تنها کذب محض و افترایی گزاف که جفایی نابخشودنی است. بر آقای ابطحی حرجی نیست. اما فرماندهمحترم سپاه آقای جعفری چرا؟ بهتانی تا این اندازه زشت و بی پایه در کدام دادگاه منصف به اثبات رسیده است که که اینک مستند ادعای خطیر و موهوم اخیر شده است؟ چنین اشتباهی از افراد معمولی نیز پذیرفته نیست چه رسد به مقامی در این حد و اندازه. وا حسرتا اگر مبنای همهادعاها و تحلیلها چنین بی اساس و سست باشد و وا مصیبتا اگر چنین تحلیلهایی مبنای عمل نیز قرار گرفته باشد که متاسفانه در موارد بسیاری چنین شده است. جای تامل دارد که چرا فرمانده محترم با همه دسترسیها به سیستم امنیتی و اطلاعاتی به جای ارائه مدارک متقن و مستند برای اثبات چنین ادعای خطرناکی به سخنان منسوب به دوران بازجویی فردی آن هم در شرایط خاص استناد میکنند.
در حیرتم که چقدر ناصواب بهتان میزنند. عرض میکنم که در طول ماههای حضور در ایران و منتهی به انتخابات هرگز ملاقات یا مجالستی با آقای ابطحی نداشته ام به ویژه آن که ایشان در ستاد حجت الاسلام والمسلمین کروبی فعالیت داشته و موافقتی هم با آقای مهندس موسوی نداشته اند. یکی دو بار هم که صحبت تلفنی به میان افتاد، جز مطالب جزیی مطلبی گفته نشد. همینطور نه با ایشان و نه با هیچکس دیگری در این مقولات و نظایر آن سخن و هم صحبتی نداشته ام و به مخیله ام نیز چنین داستانهایی خطور نکرده است. در این حال به عنوان ذره ای کوچک از ملت شریف ایران و علاقمند به نظام و انقلاب به آنچه در طول انتخابات ریاست جمهوری انجام داده ام افتخار میکنم و به تهمت زنندگان عرض میکنم که اگر نمیخواهند به حقیقت برگردند و بنا دارند بر این نمط برانند، باید تهمتهای دیگری وضع کنند چرا که این تهمتها بسیار ناچسب تر، رسواکننده تر و ظالمانه تر از انتساب رنگ سبز و ستاد به بیگانه است.
ما همواره اندیشههای حضرت امام را به عنوان یک کل واحد دیده، به آن اعتقاد داشته و عشق ورزیده ایم. آنها که مرا میشناسند میدانند که حفظ حرمت و اعتقاد به ولایت فقیه و رهبری معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنهای از اصول، ارزشها و سنتهایی بوده است که همواره در خفا و علن به آن اهتمام و التزام داشتهام. ایمان به مبانی حضرت امام دلیل بنیادین و ارادت و عواطف شخصی نسبت به معظم له دلیلی مضاعف بوده و هست. همینطور طبیعی است که خاستگاه خود را چپ خط امام دانسته، استقلال فکر و عمل خود را داشته و در صحنه ای چون انتخابات به حمایت از شخصیتی خط امامی چون مهندس موسوی برخیزم. شیرینی زندگی کوتاه سیاسی خود و راه درست را نیز در این میدانم، اگرچه از این بابت از سوی افراطیون طرد شده، تهمتها شنیده و زخمها خورده ام.
از ابتدای حضور در انجمن اسلامی دانشگاه تهران و سپس ایسنا و در همین دوران انتخابات اخیر همهتلاشم متوقف بر پیشگیری از واگراییها و تقویت همگراییها، حمایت از گفت و گوی ملی و دفاع توامان از جمهوریت و اسلامیت بوده است. همیشه اعتقاد داشته ام که وقتی بابهای گفت و گو بسته میشود بابهای خشونت باز میشود. صد افسوس که عده ای نان خود را در تنور واگراییها و خشونت میپزند و از رهگذر همین واگراییهاست که برای خود مقام و منصبی دست و پا کرده اند. آنها به هر قیمتی ولو آبروی نظام در صدد جا انداختن تحلیلهای نادرست و واگرایانه خود هستند و به ماموران خود فرصت میدهند تا دور از چشمشان فتنهها و ظلمها روا دارند و مدعیاند که هدف شان هم دفاع از کیان نظام و انقلاب و رهبری بوده و هست.
به رغم تهمت زنندگان، معتقدین اصیل به انقلاب و نظام را در یاران صادق انقلاب و همین مجموعهخط امام میدانم نه آنها که در برابر اندیشههای آن امام یگانه ایستاده و شهرهشهر به میراث خواری اند. به خوبی به یاد دارم که آخرین باری که خدمت حجت الاسلام والمسلمین خاتمی رسیدم، نگرانیشان اساس نظام بود و غمگنانه میگفتند که این جریانات متعدی و متحجر روزی شخص رهبری را هم نشانه خواهند رفت. آخرین روزها آقای مهندس موسوی به من میگفت "در زمان نخست وزیری اصرار داشتم که حتما برخی افراد که شهره به علاقه مندی به آیت الله خامنهای بودند در تیم همکارانم حضور داشته باشند. یکی از دلایل که شما را نیز در این منصب و حلقه اول خود قرار دادهام همین علاقه و اعتقاد شما به نظام و شخص آیت الله خامنهای است". شاید کمتر کسی بغض و اشک مهندس میر حسین را دیده باشد، اما به یاد دارم که به هنگام خداحافظی حضوری بغض گلویش را فشرد و با چشمانی پر از اشک گفت "فلانی من هرگز نگران خودم و موقعیتم نیستم. تنها نگرانی من نظام جمهوری اسلامی است که از این رفتارها آسیب میخورد. من تمام تلاش خود را کرده ام که سطح مجادله به رهبری کشیده نشود، اما افسوس که آنها عامدانه چنین میکنند". آری این عقیده ما، مکتب ما و سنت ماست. حال نامش را هر چه میخواهید بگذارید.
به یاد دارم که در طول بازجویی، بازجویان چگونه تلاش میکردند که به جای حقیقت، برای تحلیلهای غلط شواهد و قراین بیابند و بزرگان را متهم به خیانت و براندازی کنند. بلافاصله در مصاحبهای عرض کردم که این بازجوییها کارخانه ضد انقلاب پروری و خود کانونی برای توطئه است نه کشف آن. انشاء الله خداوند روزی روشن خواهد ساخت که چه کسانی با چه ترفندها و دروغها و توطئههایی حیثیت نظام و سرمایههایش را نشانه رفتند و چه کارنامه سیاهی از رفتار ناصواب خود را به نام نظام ثبت نمودند.
به یاد میآورم و قسم میخورم که هرگز برای شبها و روزهای پس از انتخابات برنامهای نداشتیم. و از آنچه رسانههای رقیب از آشوب و درگیری پس از انتخابات میگفتند حیران بودیم.
به یاد میآورم آنچنان به رسانهها و شخصیتهای خارجی حساس بودیم و آنچنان بر آنان سخت گرفتیم که متهم به کارشکنی در برنامههای مهندس موسوی شدیم. نه ایشان و نه هیچیک از اعضای اصلی ستادشان با هیچ مقام خارجی ملاقاتی برگزار نکرد. در تمام مدت انتخابات جز یک مورد آن هم از سوی فردی خارج از ستاد اصلی حتی یک مصاحبه به رسانههای فارسی زبان داده نشد. هیچیک از اعضای اصلی ستاد آقای مهندس موسوی با رسانههای خارجی جز چند استثنا مصاحبه ای نداشتند و عدد مصاحبههای خارجی آقای مهندس موسوی به انگشتان دو دست نرسید. در این حال ستاد رقیب در ارتباط پیوسته با رسانههای خارجی بود، حتی به صدای آمریکا مصاحبه میداد. در سفرها، رسانههای خارجی را به همراه میبرد و در روزهای آخر تایمزانگلستان و س ان ان آمریکا همراه و یار و غارشان بود. نمی دانم اگر ما هم شهروند بعضی از کشورها بودیم و به جای ستاد آقای مهندس موسوی به ستاد رقیب میرفتیم آیا باز هم متهم به چنین اتهاماتی میشدیم؟
ایمان دارم که هیچ ستادی به اندازه ستاد مهندس موسوی متکی به مردم و با دست خالی به میدان نیامد، کمترین هزینه و بهترین استقبال را داشت. دستش از بیت المال کوتاه بود و از دروغ ارتزاق نکرد، اما بیشترین دروغ به آن نسبت داده شد.
ایمان دارم یکی از ریشههای اصلی تهاجمات ناجوانمردانه، جنگ قدرت و یکی از اهداف آن مایوس کردن فرزندان امام از نظام و حتی خالی کردن اطراف رهبری معظم از حامیان صادق و مستقل با هدف شوم یکسره کردن کار نظام از سوی متحجرین است. بنابراین به طراحان آن مظنونم و امید دارم که ایشان با تیزبینی مانع از این روند ناصواب شوند.
فرمانده محترم جناب آقای سردار جعفری نگران ما نباشید. دوستان اشتباه گرفته اند. نگرانی، رفتارهای ناصواب نظیر کوی و کهریزک و ... است که خواسته و ناخواسته کیان کشور را هدف گرفته و اتفاقا بیشترین زیان را متوجه مردم، نظام و رهبری ساخته و معلوم نیست که باید شکایت آن را به کدام محکمه برد. نگرانی آن است، بعضی کسانی که باید حافظ جان و مال و ناموس و آبروی مردم باشند خود را مالک آن میدانند و خود متعدی آن شدهاند. نگرانی همین دروغهاست. این اتهامها برای چون منی استخوان سوز و جگرسوز است. گلایه مندم، اما در همه حال به رغم این همه نارواییها عرض میکنم حاشا و کلا فرزندانی که در دامان کرامت و آقایی امام (ره) پرورش یافتهاند از ایمان خود دست بردارند و آنچه نباید بگویند، بگویند. به قول حافظ "آشنایان ره عشق گرم خون بخورند ناکسم گر به شکایت سوی بیگانه روم".