در روزهای اخیر و همزمان با اعلام وزرای پیشنهادی کابینه دولت چهاردهم از جمله وزیر بهداشت که به نظر ارتباط بیشتری باید با بیمارستانها و مراکز درمانی و کارکنان آن داشته باشد، شاهد شنیدن اخباری از تحصن و تجمع کاری طیف وسعی از پرستاران در شهرهای مختلف ایران هستیم؛ اتفاقاتی که نه مربوط به امروز و دیروز که ریشه در عدم توجه و نداشتن چشم اندازی درست از وضعیت اقشاری حساس و آسیب پذیر در جامعهای دارد که اغلب زیرساختهای آن در بخشهای اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی نیز با چالشهای جدی مواجه است.
در این گزارش نگاهی میاندازیم به گوشهای از آنچه در خصوص صاحبان مشاغل حساس و پرستاری و پزشکی که در روزهای اخیر خبرساز شده.
معاون آموزشی سازمان نظام پزشکی گفته حقوق پزشک طرحی بین ۱۲ تا ۱۴ میلیون تومان است و بر تاخیر بالای یکسال در پرداخت حق ماندگاری پزشکان در مناطق محروم تاکید کرده.
روز گذشته بابک شکارچی درباره حقوق پزشکان طرحی توضیح داده است که حقوق پزشک طرحی بین ۱۲ تا ۱۴ میلیون تومان است. البته میزان حقوق پزشکان طرحیِ متاهل و مجرد کمی متفاوت است، حقوق پزشکان متاهل مقداری بیشتر است.
به گفته او پزشکان در کنار این حقوق، کارانهای دریافت میکنند که بر اساس هر رشته متفاوت است و با تاخیرهای طولانی پرداخت میشود. کارانهها در جاهایی که به مرکز نزدیکتر هستند، مثل بیمارستانهای سطح شهر تهران خیلی به موقعتر پرداخت میشود، در حالی که کارانه پزشکانی که در مناطق دور دست مشغول به کار هستند، بعضی اوقات تاخیرهای بالای یک سال دارند.
اما خستگیِ پرستاران از انجام مأموریتهای بدون وقفه، کمبود نیرو، کمبود امکانات و فاصله زیاد بین برخی از پایگاهها، آسیب غیرقابل انکاری به بیماران وارد میکند: از یک سو دیر رسیدنِ اورژانس و از سوی دیگر افزایش خطاهای پزشکیِ ناشی از خستگی. با این اوصاف، بازنده چنین سیستم نامتعادلی نه فقط پرستاران، که مردم هم هستند.
برای ۱۰ شیفتِ ۲۴ساعته یا ۲۴۰ ساعت کار در ماه، پرستاران چیزی حدود ۱۵ میلیون تومان حقوق میگیرند. یعنی آنها برای این کارِ پُرفشار و اضافهکاریِ اجباریاش، تنها کمی بیشتر از یک کارگر ساده حقوق میگیرند. قرهباغی میگوید: یک نیروی با سابقه ۱۰ سال به بالا، برای یک ساعت اضافه کار ۲۰ هزار تومان میگیرد. یعنی این نیرو برای ۱۰ ساعت کار، تنها ۲۰۰ هزار تومان حقوق میگیرد و این مبلغ پول رفت و آمدش هم نمیشود!
رضا قرهباغی، رئیس هیاتمدیره انجمن فوریتهای پزشکی کشور، به خبرگزاری کار ایران، گفته: این وضعیت را بیش از همه حاصل تسلط نگاه اقتصادی و سودجویانه بر درمان کشور میداند و میگوید: از آنجا که بخش فوریتهای پزشکی تنها بخشی در بهداشت و درمان کشور است که درآمدی تولید نمیکند و تماما وابسته به بودجه است، در نتیجه وزارت بهداشت هم برای این بخش هزینه چندانی نمیکند؛ نه برای تأمین نیروی متناسب و نه تأمین تجهیزات لازم؛ بنابراین در شرایطی که نگاه اقتصادی و بازاری به درمان گسترش یافته، این حوزه مغفول مانده است.
رئیس انجمن فوریتهای پزشکی کشور میگوید: از طرفی ناوگان فوریتهای پزشکی بسیار فرسوده است و از طرفی دیگر، به نسبت جمعیت و شاخصهای جهانی، کمبود نیروی زیادی داریم و خیلی از پایگاههای ما به خاطر همین کمبود نیرو و تجهیزات تعطیل شدهاند؛ فوریتهای کل کشور باید زیر نظر سازمان اورژانس باشد، اما چارت اداری و مالیِ آن زیر نظر دانشگاههاست. به همین دلیل حتی بودجهای هم که به دانشگاهها داده میشود، برای این بخش چندان هزینه نمیشود و دست رئیس شبکه بهداشت و هیات امنا برای خرج این بودجه در بخشی دیگر باز است.
بودجه به قدری کم است که به گفته رئیس انجمن فوریتهای پزشکیِ کشور حتی به برخی از پرستاران، لباس هم نمیدهند! قرهباغی میگوید: چیزی به اسم لباس کار که بدیهی و ابتداییترین حق پرسنل است هم گاهی اوقات داده نمیشود، حق ایاب و ذهاب، کارانه و موارد دیگر که جای خود دارد!
تجمع راهکار نهایی است؟
پرستاران بابت قرار گرفتن در چنین شرایط دشواری بارها اعتراض کردهاند. اما نتیجه اعتراض آنها غیبت، کسر از کار و گاهی هم فراخوانده شدن به هیات تخلفات بوده است.
روز گذشته هم تجمع پرستاران یزد خبرساز شد؛ آنها پرسیدهاند اضافهکار ساعتی ۲۵ هزار تومان «عادلانه» است؟
یکی از پرستاران یزدی در رابطه با مطالبات معترضان به خبرگزاری کار ایران گفته: بارها با مسئولان صحبت کردیم و خواستههای خود را مطرح نمودیم، اما گویا گوش شنوایی نیست؛ قانون تعرفهگذاری بعد از سالها به درستی اجرا نشده و معوقات پرستاران با ماهها تاخیر پرداخت میشود. پرستاران مجبور به اضافه کار هستند و در بهترین حالت برای شیفتهای عصر و شب، ساعتی ۲۵ هزار تومان حقالزحمه میپردازند آن هم با ماهها تاخیر؛ آیا این شیوه برخورد با زحمتکشترین قشر کادر درمان کشور، عادلانه است؟
گفتنی است طی روزهای گذشته نیز پرستاران مازندران و استان فارس نسبت به شرایط شغلی و معیشتی خود اعتراض کردند و خواستار تغییر مناسبات شغلی در دانشگاههای علوم پزشکی کشور شدند.
خبرگزاریهای رسمی علاوه بر هشدار در خصوص به صدا درآمدن زنگ خطر کمبود شدیدی کادر درمان، راهکارهایی هم ارائه میدهند؛ برای نمونه خبرگزاری ایرنا در مطلبی مربوط به سال گذشته مصادف با روز پرستار تاکید کرده که باید توجه داشت که همچون دیگر مشاغل، بازنشستگی نیروهای پرستاری و تاخیر در جایگزینی نیروهای بازنشسته مشکل کمبود پرستار در کشور را روز به روز وخیمتر میکند؛ بر اساس اعلام معاون سابق پرستاری وزارت بهداشت، هر سال حدود ۶ هزار پرستار بدون اینکه نیرویی جایگزین آنها شود، بازنشسته میشوند. از سوی دیگر، فقط از ابتدای دولت سیزدهم تاکنون بیش از ۱۵ هزار تخت بیمارستانی جدید افتتاح شده و این روند همچنان ادامه دارد؛ اگرچه این موضوع را میتوان دستاورد بسیار بزرگی برای دولت در عرصه سلامت قلمداد کرد، اما سرعت توسعه تختهای بیمارستانی، با میزان بهکارگیری پرستاران در نظام سلامت تناسب چندانی ندارد.
از نظر این خبرگزاری، مشکل کمبود شدید پرستار به همین جا ختم نمیشود؛ شیفتهای سنگین و طولانیمدت، شیرینی خدمترسانی پرستاران به بیماران را به کامشان تلخ کرده و تحمیل اضافهکاریهای اجباری در نتیجه کمبود پرستار، در کنار دریافتیهای پایین، ادامه کار را برای تعدادی از پرستاران دشوار ساخته است.
یوسف رحیمی، عضو شورای عالی نظام پرستاری کشور در این باره گفته: «ماهانه عدد قابل توجهی از پرستاران برای مهاجرت و دریافت گوداستندینگ (گواهی حسن انجام کار برای مهاجرت) به سازمان نظام پرستاری مراجعه میکنند.»
او پایین بودن میزان دریافتی پرستاران جوان را از دلایل مهاجرت آنها عنوان و بیان کرده: «حقوق پرستاری که به تازگی مشغول به کار شده حدود ۷ تا ۸ میلیون تومان است که برای گذران زندگی آنها نیز کافی نیست و نشان میدهد که باید به وضعیت استخدامی، رفاهی و معیشتی پرستاران بیش از پیش توجه شود.»