سالمندی پایان دوران خوشی و خرمی نیست، بلکه مقطعی از زندگی هر فرد است که چه بخواهیم و چه نخواهیم باید آن را سپری کنیم، درست است چین و چروکهایش زیاد شده اما توانایی کار کردن را دارد، با هر قدمی که برمیدارد خدا را شکر میکند.
آری سالمندان نیز همچون دوران کودکی که مادر به فرزند توجه دارد، نیازمند توجه هستند، نه اینکه آنها را برای انجام کارها محدود کنیم، بلکه به آنها بها و اجازه دهیم که کارهایشان را خود انجام دهند، مستقل باشند، آنها تنها نیازمند توجه بیشتر هستند.
به این فکر کنیم که روزی همه ما دوران سالمندی را طی خواهیم کرد، روزی که انتظار داریم فرزندانمان توجهشان را از ما دریغ نکنند.
در این میان برخی از افراد که پا به این دوران میگذارند خوشحال و برخی ناراحت از بیتوجهیها، کسانی که روزی تنها وقت خود را صرف بزرگ کردن فرزندانشان کرده و امروز از بیمهری جگرگوشههایشان ناراحتند.
قصد داشتم در این گزارش به سراغ چند نفر از سالمندان بروم که تنها یکی از آنها شرایطش را داشت که گوشهای از صحبتهای حکیمه را با هم میخوانیم.
۸۵ ساله بود و نامش حکیمه، البته بیبی صدایش میزدند، همین که نزدیکش شدم، دستم را در دستش فشار داد و با خنده گفت احساس میکنم دخترم اینجاست، با هم در حیاط قدیمی خانهاش نشستیم، آهی کشید و آرام زیر لب گفت هرازگاهی با شاخه گلی به دیدنم میآید.
بدون اینکه سر صحبت را باز کنم خودش شروع کرد از گذشته صحبت کردن، این گونه تعریف کرد: ۱۲ ساله بودم که شوهر کردم و یک سال بعد اولین بچهام به دنیا آمد، سالها گذشت و بچهدار نشدم، حرفهای مردم بیشتر ناراحتم میکرد، تا اینکه یک روز با شوهرم احمد به پابوس امام رضا رفتیم، درد و دل کردم و حرفهایی که در دلم بود را گفتم و از خودش کمک خواستم.
روزها گذشت و من امیدم را از دست ندادم، بعد از چند هفته که از زیارتم به مشهد گذشت، بچه دومم را حامله شدم، سختیهایی را در آن روزها تحمل کردم، ۹ ماه به سختی گذشت و بچه دومم که پسرم بود به دنیا آمد.
بعد از بچه دومم چهار بچه دیگر بدنیا آوردم، خدا را شکر بچههایم همه سالم بودند، با خون دل بزرگشان کردم، خوشحال بودم که عصای دست من و احمد هستند، اما بزرگ که شدند هر کدام سرگرم کار خود بودند، زمانی که ازدواج کردند دیگر بار خانواده را به دوش میکشیدند و کمتر به سراغمان میآمدند.
سال ۹۷ بود که شوهرم به دلیل بیماری قلبی فوت شد و من تنهاتر از همیشه شدم، حداقل امیدم بعد از خدا به او بود که در کنار هم زندگی میکردیم، شاید وقتی احمد کنارم بود توقعم از دختر و پسرهایم هم کمتر بود، اما آن سالها تنهایی آزارم میداد، هرازگاهی بچهها در خانه را میزدند و از تنهایی درمیآمدم.
اما همدم همیشگیام تنهایم گذاشت و در تنهایی روزها را میگذراندم، وقتی نیاز به بچههایم داشتم کنارم نبودند، دلم نمیآمد اذیتشان کنم و به زور بگویم نباید به من نگاه کنید، همین که داشت این صحبتها را میکرد بغضی گلویش را گرفته بود.
دستم را فشار داد و گفت دخترم مبادا روزی با پدر و مادرت اینجور رفتار کنی، ما پدر و مادرها شما را با سختی بزرگ کردیم، سزاوار نیست که در سن پیری رهایمان کنید.
همین که گفتم چند تا نوه دارید، گفت ۶ تا بچه دارم سه تا نوه، دیگه بچهها به قدری سرگرم کار و زندگی هستند که حوصله بچهداری ندارند، البته بچهای که...
ساکت شد و به فکر فرو رفت، دستم توی دستهای گرم و پر چین و چروکش بود، گفت قالی میبافتم و بچه شیرده داشتم، نان میپختم، همه کارهایم را انجام میدادم اما وقتی از بچهها میپرسی که نباید به خانه مادر پیرتان بیایید، میگویند وقت نمیکنیم، در هفته شاید سلام و احوالپرسی آن هم تلفنی باشد.
حرف را عوض کرد و گفت وقتت را نگیرم، فقط یک نصیحت میکنم که عمرمان را کردیم، اما انتظار نداریم بیتوجهی به ما شود، بچهدار شدیم که حداقل این روزها که تنهاییم بیشتر به ما توجه کنند، وگرنه به قول قدیمیها اجاق کور بودن با بچهدار شدن فرقی نداشت، خدا را شکر میکنم که روی پای خودم ایستادم و نیاز نیست بچههایم را زحمت دهم.
چگونه سالمند با یک زندگی بیمارگونه مواجه نشود؟
معصومه محمدی، کارشناس دفتر سالمندان ادارهکل بهزیستی چهارمحال و بختیاری در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: سالمندی مقطعی از زندگی هر فرد است که به عنوان بخش جدایی ناپذیر و حساس زندگی هر انسان به شمار میرود، با فرا رسیدن سن سالمندی تغییرات فیزیولوژیک همچون سفید شدن موها، خمیده شدن قامت، از دست دادن تعادل حرکتی و... در ظاهر افراد ایجاد میشود
وی افزود: در گذشته براساس سازمان بهداشت جهانی سالمندی از سنین بالای ۶۰ سال تعریف میشد اما اکنون با افزایش امید به زندگی این سن به بالای ۶۵ سال تعریف شده است، از طرفی نرخ رشد سالمندی در کشور ۱۰ درصد و به تبع در چهارمحال و بختیاری همین رقم است که با رشد سالمندی مواجه هستیم و در آیندهای نه چندان دور کشور به یکی از کشورهای سالمند و پیر تبدیل خواهد شد.
محمدی با بیان اینکه چه عواملی موجب میشود سالمندی بیمارگونه نداشته باشیم، گفت: باید زیرساختها و پتانسیلهای موجود در اجتماع به نحوی فراهم باشد که بتوان در دوران سالمندی یک زندگی سالم و باکیفیت را داشته باشیم نه یک زندگی بیمارگونه سالمندی، پایهگذاری بیمههای درمانی و دریافت مستمری به عنوان یک پشتوانه برای فرد محسوب میشوند.
کارشناس دفتر سالمندان ادارهکل بهزیستی چهارمحال و بختیاری باتوجه به اینکه چند دههای است که کشور به سمت تکفرزندی یا نهایتاً دو فرزندی پیش رفته اما باید شرایط به گونهای مهیا باشد تا فرد زمانی که به سن سالمندی رسید بتواند مستقل باشد و مشکلات و معضلاتی که دوران سالمندی دارد را به خوبی طی کند،.
وی بیان کرد: نباید سالمند را محدود کنیم، قطعا فردی که به سن سالمندی میرسد به دلیل عوامل فیزیولوژیکی، توانمندیها و انرژی فرد جوان را ندارد، اما اگر اهمیت داده شود و زیرساختها فراهم باشد با کمک دیگران و شاید خود فرد مستقلی باشد، یعنی نه تنها فعالیتهای خود را انجام میدهد بلکه به خانواده نیز کمک میکند.
محمدی افزود: شاید یک فرد ۸۰ ساله ایرانی با فرد ۸۰ ساله خارجی قابل مقایسه نیست و سالمندان آنها ظاهری شادابتر داشته باشند، دلیل این است که آنها به ظاهر، سلامت، ورزش، پیادهروی و تغذیه خود اهمیت میدهند، البته ممکن است نگرش منفی مردم که در مورد سالمندی وجود دارد بیتاثیر نباشد، در حقیقت زمانیکه فرد به سن بازنشستگی یا سالمندی رسید میخواهند بیان کنند که سالهای پایانی عمر را طی میکنند در حالی که اگر فرد دوران میانسالی خوبی را طی کرده باشد قطعا سالمندی باتجربه و بهرهمندی را خواهد داشت.
وی تاکید کرد: حتی افراد جوان، خانوادهها، جامعه و دستگاهها نیز میتوانند از تجربیات آن فرد به عنوان یک پشتوانه برای پیشبرد اهداف و برنامههای خود استفاده کنند.
کارشناس دفتر سالمندان بهزیستی چهارمحال و بختیاری اضافه کرد: اینگونه نباشد که به فرد سالمند القا کنیم که چون به این سن رسیده فرد مصرف شدهای است و هیچگونه خاصیتی ندارد این امر موجب میشود که سالمند با یک زندگی بیمارگونه مواجه شود.
وی یادآور شد: باید شرایط را برای سالمندان فراهم کرد، همانگونه که در بهزیستی استان مراکز روزانهای وجود دارد که سالمندان به مدرسه بزرگسالان میروند و اوقات فراغت خود را در آنجا پر میکنند، در خانه و در کنار خانواده خود هستند اما صبح تا ظهر در این مکانهای آموزشی حضور و با خدمات آموزشی، توانبخشی، فرهنگی و تفریحی اوقات خود را به نحو مطلوب پر میکنند که این امر موجب میشود از بیماریهای شایع دوران سالمندی همچون آلزایمر، دمانس، توهم و افسردگی جلوگیری شود، یعنی سالمند همچون کودک در مدرسه نشاط و پویایی را احساس میکند.
محمدی تاکید کرد: باید در جلسات شورای سالمندان که در استانداری برگزار میشود و به آن اشاره شده بحث نگرش و تکریم سالمندان فرهنگسازی شود، در حقیقت وظیفه آموزشی بوده که عامل اجرایی آن آموزش و پرورش است، در حقیقت باید در کودکستانها و دبستانها فرهنگ تکریم از سالمندان را غنیسازی کنیم و این فرهنگ نهادینه شود، کما اینکه با این نوع نگرش، فرهنگ پذیرش سالمندان در اجتماع بهتر خواهد شد.
زیرساختها و شرایط جامعه برای سالمندان فراهم شود
مهشید سلیمانی، مدیرکل بهزیستی چهارمحال و بختیاری در گفتوگو با ایسنا با اشاره به اینکه ۱۰ مهرماه روز جهانی سالمند است، اظهار کرد: شعار امسال «سالمندی فعال فردایی برای همه» بوده که اولویت برنامههای امسال دبیرخانه شورای سالمندان دغدغهمند سازی اصحاب رسانه و مشارکت برای حساسسازی جامعه درموضوع سالمندی است که به تبع آن بتوان خدمات بهتری به جامعه سالمندی ارائه کرد.
وی با اشاره به فعال بودن ۱۹ مرکز سالمندان دراستان، افزود: ۱۵مرکز روزانه و سه مرکز شبانهروزی هستند که همزمان هشت مرکز فوق خدمات تیم سیار درمنزل به سالمندان نیازمند در قالب خدمات پزشکی، پرستاری، آزمایش، دارو و فیزیوتراپی نیز ارائه میشود.
سلیمانی بیان کرد: رشد جمعیت سالمندی در استان تقریباً ۱۰ درصد است که بیش از ۱۰۵ هزار سالمند در استان وجود دارد.
مدیرکل بهزیستی چهارمحال و بختیاری بیان کرد: جلسات شورای سالمندان استانی هرسه ماه یکبار به ریاست استاندار و به همین منوال در شهرستانها به ریاست فرمانداران برگزار میشود که انتظار میرود دستگاههای عضو شورا، نهایت همکاری را با بهزیستی به عنوان دبیرخانه شورا داشته باشند، زیرا سالمندان کنونی آینه آینده نه چندان دور ما هستند و باتوجه به اینکه کشور و استان رو به سن سالمندی میرود لازم است زیرساختها و شرایط جامعه به گونهای مهیا شود که سالمندان سالمندی سالم داشته باشند و از سالمندی بیمار پیشگیری کرد.
سلیمانی خاطرنشان کرد: امسال بهزیستی برای هفته بزرگداست مقام سالمند برنامههای متنوعی داشته که اولویت هدف این برنامهها تکریمسازی در راستای فرهنگ بزرگداشت والدین و سالمندان در استان است.