مدیر عامل اتحادیه تعاونیهای عمرانی و انبوهسازی تهران به تازگی خبر ساخت واحدهای ۲۵ تا ۹۰ متری را اعلام کرد.
همین خبر دوباره ساخت واحدهای ۲۵ متری را در تیتر اخبار حوزه مسکن آورد. محمدصالح شکوهی بیدهندی عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت و کارشناس مسکن در گفتوگویی که با ایسنا داشت، از ضرر بلندمدت ساخت و عرضه این واحدها به بازار گفت و تاکید کرد، چون ساخت این واحدها برای جذب سرمایههای خُرد مردم است، پس ساخت واحدهای ۲۵ متری در بلند مدت تورم زمین و مسکن را در بازار بیشتر میکند. همچنین، عامل اصلی ایجاد تضاد طبقاتی در جامعه میشود. از سوی دیگر، تجربه ساخت پروژه پروئیت در ایالت میسوری آمیکا نشان داده، واحدهای کوچک بستر مناسبی برای ایجاد مشکلات فرهنگی و اجتماعی هستند. بهتر است دولت با واگذاری زمین ساخت مسکن را به خود مردم بسپرد.
ساخت واحدهای کوچک افراد را خانهدار نمیکند
محمدصالح شکوهی بیدهندی عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت و کارشناس مسکن در مورد پیامدهای مسکن کوچک متراژ اظهار کرد: «مسکن کوچک متراژ یا همان واحدهای ۲۵ متری که چند بار ساخت آن مطرح شده است، پیامدهای اجتماعی و فرهنگی بسیاری دارد. به عنوان نمونه دولت شعار فرزندآوری میدهد. تحقق این امر در شرایطی که واحدها کوچک میشوند، ممکن نخواهد بود. همچنین، در فرهنگ ایرانی، اسلامی ارزشهایی مانند صله رحم و حفظ بُیانهای خانواده وجود دارد. واضح است که مسکن کوچک مقیاس در مقابل این ارزشها و شعارها قرار دارد. از سوی دیگر، وجه اقتصادی واحدهای ۲۵ متری است که برای انبوهسازها بیشتر درک میشود. برخلاف تصور موجود، ساخت واحدهای کوچک باعث افزایش استطاعتپذیری افراد نمیشود. به بیان دیگر، این تصور وجود دارد که خانوادهها میتوانند به علت کوچک بودن، واحدهای ۲۵ متری، صاحب خانه شوند. این تصوری غلط است و در بلند مدت پاسخ نیاز بازار نیست.»
عضو هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت درخصوص بیتاثیری ساخت واحدهای کوچک برای خانهدار شدن مردم، گفت: «در واقع، عرضه واحدهای ۲۵ متری عامل جذب سرمایههای خُرد به بازار زمین و مسکن است. همین امر علت ایجاد تورم برای بازار مسکن میشود. در حال حاضر، به علت آنکه نگاه سرمایهای به مسکن و زمین وجود دارد، بازار مسکن دچار تورم شده است. همین امر، میزان تورم زمین و مسکن را از تورم عمومی جامعه بیشتر کرده است. ساخت و عرضه مسکن کوچک مقیاس در واقع، به جریان سرمایهداری بخش مسکن دامن میزند و به طور طبیعی قیمت این واحدها را گران میکند. از سوی دیگر، مساحت مسکن زمانی که از یک میزان کمتر شود، ملاک قیمتگذاری آن دیگر، متراژ واحد نیست. امروز واحدهای کوچک به جای آنکه به متراژ فروخته شوند، دانهای فروخته میشوند. به بیان سادهتر، نمیتوان با میکرو آپارتمان، دسترسی خانوادهها را به بازار مسکن بیشتر کرد.»
این کارشناس مسکن درباره ایجاد تضاد اقتصادی حاصل از ساخت واحدهای ۲۵ متری بیان کرد: «ملاک اول انبوهساز، منفعت و سود شخصی است. پس به دنبال صاحب خانه کردن مردم نیست. زمانی که واحدهای آپارتمانی کوچکتر میشوند، ساخت و فروش برای انبوهساز راحتتر است. در نتیجه، انبوهساز سود بیشتری میبرد. با این حساب میتوان گفت که آنها به دنبال منافع شخصی خود هستند. اما، اگر وزارت راه و شهرسازی به دنبال تعدیل شرایط مسکن برای مردم است، نباید دنبالرو نظرات انبوهسازها و پیمانکارها باشد؛ بلکه لازم است، کار ساخت مسکن را به خود مردم بسپرد. یعنی، زمین را به واجدین شرایط از قبیل جوانان در شرف ازدواج و بیخانهها، واگذار کند. این افراد به صورت تدریجی و با توان مالی، مسکن مورد نیاز خود را میسازند و صاحب خانه میشوند.»
او در ادامه افزود: «اگر هنوز وزارت راه و شهرسازی تصور میکند که مانند تجربههای گذشته، با دریافت وجه مالی از مردم و پرداخت به انبوهساز برای ساخت واحدهای ۲۵ تا ۹۰ متری، مردم صاحب خانه میشوند؛ اشتباه میکند. به بیان دیگر، ساخت پیمانکاری مسکن برای مردم، روشی اشتباهی است و نباید دوباره تکرار کرد. نشستن در جایگاه حاکمیتی با تصور لطف ساخت خانههای ۲۵ متری برای مردم، خلاف آن چیزی است که باید در جامعه اجرا شود. قرار بود مردم، ولی نعمت حاکمیت باشند.
حتی در نگاه مذهبی نیز به حاکمیت سفارش شده تا در ردیف کمدرآمدهای جامعه زندگی کند. نه اینکه سیاستگذار برای مردم، زندگی در خانههای کوچک را توصیه کند. اما خود و انبوهساز در این شرایط زندگی نکنند. نگاه امروز سیاستگذار به گونهای است که، چون افراد توان خرید مسکن مناسب را ندارند. پس مردم باید برای ساخت سرپناه از سوی دولت، ممنونگذار هم باشند.»
شکوهی بیدهندی با تاکید براینکه ساخت واحدهای ۲۵ متری بر تضاد طبقاتی جامعه دامن میزند، اظهار کرد: «تجربه ساخت خانههای کوچک متراژ در دنیا نشان داده که شکست آنها در بلند مدت حتمی است. مهمترین عامل شکست این پروژههای نیز مشکلات فرهنگی و اجتماعی است که به همراه دارند. علت ایجاد این مشکلات نیز وجود مشاعات بسیار است. زیرا کنترل بر مشاعات زیاد سخت است. در نتیجه، این خانهها مکانهایی پر از آسیب اجتماعی میشوند. به عنوان مثال پروژه پروئیت آیگو ایالت میسوری آمریکا نمونه مشخص آن است. این پروژه در دهه ۷۰ میلادی به علت مشکلات بسیار اجتماعی و فرهنگی که ایجاد کرده بود، توسط دولت تخریب شد.»