هشدارهای چندین و چند ساله روانشناسان، جامعهشناسان و حتی علمای دینی درباره خرافات، طالعبینی، سعد و نحس دانستن روزهای سال و... انگار زورشان به خرافهپرستی که قدمتی به اندازه عمر انسان خاکی دارد، نمیرسد! برای همین هنوز و در قرن۲۱، دورانی که عصر دانایی و توانایی انسان نام گرفته، نه تنها شاهد گرم بودن بازار رمالی و طالعبینی در فضای مجازی و حقیقی و بین باسوادها و بیسوادها هستیم بلکه مطالعات و تحقیقات دانشگاهی زیادی را میبینیم که اگرچه نمیتوانند مانع کار و کاسبی رمالها و طالعبینها شوند، اما تلاش دارند حساب طالعبینی را از علم نجوم جدا کنند.
تقریباً یک هفته پیش بود که کانالها و گروههای مجازی پر شد از این پیام: «یکی از مهمترین روزهای این ماه که توصیه فراوانی به اندوخته کردن طلا در آن شده است، ۱۳صفر است. حتی خرید یک تکه کوچک طلا در این روز میتواند برکت و فراوانی را به مال بیاورد. لزومی ندارد حتماً سرمایه بزرگی برای خرید طلا در ماه صفر داشته باشید». البته تا اینجای پیام کاملاً واضح بود که شما با یک تبلیغ و آگهی بازرگانی طرف هستید، اما در ادامه که نویسنده پیام پای روایات، احادیث و اعتقادات را وسط میکشید، ماجرا تأسفبار میشد. فعلاً اطلاع و آماری در دست نیست که پس از انتشار این مطلب و آگهی خرافهوار، میزان فروش طلا در طلافروشیهای کشور افزایش داشته یا خیر، اما همان روزها مطالبی هم به قصد روشنگری در این باره منتشر شد و ثابت کرد روایت نقل شده از امام صادق (ع) در این باره در هیچ منبع معتبر روایی به چشم نمیخورد. این درد که خرافه و خرافهپرستی، اعتقاد به طالعبینی و مواردی از این دست حتی در قرن ۲۱ و عصر دانایی بشر هنوز جولان میدهد، فقط مختص ما ایرانیها نیست.
فقط اقشار کمسواد و یا تحصیلکرده ایرانی نیستند که گاه و بیگاه برای حل مشکلاتشان به رمال، طالعبین و فالگیر متوسل میشوند. گواهش اینکه مثلاً تحقیقات تازه پژوهشگران آمریکایی نشان داده حدود یک سوم مردم آمریکا به طالعبینی اعتقاد راسخ دارند! هرچند خیلی از معتقدان به طالعبینی و فالگیری ممکن است آدمهای کمسواد، بدون اطلاع و به اصطلاح خرافاتی باشند، اما به همان نسبت هم افرادی وجود دارند که میتوانند در دفاع از علمی بودن طالعبینی برای شما ساعتها صحبت کنند و دلیل بیاورند. آنها به سبک طالعبینهای حرفهای استدلال میکنند میان حرکت و جابهجایی ستارگان و سیارهها که اساسی علمی دارد و اتفاقاتی که روی کره زمین و برای آدمها میافتد رابطه معناداری وجود دارد.
واقعیت این است دانشمندان قدیم هم خودشان بر سر این نکته که آیا حرکات سیارهها و تغییر وضعیت صورتهای فلکی میتواند بر اتفاقات روی زمین و بعد، سرنوشت انسان تأثیرگذار باشد اختلافنظر داشتند. مثلاً درباره احکام نجوم (موضوعی که مکان ماه، خورشید و سیارات را در مقابل زمینه آنها در نواحی منطقه البروج هنگام تولد افراد مورد بررسی قرار میدهد) بطلمیوس معتقد بود این احکام کاملاً مرتبط به علم نجوم است و میشود از آن در پیشبینی وقایع روی زمین و سرنوشت آدمها استفاده کرد. ابنسینا، اما اعتقاد داشت اتفاقاتی که روی زمین میافتد ناشی از پدیدههای زمینی بوده و ارتباطی با اجرام آسمانی ندارد.
در سایه همین اختلافنظرهاست که تا قرن ۱۷ میلادی، طالعبینی مثل یک علم یا روش علمی در اروپا یکهتازی میکند. طالعبینها (مثلاً به عنوان دانشمند) اگرچه اوایل کارشان فقط به پیشگویی درباره سرنوشت شاهان، حکومتها و سرزمینها میپرداختند، اما با رونق گرفتن این حرفه، طالعبینهای نجومی برای عموم جامعه «طالعنما» را ابداع کردند که اساس و مبنای کارش برای پیشگویی در مورد آینده هر فرد را وضعیت قرارگیری ستارگان در آسمان در زمان تولد او قرار میداد. از قرن ۱۸ به بعد آرام آرام دانش و علوم طبیعی جدید قدرت گرفتند تا هنر طالعبینی نجومی نفوذ و جایگاه علمی و دانشگاهی خود را از دست بدهد. با این حساب، گرایش دوباره آدمها به طالعبینی به شکل جدید و رواج یافتن آن در حداقل ۴۰ یا ۵۰ سال اخیر را باید نوعی از عقبگرد یا جاهلیت مدرن حساب کرد که در سایه آن، عدهای با پیچیدن خرافات در لفافهای پر زرق و برق علمی، نان میخورند و خیلیها هم یا بر اساس نادانستهها و یا برای تفریح و وقتگذرانی به ظاهر عالمانه بابتش پول خرج میکنند.
گیریم که با توسل به برخی استدلالهای علمی بپذیریم حرکات و موقعیت سیارهها و ستارگان بر انسان و ویژگیهای روحی یا حتی جسمی او تأثیر میگذارد، اما هیچ استدلال علمی و منطقی برای اینکه این ماجرا در سرنوشت و آینده انسان هم تأثیرگذار است و میتواند خبر از موفقیت یا شکست، مرگ یا ادامه حیات و... انسان بدهد، وجود ندارد. دو روز پیش «فرارو» به نقل از «دیلی میل» نوشت: «طرفداران طالعبینی ادعا میکنند حرکت ستارگان و سیارات میتواند بر رفتار و زندگی انسانها تأثیر بگذارد و حتی آن را پیشبینی کند.
اگر چنین چیزی درست باشد، پس اخترشناسان ماهر باید بهتر از طالعبینان بتوانند موقعیت ستارگان هنگام تولد یک شخص را از روی اطلاعات شخصی فرد پیشبینی کنند. با این حال، ارزیابی ۱۵۲ اخترشناس نشان داد پاسخ آنها به چنین آزمونی کاملاً تصادفی است و با پاسخ دیگر اخترشناسان یکسان نیست. اسپنسر گرینبرگ، ریاضیدان، به کمک یک مؤسسه تحقیقاتی، طالعبینی را در معرض آزمونی سخت قرار داد. او با دادن اطلاعاتی از زمان و مکان تولد هر فرد به اخترشناسان از آنها خواست به ۱۲ پرسش درباره آینده و سرنوشت فرد پاسخ دهند. در واقع اخترشناسان با اطلاعات کاملی که از وضعیت ستارگان و صور فلکی در زمان تولد فرد داشتند باید پیشبینی میکردند این افراد در زندگی با چه مسائلی روبهرو شدهاند. برای ترغیب به مشارکت فعالانه و بیشتر اخترشناسان، برای آنهایی که از ۱۲ پرسش به ۱۱ مورد پاسخ درست داده باشند جایزه نقدی هم در نظر گرفته شد.
بیشتر از ۵۰ درصد از ۱۵۲ اخترشناس معتقد بودند حداقل ۶ مورد از پاسخها و پیشبینیهایشان درست از کار درمیآید. اما بعد مشخص شد بهطور میانگین کمتر از ۲.۵مورد از پاسخهایشان درست بوده! حتی یک اخترشناس نتوانسته بود به پنج پرسش پاسخ درست بدهد. حتی اخترشناسان ماهرتر و کهنهکار نتایج کارشان بدتر از تازهکارها بود!
«گرینبرگ» در پایان این مطالعه گفت: برای اینکه بگوییم طالعبینی چیز درست، منطقی و علمی است باید درک علمی انسان از سازوکار جهان را تغییر دهیم، زیرا فیزیک مدرن هیچ توضیحی برای طالعبینی ندارد. البته طالعبینی حتی در صورتی که غلط و غیر علمی باشد، باز هم حائز اهمیت است، چرا؟ چون در میان مردم بسیار رایج و محبوب است».
منبع: روزنامه قدس