او را بیشتر با کلیپهای اینستاگرامی آن برنامه معروف زود نیوز و کلمه «ببخشید» میشناسیم، هرچند که او پیش از اینها در کار تئاتر هم فعالیت داشته است و مدتی قبل بازی و کارگردانی نمایش «سینگل» را برعهده داشت. همان نمایشی که بازیگر دیگرش امیرغفارمنش بود و تهیهکنندهاش مسعود حکمآبادی روزگارش را در زندان میگذراند. این تیم به کافه خبر آمدند و گفتند «زبان عشق را یاد نگرفتیم» ما نیز فرصت را غنیمت دانستیم و چند سوال از مجتبی شفیعی پرسیدیم که در ادامه میخوانید.
آقای شفیعی شما برنامهسازید تا کنون پیش آمده مواجههای با صداوسیما داشته باشید و به آنها درخواست کار بدهید؟
در مشهد از ابتدا که کاری نمیکردم و فقط تمرینهای تئاتر انجام میدادم به من گفتند که صدای خوبی داری و برو رادیو تست بده. تلفن را از ۱۱۸ گرفتم و تماس گرفتم و پرسیدم که میخواهم تست بدهم، ولی گفتند نه. اصرار کردم که آزمون ورودی چه زمانی است گفتند برگزار نمیشود. گفتم اگر نیرو بخواهند چه کار میکنند؟ گفتند یک راهکاری پیدا میکنند خلاصه که نقطه مثبت ماجرا این است از همان ابتدا آب پاکی را روی دست من ریختند و من را سر ندواندند. در حین تمرینهای تئاتر دوستانی داشتم که کار دوبله انجام میدادند. از طریق آنها رفتم نزد آقای صولتی و تست دادم. بعد دیدم که کارهای رادیویی که انجام میدادم در فضای مجازی به دابسمش تبدیل میشدند، به همین دلیل تصمیم گرفتم که خودم هم این کار را انجام دهم که «زودنیوز» را راهاندازی کردم. بعد از آن چهرهام هم شناخته شد. من هرازگاهی کرم تئاتر پیدا میکنم که بروم روی صحنه و کار کنم.
اتفاقاً شبکه ۵ مرا برای برنامه ماه رمضان دعوت کرد. متن خلاقانهای نوشتم. قرار بود من و جواد رضویان مجری باشیم که او هم متنم را خواند و استقبال کرد. روز اول که روی آنتن رفتیم، چند مدیر تماس گرفتند و گفتند که چرا من روی آنتن هستم؟ از همانجا کم کم کمرنگ شدم، از اجرای زنده به ضبطی رفتیم. برای اجرای ضبطی هم «اما و اگر» آوردند و کم کم حذف شد. من از اینجا به بعد ناامید شدم و با خودم گفتم که نگرش و ادبیاتم به درد این دوستان نمیخورد. به تازگی هم سر برنامهای بودم که تماس گرفتند و گفتند فعلاً کار نکنم.
تابهحال برایتان اتفاق افتاده که در جمع دوستان، خانواده و اطرافیانتان به شما بگویند که سراغ شغل نان و آبدارتری بروید، شغلی که بیمه شوید؟
بله اینطور که بوده و اینها مراحلی است که همه سپری کردهاند، اما نهایتش این است که فرد باید به خودش ایمان داشته باشد. آن زمان که من این حرفها را میشنیدم، نوجوان بودم و هنوز هم یادم است که بغضی شده بودم و میگفتم: «یک روزی من راه میروم و شما به من افتخار خواهید کرد.» امروز راه افتادهام، اما اینکه آنها افتخار میکنند یا نه را نمیدانم. همیشه تلاشم بر این بوده که آدم خوبی باشم و کار خوب تولید کنم، چه در تئاتر، چه در پلتفرم و یا هرجای دیگر کار کردم که حال مردم را خوب کنم.
درآمد میلیاردیِ بلاگرها چهقدر صحت دارد؟
درآمدها باهم فرق دارد. ممکن است ببینید که یک نفر بلاگر آشپزی یا روزمرگی است که درآمدش زیاد است و تولید محتوایش هم زیاد است و گوشی از دست این بلاگرها نمیافتد و به نظرم در اسارت عجیبی هستند، اما درآمدشان هم خیلی خیلی زیادتر از ما است. برای ما هزینهها خصوصاً در حال حاضر خیلی زیاد شده است. ساده ساختن هم دیگر قانعکننده نیست و مدام میخواهم به سمت ایدهآلتر بروم و اینها همه مستلزم هزینههای زیاد است. علاوه بر آن میخواهم کنار این کار بیزنسهای دیگری را فعال کنم که دیگران هم کار کنند و درآمد داشته باشند، که آن هم هزینههایی دارد. در مجموع که نگاه کنیم، میبینیم که باکارهای دیگر فرق چندانی ندارد، اما درمجموع راضی هستیم. داشتم فکر میکردم، تلفنی که به من برای آن برنامه شد که و کارم را متوقف کرد، درحالیکه من روی پولش حساب کردهبودم، اگر من اینستاگرام و درآمد جداگانه دیگری نداشتم و بچه کاملاً خلفی بودم و فقط در پلتفرمهای داخلی کار میکردم و قرار بود فقط به این شکل اجاره و شهریه مدرسه و دانشگاه بچهام را از آن راه تامین کنم، چه قدر تلفن میتوانست برایم ناامید کننده و مأیوس کننده باشد، اما حالا میگویم ایرادی ندارد، فعالیتم را جای دیگری ادامه میدهم.
به نظر میرسد که شما در موقعیت نسبتاً مشابهی به پژمان جمشیدی قرار گرفتهاید، ممکن است کسانی که شما را نمیشناسند و از طریق اینستاگرام با شما آشنا شدهاند، بگویند که: «طرف بلاگر است.» پاسخ شما به چنین برخوردهایی چیست؟
ما برای مردم کار میکنیم و دوست داریم مردم شاد باشند. وقتی مردم شاد هستند، ما شادیم. انتقاداتی هم وجود دارد که اگر خیلی به آنها تکیه کنیم، ناگهان پشتمان خالی میشود. نباید خیلی به نظرات اینچنینی اکتفا کرد. من کامنت از کسانی دارم که در یک پست، از من و خلاقیتم تعریف کردهاند و گفتهاند چرا در سینما نیستی؟ و در یک پست دیگر انتقادات این چنینی به من کردهاند. به نظرم نمیشود خیلی به این حرفها اکتفا کرد. نمیتوانیم هم به مردم بگوییم چیزی نگویند، عیبی ندارند باید بگذاریم حرفشان را بزنند.
تابهحال به گوشتان خورده که یک بازیگر یا کارگردانی بگوید که اگر شما در کاری حضور داشته باشید، کار نمیکند؟
این موضوعی که شما میگویید، بین بازیگرها هم پیش میآید، چه برسد به من.
منظورم به دلیل مسئله بلاگر بودنتان است.
بله، به گوشم رسیده است، ولی بعداً که با هم آشنا شدیم احساس کردم که او متوجه شده که اشتباه کرده است. شاید هم اشتباه نکرده. نمیدانم.
تا بهحال برای محتواهایی که تولید کردهاید، پایتان به مراجع قضایی باز شده است؟
بله، به دلیل کلیپ «ایست» این اتفاق برایم افتاد.
در ماه هزینه اینترنت و فیلترشکنتان چهقدر میشود؟
خیلی. تا ۵۰۰ هزارتومان اینترنت میشود و با فیلترشکن اگر بخواهم حساب کنم خیلی بیشتر میشود.
بعد از اعمال فیلترینگ، مخاطبان شما بیشتر شد یا کمتر؟
کمتر شد. البته فیلترینگ برای ما ایجاد دردسر کرد، اما چیزی را که دوستان دنبالش بودند با فیلترینگ پیش نیامد. چیزی که اتفاق افتاد، این بود که جیب یک عده خیلی پر شد و پولدار شدند و از فیلترینگ پول درآوردند. من هم همیشه میگویم، اگر روزی فیلترینگ برداشته شود، یا واقعا قرار است امام زمان ظهور کند یا ایلان ماسک استارلینک را فعال کردهاست. اگر کسی دغدغه این مردم را چه به لحاظ فرهنگی یا مذهبی دارد و میخواهد مشکلی را از سر راه مردم بردارد، این مسیرش نیست.
به عنوان هنرمند کشور، توقعتان از وزیر آتی فرهنگ کشور چیست؟
من هیچ توقعی ندارم. این بیتوقعی من از ناامیدی میآید. توقع من این است که کاری نکنند، نه فقط وزیر ارشاد، بلکه از سایر مسئولین هم همین توقع را داریم که مثلاً قیمت دلار هر چه هست، همین بماند و اصلاً نمیخواهیم تلاش کنند پایین بیاید. ما ثبات میخواهیم.
از وزیر ارتباطات چه توقعی دارید؟
سرعت اینترنت را درست کنند و البته جالب است که اگر فیلترینگ را بردارند، یک دستاورد محسوب میشود.