طی چند روز اخیر ارتش اوکراین برای نخستینبار موفق شد در عمق خاک روسیه نفوذ کند. فشار ارتش اوکراین به اندازهای قوی بود که ارتش روسیه در برخی مناطق اقدام به عقبنشینی کرده است. این اولین بار بعد از پایان جنگ جهانی دوم است که خاک روسیه به اشغال ارتش یک کشور خارجی درآمده است. در حال حاضر شهر مرزی روسیه -سودژا- به تصرف کامل ارتش اوکراین درآمده و پیشروی ارتش اوکراین در خاک روسیه و استان مرزی کورسک ادامه دارد. سوریه نیز گرفتار تورمی وحشتناک است، به شکلی که وزن کردن اسکناس حتی در دادوستدهای خرد و کوچک در دمشق به امری رایج تبدیل شده است. در همین راستا در این گزارش تلاش میکنیم اوضاع دو کشور را بررسی کرده و به این پرسشها پاسخ دهیم که چه سرنوشتی در انتظار این دو کشور است و تضعیف این متحدان چه عواقبی برای ایران دارد.
برای اولینبار پس از جنگ جهانی دوم، روسیه مورد تهاجم قرار گرفته است. در موقعیت قبلی، سربازان اوکراینی ارتش سرخ به مقابله با حمله نازیها در استان کورسک روسیه کمک کردند. اکنون این اوکراینیها هستند که در همان زمین پیشروی میکنند. حمله غافلگیرانه اوکراین، که در ۶ آگوست آغاز شد، میتواند روایت جنگ را تغییر دهد. مسکو که ابتدا حمله اوکراین را کماهمیت نامید، با گذشت پنج روز از آغاز عملیات اوکراین حاضر شد در کورسک وضعیت اضطراری اعلام کند. منطقه مرزی بلگورود روسیه نیز که در مجاورت کورسک است، پس از گلولهباران شدید از سوی اوکراین، وضعیت اضطراری اعلام کرد. صدها اسیر روسی در روز نخست حمله اوکراین با چشمبند به کامیونهای ارتش اوکراین منتقل میشدند تا به پشت جبهه برده شده و در انتظار معامله احتمالی برای تبادل باشند. به گفته ولادیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، سربازان اسیر روسی با نظامیان اوکراینی که در اسارت روسیه هستند، مبادله خواهند شد. آقای زلنسکی گفت پیشرفت نیروهای کشورش در کورسک «به خوبی» پیش میرود و اوکراین در حال دستیابی به «هدف راهبردی» خود است. او افزود اوکراین به میزان قابل توجهی بر اعتبارات «صندوق ذخیره» خود برای مذاکرات آتی با روسیه افزوده است. رئیسجمهور اوکراین در این فرصت از متحدان غربی نیز خواست تسلیحات بیشتری در اختیار کشورش بگذارند. آقای زلنسکی گفت کارهایی هست که تنها نمیتوان با پهپادها انجام داد؛ به موشک و تسلیحات دیگر نیاز داریم. او بر ادامه مذاکرات با شریکان غربی برای تصمیم در زمینه تجهیز اوکراین به تسلیحات متنوع تاکید کرد و گفت این تصمیمات با نگاهی به آینده میتواند پیروزی اوکراین را رقم بزند و هرچه این تصمیمات شریکان «جسورانهتر» باشد، توان ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه کمتر خواهد شد.
آنگونه که اکونومیست گزارش داده از نظر اخلاقی و قانونی، اوکراین حق دارد که نبرد را به روسیه بکشاند. هر کشوری حق دارد از خود دفاع کند و این حق در مرز متوقف نمیشود. روسیه به دنبال جنگ نابرابر در اوکراین است و هزاران حمله به منطقه سومی اوکراین از فراسوی مرزها در کورسک انجام داده است.
اوکراین به موفقیتهایی در کورسک دست یافته است. نیروهای اوکراین منطقه کورسک را درنوردیده و دهها شهرک را اشغال کرده و صدها اسیر گرفتهاند. این حمله سه اثر فوری داشته است. اولین اثر تقویت روحیه در داخل اوکراین است. ضدحمله ارتش اوکراین در سال گذشته ناکام ماند و در منطقه دونباس عقبنشینی کرد. دومین اثر این است که اوکراین به شرکای بینالمللی نشان دهد که میتواند ابتکار عمل را دوباره به دست آورد. سومین اثر افشای آسیبپذیریهای روسیه است. ولادیمیر پوتین از این تهاجم برای تقویت ادعای خود مبنی بر اینکه روسیه در حال انجام یک جنگ دفاعی علیه غرب است، استفاده خواهد کرد. این رخداد به خوبی نشان میدهد که رهبری پوتین دچار چالش شده است. او فکر میکرد که میتواند طی چند روز اوکراین را فتح کند، اما با گذشت دو سال هنوز نتوانسته به این مهم دست یابد.
با تمام این اوصاف، بازی اوکراین خطرات بزرگی نیز به همراه دارد. اوکراین مطمئناً امیدوار است که حمله به کورسک، نیروهای روسیه را از دونباس دور کند و فشار بر نیروهای تحت محاصره اوکراین را در آنجا کاهش دهد. اما نشانههای اندکی وجود دارد که روسیه نیروهایش را از خط مقدم خارج کرده باشد. اوکراین همچنین بسیاری از بهترین نیروهای خود را از دونباس دور کرده و به کورسک منتقل کرده است. در واقع، روسیه از ۶ آگوست به پیشروی خود در شرق اوکراین ادامه داده است و اکنون کمتر از ۱۳ کیلومتر با پوکرووسک فاصله دارد.
اوکراین باید تلاش کند تا از دستاوردهای سیاسی خود در کورسک استفاده لازم را ببرد. روسیه شروع به ضدحمله کرده است. اگر اوکراین در هفتههای آتی متحمل تلفات سنگین شود، به عقبنشینی این کشور در دونباس سرعت میبخشد و در عین حال روند روبهجلو در هفته گذشته را معکوس میکند. اگرچه ممکن است نگه داشتن برخی از قلمروهای قابل دفاع در کورسک به عنوان ابزار چانهزنی برای مذاکرات آینده معقول باشد.
طبق گزارش بانک جهانی، ۱۳ سال درگیری ویرانگر در سوریه به بحرانهای اقتصادی پیدرپی و ناتوانی میلیونها نفر از مردم در تامین نیازهای اولیه خود منجر شده است. بیش از یک دهه درگیری، باعث وخامت قابل توجه رفاه خانوادههای سوری شده است و ۲۷ درصد سوریها (حدود ۷/۵ میلیون نفر) در فقر شدید زندگی میکنند. با اینکه فقر شدید پیش از شروع درگیریها در سوریه وجود نداشت، اما در سال ۲۰۲۲ بیش از یک نفر از هر چهار سوری را تحت تاثیر قرار داد. البته ممکن است به دلیل اثرات مخرب زلزله فوریه ۲۰۲۳ که حدود شش هزار نفر را در سراسر سوریه کشته است، شدت این فقر افزایش یافته باشد. برآوردهای قبلی سازمان ملل نشان میدهد که دو میلیون سوری پس از یک دهه جنگ در فقر شدید زندگی میکنند، در حالی که اکثریت مردم سوریه زیر خط فقر زندگی میکنند. بانک جهانی دلایل خارجی متعددی را ذکر کرده که به «کاهش رفاه خانوادههای سوری» در سالهای اخیر کمک کرده است. از جمله این دلایل میتوان به بحران مالی که از سال ۲۰۱۹ لبنان، همسایه سوریه را درگیر کرده است، پیامدهای همهگیری کووید ۱۹ و جنگ روسیه و اوکراین اشاره کرد.
یکی از بحرانهایی که اخیراً مردم سوریه را درگیر کرده، تورم شدید اقتصادی در این کشور است. در حال حاضر بسیاری از معاملات تجاری در سوریه با وزن کردن پول انجام میشود. این تغییر پیامد مستقیم کاهش شدید ارزش لیر است، که تجار و مردم عادی را مجبور کرده مقادیر زیادی اسکناس را حتی برای خریدهای روزمره خود حمل کنند. این تورم سطح جدیدی از ناامیدی را در سوریه ایجاد کرده است. انستیتو خاورمیانه در همین زمینه مینویسد، اقتصاد سوریه وارد شکنندهترین مرحله خود شده است و چشمانداز یک بهبود جدی، امیدی دور از دسترس است، زیرا چالشهای مالی پیشروی این کشور بسیار بیشتر از راهحلهای ارائهشده است. نرخ مبادله پول سوریه نسبت به دلار آمریکا روندی فاجعهبار را طی میکند. ترکیبی سهمگین از سوءمدیریت اقتصادی، تحریمها، بخش صنعتی ویرانشده از جنگ و مشکلات در کشور همسایه یعنی لبنان، به کاهش ارزش پوند سوریه دامن زده و نارضایتی داخلی بیشتری را برانگیخته و حقوقها را بیارزش کرده است. این مسائل بحران اقتصادی را در این کشور بدتر کرده است. افزایش سریع تورم و کاهش سریع ارزش پول فرصتهای اقتصادی مردم سوریه را از بین برده است. وضعیت روزبهروز بدتر میشود.
یدالله کریمیپور، استاد جغرافیای سیاسی دانشگاه خوارزمی، در رابطه با پیامدهای ژئوپولیتیک شکست روسیه برای ایران بر این باور است که روسیه جایگاهش در قفقاز جنوبی را از دست خواهد داد. به احتمال زیاد، از این به بعد رقابت بین ترکیه، اروپا و آمریکا و تا حدود کمتری چین، در جهت گسترش نفوذ در قفقاز، مسئله اصلی خواهد بود. چنانکه هماکنون ارمنستان از زیر چتر روسیه بیرون رفته و کمکم، فرانسه، یونان و آمریکا و بقیه اروپا دارند جایگزین روسیه میشوند. باکو با آنکارا بسته است. گرجستان گرایشی عمیق و بنیادین به سمت اتحادیه اروپا و ناتو دارد. در همین راستا بدون شک با فرض شکست روسیه، سفره هر پنج کشور آسیایی برای به ترتیب چین، آمریکا، ترکیه، باقیمانده روسیه و اروپا بازتر خواهد شد. تلاش اصلی هر پنج کشور یافتن راهی برای برونرفت از زندان تاریخی-جغرافیایی روسیه خواهد بود و نقش کریدوری سطحی و زیرسطحی دریای خزر برای پیوند بیشتر و بلکه متراکم آسیای مرکزی-قفقاز- دریای سیاه (دالان خاوری-باختری) چشمگیرتر خواهد شد. در همین راستا با فرض پایداری جمهوری اسلامی در فرآیند کمترتوسعهیافتگی و وفاداری به ثبوت استراتژی سیاست خارجی کنونی، ممکن است واگرایی در بدنه مردمی شمال باختری نسبت به تهران، افزایش یابد.
به هر روی ابعاد ژئوپولیتیک شکست محتوم روسیه برای ایران بسیار گستردهتر از موارد اشارهشده است. بر تصمیمگیران جمهوری اسلامی است که در مقیاس استراتژیک بر چنین چشماندازی و توانمندسازی اجباری ایران تمرکز کنند. به گمانم برخلاف فرموده مقام معظم رهبری مدظله، در بازیهای بزرگ جهانی، مانند جنگ اوکراین، در نهایت اسب بازنده روسیه خواهد بود. این فرموده معظمله در مورد مشخص کردن و تعیین اسبهای برنده و بازنده در سیاست جهانی، یا از طریق مکاشفه و شهود شخصی-عارفانه به دست آمده است که امثال من در آن راهی ندارند و ناچار سر تسلیم در برابرش فرود میآورم؛ یا با مشورت با کارشناسان حاصل شده است. در همین راستا به گمان من بهترین راه بسترسازی برای افزایش رقابت منطقهای ایران با سایر بازیگران، احیای مناسبات عادی و بلکه آنی با مجموعه ایالاتمتحده-اروپا-اقیانوسیه و آسیای خاوری، است.
محمد عثمانی، پژوهشگر مسائل خاورمیانه در مورد پیامدهای بحران شدید اقتصادی در سوریه و احتمال شورش در این کشور بر این باور است که تورم شدید اقتصادی در سوریه بهطور قابل توجهی بر زندگی روزمره مردم اثر گذاشته است. قیمت کالاها و خدمات به طرز چشمگیری افزایش یافته و قدرت خرید مردم بهشدت کاهش یافته است. این شرایط میتواند زمینهساز نارضایتی گسترده و احتمالی شورشهای مردمی باشد. این در شرایطی است که حکومت سوریه، انقلابی خونین به صورت جنگ داخلی را سرکوب کرده است. این امر سبب شده جامعه سوری دچار شکافهای مختلف سیاسی، اعتقادی و مذهبی شود. امروز در فضای داخلی مردم را به «همراه با حکومت یا مخالف آن»، «همعقیده با ایدئولوژی حکومت یا ضد آن» یا «با مقاومت یا علیه مقاومت»، تقسیم میکنند. این شرایط بحران هویت ملی، وضعیت بغرنج اجتماعی را به وجود آورده است. حال در شرایطی که بسیاری از کشورهای دیگر منطقه تحت تاثیر بحرانهای منطقهای با افزایش تورم و کاهش قدرت خرید؛ با نارضایتیهای اجتماعی و سیاسی روبهرو شدهاند، به همین دلیل، تورم بالا در سوریه میتواند موجب بروز اعتراضات و شورشها شود، به ویژه اگر دولت نتواند به درستی و به موقع به مشکلات اقتصادی رسیدگی کند و سطح زندگی مردم را بهبود ببخشد. سوریه حکومتی مضمحلشده است که با تنفس مصنوعی ایران و روسیه در حال حیات نباتی است. اکنون که روسیه در اثر جنگ با اوکراین ناتوان از حمایت اقتصادی شده یا ایران در اثر مواجه شدن جنگ نیابتی با اسرائیل که بعد از حادثه ۷ اکتبر به اوج خود رسیده، با مشکلات اقتصادی بحرانزا روبهرو شده، بیشک این حکومت مضمحل، روبه نابودی کامل خواهد رفت.
ایران به عنوان یک متحد اصلی سوریه، در طول جنگ داخلی سوریه بهشدت از رژیم بشار اسد حمایت کرده است. این حمایت شامل کمکهای نظامی، مالی و انسانی بوده است. با این حال، بحران اقتصادی در سوریه و تورم شدید، ممکن است ایران را در موقعیت دشواری قرار دهد. ایران خود با مشکلات اقتصادی و تحریمهای بینالمللی روبهرو است و ممکن است منابع محدودتری برای ادامه حمایت از سوریه داشته باشد. با این حال، ایران احتمالاً به دلیل اهمیت استراتژیک سوریه برای خود، به حمایتهایش ادامه خواهد داد، هرچند که این حمایتها ممکن است به شکلهای مختلف تغییر کند و به تدریج کاهش یابد.
ضعیف شدن سوریه به عنوان متحد نزدیک ایران میتواند تاثیرات چندگانهای بر سیاستهای ایران داشته باشد. از یکسو، کاهش قدرت و نفوذ سوریه میتواند موقعیت ایران را در منطقه تحت تاثیر قرار دهد. سوریه، با موقعیت استراتژیک خود در خاورمیانه، نقش مهمی در استراتژیهای منطقهای ایران ایفا میکند. ضعف سوریه میتواند به معنای کاهش توانایی ایران در اعمال نفوذ و تاثیرگذاری در مسائل منطقهای باشد. یعنی در هر صورت، هر خطری که به سقوط حکومت سوریه منجر شود، باعث میشود ایران، سد آهنین مقاومت خود در منطقه را علیه اسرائیل و غرب از دست بدهد. از این جهت است که حرکت جذب سوریه به بدنه عربی که آغاز شده بود، با نزدیکی بعضی از دول عربی منطقه خلیجفارس به اسرائیل متوقف شد؛ زیرا حرکت به سمت مواجهه فیزیکی با جریان مقاومت در منطقه آغاز شده است. امروز اسرائیل خود را در محاصره جریان مقاومت نیروهای نیابتی ایران میبیند و برای شکست این محاصره، با نزدیکی به کشورهای حوزه خلیجفارس، درصدد ایجاد شکاف در بدنه کشورهای حوزه خلیجفارس و ایجاد اتحادی جدید با تکیه بر نیروهای منطقه خاورمیانه است.
از سوی دیگر، بحرانهای اقتصادی و سیاسی در سوریه میتواند فشارهای بیشتری به ایران وارد کند. ایران ممکن است مجبور شود برای حفظ ثبات در سوریه و جلوگیری از فروپاشی کامل، منابع بیشتری را تخصیص دهد. این امر میتواند به تشدید مشکلات اقتصادی داخلی ایران و افزایش فشارهای بینالمللی بر آن منجر شود. ایران با شرایط خطرناکی از لحاظ سیاسی در بُعد داخلی و خارجی روبهرو است؛ اگر با این دشواریها با عقلانیت متکی به منافع ملی برخورد نکند، هر لحظه میتواند خود را در موقعیت خطرناکی قرار دهد.