ریچارد گوان، مدیر امور سازمان ملل در اندیشکده گروه بین المللی بحران است. او بر روی کار حمایت از گروه بحران در سازمان ملل نظارت میکند و کارش برقراری ارتباط و رایزنی با دیپلماتها و مقامهای سازمان ملل در نیویورک است. گوان پیشتر با شورای اروپایی روابط خارجی، مرکز همکاری بین المللی دانشگاه نیویورک و مرکز سیاستگذاری خارجی (لندن) کار کرده بود. او در دانشکده روابط بین الملل و عمومی در دانشگاه کلمبیا و استنفورد نیویورک تدریس کرده است. او هم چنین به عنوان مشاور برای سازمانهایی از جمله وزارت امور سیاسی سازمان ملل، وزارت امور خارجه و امور کشورهای مشترک المنافع بریتانیا، وزارت امور خارجه فنلاند و وزارت امور جهانی کانادا کار کرده بود.
رهبران جهان در سطوح عالی برای چندین روز در مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک سخنرانی میکنند، اما آن نمایش بزرگ جهانی این واقعیت را پنهان نمیکند که سال سختی برای این نهاد بین المللی بوده است. شکافهای تلخ بر سر درگیریها در اروپا و خاورمیانه پرسشهای جدی در مورد کارآمدی سازمان ملل را ایجاد کرده است. آیا سازمان ملل میتواند اوضاع را به شکلی عمیق تغییر دهد؟ در زیربنای آن سازمان احساس بسیار عمیقی از نگرانی در مورد نحوه هدایتش وجود دارد. دوره پس از حمله روسیه به اوکراین از نظر دیپلماسی برای سازمان ملل بسیار دشوار بوده است. با این وجود، این رخدادهای ۷ اکتبر (حمله حماس به اسرائیل) در سال گذشته بود که همه را در بهت زدگی فرو برد. بحث بر سر جنگ بین اسرائیل و حماس و وضعیت غزه در بخش عمده سال گذشته سازمان ملل متحد را متلاشی کرده است.
به عنوان کسی که تا حدودی با تاریخ سازمان ملل متحد آشنایی دارم باید به خاطر داشته باشیم که سازمان ملل پیشتر شوکهای بزرگی را پشت سر گذاشته است. امروزه بسیاری درباره فلج شدگی آن نهاد صحبت میکنند. با این وجود، اگر به دوره جنگ سرد بازگردید دورههایی وجود داشتهاند که شورای امنیت واقعا فلج شده بود. برای مثال، سازمان ملل در سال ۱۹۵۹ میلادی در طول یک سال صرفا یک قطعنامه را تصویب کرد یا بیش از سه ماه جلسهای برگزار نکرد. این در حالیست که شورای امنیت امروزه کماکان در حال برگزاری جلسات است. آن شورا کماکان بر عملیات حفظ صلح در مناطقی مانند سودان جنوبی نظارت دارد. با این وجود، این مقایسه تاریخی نمیتواند حس واقعی نگرانی و تاریکی را که در حال حاضر کاملا متداول است دور کند.
بحث در مورد چگونگی پاسخ به رخدادهای ۷ اکتبر سال گذشته میان اسرائیل و حماس بلافاصله در سال گذشته آغاز شد. پس از آغاز عملیات نظامی اسرائیل علیه غزه اکثریت اعضای سازمان ملل سرعت خواستار پایان زودهنگام خصومتها شدند. در سه ماه پایانی سال ۲۰۲۳ و تا اوایل سال ۲۰۲۴ میلادی شما اساسا در شورای امنیت و مجمع عمومی نبردی بی وقفه را شاهد بودید که در آن اکثریت فزایندهای از کشورهای عضو میگفتند اسرائیل باید عملیات نظامی را متوقف کند و در مقابل، ایالات متحده به طور دائمی با آن خواسته مخالفت میکرد. ایالات متحده از حق وتوی خود برای جلوگیری از هرگونه درخواست آتش بس در شورای امنیت استفاده کرد.
صادقانه بگویم این کار برای "لیندا توماس گرینفیلد" سفیر ایالات متحده در سازمان ملل و تیمش واقعا سخت بود، زیرا آنان سالهای پیش از آن را صرف تلاش برای احیا و بازسازی حسن نیت پس از دوران ترامپ کرده بودند و اکنون میدیدند که این حسن نیت دود شده و به هوا رفته است. امسال تغییر موضعی جزئی رخ داد. ایالات متحده در اوایل تابستان پیشنهاد آتش بس خود را ارائه کرد که شورای امنیت آن را مورد تایید قرار داد. واضح است که آن پیشنهاد اجرا نشده است. با این وجود، من احساس میکنم از زمانی که تیم بایدن شروع به تغییر موضع خود کرد تنشها اندکی کاهش یافته است.
زمانی که "جو بایدن" نطق خداحافظی خود را در مجمع عمومی سازمان ملل ایراد کرد در ابتدا خواستار آتش بس در غزه و بازگشت گروگانهای اسرائیلی به اسرائیل شد و هم چنین نسبت به احتمال وقوع جنگ در لبنان هشدار داد. رهبران دیگر حاضر در جلسه با احترام خطوط ترسیم شده از سوی او را مورد تشویق قرار دادند. بنابراین، وضعیت به بدی ابتدای سال نیست. با این وجود، آسیب واقعی و پایدار هم به اعتبار ایالات متحده در سازمان ملل و هم به اعتماد مردم به سازمان ملل به طور کلی وارد شده است.
ماههای گذشته ماههایی سختی برای دیپلماتها در سازمان ملل بوده اند. من فکر میکنم که دوازده ماه دلخراش برای مقامهای سازمان ملل بوده است. گوترش دبیرکل سازمان ملل متحد شخصا سال بسیار دشواری را پشت سر گذاشته است. او به طور مداوم خواهان برقراری آتش بس بوده است. او به شدت از اسرائیل انتقاد کرده است که باعث جلب توجهات منفی نسبت به اسرائیل شده است. با این وجود، من فکر میکنم که گوترش نیز ناامید است، زیرا هیچ جای پای سیاسی واقعیای در جنگ و برای تاثیرگذاری بر آن ندارد. نه اسرائیلیها و نه در واقعیت دولت بایدن نمیخواهند سازمان ملل بازیگر اصلی میانجی گر برای حل مناقشه غزه باشد.
بنابراین، گوترش در نقش کاساندرا*گونه که در مورد تهدیدات ناشی از درگیریها علیه غیر نظامیان هشدار میدهد گرفتار شده و صرفا نسبت به وضعیت درگیری ابراز تاسف میکند، اما در واقع نمیتواند کاری در مورد آن انجام دهد. نارضایتیهای زیادی در جامعه دیپلماتیک در مورد این که چگونه سازمان ملل به دلیل جنگ به حاشیه رفته وجود داشته است. اکثریت کشورهای عضو سازمان ملل متحد همواره در کنار فلسطینیان قرار داشته اند. بنابراین، جای تعجبی دارد که اسرائیل تمام انتقاداتی را که از سوی مقامهای سازمان ملل و نهادهای سازمان ملل مطرح میشود را رد میکند. متأسفانه این چیزی است که بارها در هنگام بروز خشونتهای پیشین دیده ایم.
در ماههای اول پس از حمله همه جانبه روسیه در واقع همدردی و حمایت زیادی از اوکراین از سوی سراسر اعضای سازمان ملل متحد وجود داشت. ایالات متحده و اروپاییها با اوکراینیها در مجمع عمومی همکاری کردند تا مجموعه قطعنامههایی در محکومیت مسکو صادر شوند قطعنامههایی که حدود سه چهارم اعضای سازمان ملل از جمله بسیاری از کشورهای آفریقایی و آسیایی از آن حمایت کردند.
با این وجود، با گذر زمان نخست آن که بسیاری از کشورهای غیرغربی مشاهده کردند که قطعنامههای صادر شده و بحثهای صورت گرفته در سازمان ملل بر روی مسکو تاثیر نمیگذارند و این احساس وجود داشت که شاید این بحثها قدری بیهوده باشند. دوم آن که بسیاری از قدرتهای غیر غربی مانند برزیل دیدگاهی کاملا منفی نسبت به شیوهای که ناتو اوکراینیها را تسلیح میکند داشته اند و استدلال میکنند که این شیوه به تشدید جنگ دامن میزند. سوم آن که گلایههایی زیادی وجود دارد و گلایه کنندگان این استدلال را مطرح میکنند که "ما درک میکنیم که چرا اوکراین مهم است، اما باید در مورد مشکلات کشورهای دیگر جهان نیز صحبت کنیم. ما باید در مورد کشورهای فقیری صحبت کنیم که با بدهیهای ناپایدار دست و پنجه نرم میکنند. ما باید در مورد افزایش فقر شدید در برخی از نقاط جهان صحبت کنیم". برای بسیاری از اعضای سازمان ملل این موضوعات به اندازه اوکراین برای سازمان ملل حائز اهمیت هستند موضوعاتی که از دید آنان باید به آن پرداخته شود. بنابراین، پرسشهایی در مورد این که تا چه زمانی سازمان ملل متحد بر روی موضوع اوکراین تمرکز خواهد کرد وجود داشت. سپس حوادث غزه رخ داد و به محض این که ما بحثهای بسیار شدیدی را در مورد مسئله فلسطین داشتیم موضوع اوکراین به حاشیه رانده شد. اوکراینیها خود متوجه شدند که وقتی سازمان ملل بر سر غزه تا این اندازه تقسیم شده بود نمیتوانستند در خواستهای خود برای دریافت حمایت از سوی آن سازمان را با صدای بلند مطرح کنند.
اکثر ناظران میگفتند که سابقه ایالات متحده در سازمان ملل متحد خوب بوده است. متاسفانه به دلایلی که پیشتر اشاره کردم جنگ غزه آن دیدگاه را تغییر داد. در اواخر سال ۲۰۲۳ میلادی حسی بسیار قوی وجود داشت مبنی بر آن که رئیس جمهور آمریکا و حلقه افراد نزدیکش عمداً مانع نقش آفرینی دیپلماتیک سازمان ملل در جنگ میشدند. من فکر میکنم اکنون یک اجماع دو حزبی وجود دارد مبنی بر آن که چین یک رقیب در سازمان ملل است.
با این وجود، تفاوت مهمی بین رفتار روسها در سازمان ملل و رفتار چینیها در آن نهاد وجود دارد. روسها واقعا بدشان نمیآید که از حق وتوی خود استفاده کنند. آنان از هر فرصتی برای شرمسار ساختن ایالات متحده استفاده میکنند. روسها از موقعیت غزه استفاده میکنند و سعی میکنند آمریکاییها را پشت سر بگذارند. در مقابل، چینیها بیشتر مراقب و محتاط هستند. آنان دوست ندارند از حق وتو استفاده کنند. آنان فکر میکنند که تلاش برای جلوگیری از صدور قطعنامهها در شورای امنیت به شهرت شان صدمه وارد میشود.
بنابراین، دیپلماسی با چینیها هنوز امکان پذیر است و در مقابل، دیپلماسی با روسها هر روز دشوارتر میشود. با این وجود، بسیاری از مقامهای ایالات متحده در ظاهر نگران هستند که پکن سال به سال نفوذ بیشتری در نهادهای بین المللی پیدا کند.
تا زمانی که من در سازمان ملل کار کرده بودم افراد حاضر در آن نهاد بین درگیریهای درجه اول مانند درگیریهای بین روسیه و اوکراین که به ناچار باعث ایجاد شکاف درون شورای امنیت شد و سپس درگیریهای درجه دوم اغلب رخ داده در آفریقا تمایز قائل شدند. من فکر میکنم حتی این تمایز در حال حاضر قدری از بین رفته است. برای مثال، سال گذشته زمانی که دولت مالی اعلام کرد میخواهد نیروهای حافظ صلح سازمان ملل را بیرون کند شاهد حمایت روسیه از مالی بودیم. البته روسها این کار را میکردند، زیرا باعث عصبانیت فرانسویها میشد. هم چنین، این فرصتی برای گروه شبه نظامی روسی واگنر بود تا عملیات خود را در مالی گسترش دهد. بنابراین، ما اکنون شاهد مسائل ژئوپولیتیکی هستیم که حتی بحثهای مرتبط با قاره آفریقا را تحت تاثیر قرار میدهند.
مورد سودان موضوع مهمی است، زیرا این حس واقعی وجود دارد که از آنجایی که کشورهای عضو سازمان ملل به شدت بر روی بحران غزه تمرکز کرده اند وضعیت سودان را نادیده میگیرند و شورای امنیت به اندازه کافی در مورد سودان فعال نبوده است. دولت بایدن از نزدیک با متحدان خود و دبیرخانه سازمان ملل متحد در این باره هماهنگ شده است. ایالات متحده اخیرا واقعا در تلاش بوده تا دستیابی به آتش بس در سودان را در اولویت قرار دهد. اندکی امیدواری وجود دارد که پایان دادن یا حداقل کاهش وضعیت وخیم سودان چیزی است که همه هنوز میتوانند بر روی آن اجماع نظر داشته باشند. شورای امنیت در سال جاری دو قطعنامه را برای آتش بس در سودان تصویب کرد.
سازمان ملل متحد مجموعه عظیمی از نهادها و سازمانها است. آن سازمان شامل بسیاری از آژانسهای فنی مانند اتحادیه بین المللی مخابرات، اتحادیه جهانی پست و سایر نهادهایی است که فوق العاده سیاسی نیستند و روی جزئیات ایجاد جهانی وابسته به یکدیگر کار میکنند. اگر بخواهید این آژانسهای فنی سازمان ملل را از بین ببرید ناگهان متوجه خواهید شد که پیچ و مهرههای همکاری روزمره بین المللی از هم خواهند پاشید. اختلافات سیاسی در شورای امنیت هر آن چه که باشد واقعیت آن است که همگان میخواهند آژانسهای سازمان ملل کار کنند.
سازمان ملل ممکن است در پایان دادن به جنگها خیلی خوب نباشد، اما آژانسهای بشردوستانه سازمان ملل متحد مانند برنامه جهانی غذا یا کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان نقش اساسی در کاهش پیامدهای خشونت بار و هم چنین در کاهش پیامدهای تغییرات آب و هوایی ایفا میکنند. جهان هیچ سازمان غیر دولتی یا سازمان دیگری با ظرفیتهای بشردوستانه مشابه سازمان ملل را ندارد. این موضوع واقعا در جایی مانند افغانستان اهمیت دارد. زمانی که غرب در سال ۲۰۲۱ میلادی از افغانستان خارج شد چه کسی پشت سر گذاشته شد؟ آژانسهای سازمان ملل متحد. آن وضعیت با خطرات اخلاقی زیادی همراه بود به ویژه در مورد رفتار طالبان با زنان. با این وجود، سازمان ملل در آنجا نقش اساسی ایفا میکند. بنابراین، من فکر میکنم که ما باید به اهمیت این بازوی بشردوستانه پایبند باشیم حتی اگر بازوی سیاسی آن اکنون کاملا مضطرب به نظر برسد.
کاساندرا در اسطورههای یونان دختر پریاموس پادشاه شهر تروآ و هکابه بود. او همیشه درست پیشگویی میکرد از جمله پیشگویی سقوط تروآ، اما کسی پیشگویی هایش را باور نمیکرد.