از زمان حمله حماس به اسرائیل، روسیه با تماشای تنشها در خاورمیانه که ایالات متحده، دشمن اصلی اش را به خود مشغول کرده، لذت میبرد. با این حال، ۱۳ آوریل، زمانی که تهران در تلافی حمله به کنسولگری اش در دمشق، مواضع تل آویو را هدف حملات موشکی و پهپادی اش قرار داد، مسکو از آینده تداوم تنش ترسید. به ادعای ناظران اسرائیل و ایران هر دو نشان دادند که مایلند از حرکت به سمت جنگ اجتناب کنند. با این حال، رویارویی دو دشمن دیرینه قوانین نانوشته حاکم را تغییر داد و ارزیابی اقدامات و مقاصد دو بازیگر را دشوارتر کرد؛ گزارهای که خطر تشدید تنش را به دنبال دارد.
به ادعای ناظران مجموعه این تحولات روسیه را نگران کرده، کشوری که بر خط باریک بین تضعیف قدرت ایالات متحده در منطقه و متعهد نشدن قدم گذاشته و نمیخواهد شاهد جنگ گستردهتری در خاورمیانه باشد.
نشریه فارن افرز در این باره یادداشتی را منتشر کرده؛ اقتصادنیوز این یادداشت را در سه بخش ترجمه و منتشر میکند. بخش اول با عنوان «معنای رویارویی اسرائیل و حزب الله برای روسیه/ چرا مسکو خواهان گسترش درگیریها در خاورمیانه نیست؟» منتشر شد و در ادامه بخش دوم آمده است.
در صورت گستردهتر شدن دامنه درگیری در خاورمیانه این احتمال وجود دارد که داراییهای روسیه در منطقه نیز هدف قرار بگیرد. تصمیم مسکو در ژانویه برای افزایش گشتزنیهای هوایی خود در امتداد خط بین سوریه و بلندیهای جولان احتمالاً هشداری به اسرائیل بود. اینگونه مسکو نشان داد که نمیخواهد سوریه در یک گرداب منطقهای درگیر شود.
در صورت افزایش حملات اسرائیل به سوریه، مسکو احتمالاً پارازیت الکترونیکی خود را از حمیمیم شماره گیری میکند تا عملیات اسرائیل را مختل کرده و به سوریها فرصت دهد تا از سامانههای دفاع هوایی روسیه برای درگیری با جتهای جنگنده اسرائیلی استفاده کنند.
مسکو میخواهد از ایجاد این تصور که نیروهایش مستقیماً با اسرائیل میجنگند، اجتناب کند، مگر اینکه معتقد باشد حضورش در سوریه اساساً تهدید میشود. اگر خاورمیانه منفجر شود، ممکن است پای ایران هم به درگیریها کشیده شود.
طبق گزارش ها، کابینه جنگ اسرائیل پیش از حمله (ادعایی) به ایران در ۱۹ آوریل، چندین گزینه از جمله حمله به تأسیسات استراتژیک از جمله پایگاههای سپاه پاسداران یا تأسیسات تحقیقات هستهای را بررسی کرده بود؛ هرچند در عمل منفعل ماند. رهبران این بازیگر مطمئناً در صورت تشدید تنشها به راحتی مهار نمیشوند.
بسته به اینکه اسرائیل – یا ایالات متحده، در صورت تمایل به پیوستن به تل آویو – تصمیم به حمله در شرایط بحرانی داشته باشد یا نه، صنعت دفاعی ایران ممکن است هدف حمله (ادعایی) قرار بگیرد. این رخداد پیامدهایی برای روسیه خواهد داشت که در حوزه نظامی با تهران همکاری نزدیکی دارد.
در واقع، از زمان حمله روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲، مسکو و تهران همکاریهای نظامی-فنی خود را به میزان قابل توجهی گسترش دادهاند. مسکو با به رسمیت شناختن این وابستگی، تولید داخلی پهپادهای شاهد ایرانی را آغاز کرده و تدارکات نظامی بیشتری را از کره شمالی تامین کرده است. اگرچه این تغییرات ممکن است تا حدودی اتکای روسیه به انتقال سیستمهای تسلیحاتی ایران را کاهش داده باشد، مسکو مطمئناً مایل نیست صنعت دفاعی متحدش هدف قرار بگیرد.
روسیه تا زمانی که درگیر جنگ در اوکراین است، میخواهد اطمینان حاصل کند که تهران بامسکو در عرصه توسعه انواع جدید پهپادها هم صدا است.
از منظری دیگر، ورود (ادعایی) ایران به جنگ مشکلات دیگری را برای مسکو ایجاد خواهد کرد. اگر اسرائیل گزینه حمله (ادعایی) به ایران را انتخاب کند، تهران ظرفیت خود را برای دفاع و حمله متقابل بسیج خواهد کرد. اینگونه ایران به ناوگان موشکی و هواپیماهای بدون سرنشین خود متکی میشود و آنچه را که میتواند به روسیه تحویل دهد، کاهش خواهد داد. حتی اگر تشدید تنش در خاورمیانه به درگیری شدید بین اسرائیل و محور مقاومت هم محدود شود، باز هم درگیریها همکاری نظامی تهران و مسکو را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
کمپین تحت رهبری اسرائیل علیه ایران نیز میتواند خطراتی برای روسیه ایجاد کند. با توجه به این که جنگ در اوکراین برای روسیه اولویت دارد، مسکو نه پهنای باند دارد و نه تمایلی برای کمک به ایران در صورت درگیری نظامی (ادعایی). در واقع، روسیه همیشه میخواست از ورود به جنگ با اسرائیل جلوگیری کند، چه رسد به این که رویاروی نظامیان آمریکایی نیز قرار بگیرد. اگر تنشها به شکل مارپیچی پیش برود، روسیه با صدای بلند درباره تجاوز ایالات متحده صحبت میکند و حتی ممکن است حمایت نظامی خود از ایران را پس از حمله (ادعایی) افزایش دهد، اما از وارد درگیری نمیشود. این انفعال میتواند اعتبار روسیه را در منطقه و فراتر از آن به شکلی منفی تحت تاثیر قرار دهد. در میان مدت، رویارویی (ادعایی) اسرائیل و ایران ممکن است تهران را به سمت دستیابی به سلاح هستهای سوق دهد - نتیجهای که روسیه تمایلی بدان ندارد.
علاوه بر این، تشدید تنش منطقهای ممکن است روابط روسیه با ایران و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس را نیز پیچیده کند. در سالهای اخیر، امارات متحده عربی و عربستان سعودی به دنبال برقراری روابط نزدیک با ایران بودهاند و محاسبه کردهاند که گفتوگوی مستقیم و روابط اقتصادی بهترین راه برای حفظ ثبات منطقه است. اگرچه این نزدیکی بدون دخالت روسیه تنظیم شده، اما به نفع مسکو بوده است. همسویی کرملین با ایران و محور مقاومت که نیروهای اصلی ضدغربی منطقه هستند، حفظ روابط با کشورهای عربی را برای کرملین آسانتر کرده است. در همین حال، هماهنگی با کشورهای خلیج فارس در اوپک پلاس به روسیه اهرمی بر کنترل بازار نفت داده و امارات متحده عربی به عنوان مجرای حیاتی برای تلاشهای روسیه برای دور زدن تحریمهای اعمال شده در پاسخ به حمله این کشور به اوکراین ظاهر شده است.
روابط روسیه با کشورهای عربی خلیج فارس و با ایران به مسکو کمک کرده است تا عضویت در بریکس را گسترش دهد، بلوکی که توسط برزیل، روسیه، هند و چین در سال ۲۰۰۹ تأسیس شد و آفریقای جنوبی سال بعد به آن پیوست. در سال ۲۰۲۳، این گروه به واسطه حضور ایران و امارات متحده عربی به همراه مصر و اتیوپی گسترش یافت و تلاشهای کرملین برای یارگیری از میان قدرتهای غیرغربی را بیشتر کرد. حفظ این روابط برای روسیه در زمانی که خلیج فارس هماهنگ است، بسیار آسانتر است، به جای یک بازی حاصل جمع صفر که در آن برخوردش با یک طرف درگیری، طرف دیگر را آزار میدهد. پس جای تعجب نیست که دیپلماتهای روس از زمانی که حمد بن عیسی آل خلیفه، پادشاه بحرین، در ماه مه در جریان سفر به مسکو قول داد که کشورش، در کنار یک کشور عرب خلیج فارس، روابط خود را با ایران عادی کند، خوشحال شدند.