در گزاراشات قبلی به ایجاد حاشیه و انتقادات غیر سازنده از دولت چهاردهم و رئیس جمهوری از سوی تندروها و مخالفان افراطی اشاره شد و درباره معایب این رویکرد به بحث و گفتگو پرداختیم، اما حالا چرایی و علت این اتفاق نیز قابل بحث است و سوال اصلی که در این بحث مطرح است، این است که چرا و به چه دلیلی تندروها از پروژه وفاق ملی فراری هستند و این رویکرد را نمیپذریند و حتی بر علیه آن رفتار میکنند.
به هر روی در همین ابتدا باید اشاره کرد که در هیچ کشوری نمیشود همه جناحها را با دولت همراه کرد و این موضوع یک هدف آرمان گرا است، اما مانع تراشی از سوی تندروها یک بحث مهم سیاسی است که میتوان ریشههای علمی و ژورنالیستی آن را بررسی کرد. افراط گرایی در اکثر کشورها در داخل جناحها وجود دارد و حتی خود تندروها دست به تاسیس حزب سیاسی میزنند و با داشتن اهدافی، رویکرد غیرهمگانی را دنبال میکنند. افراط گرایی میتواند در مباحثی آسیب زا باشد چرا که تندروها با درنظر نگرفتن بخشی از منافع کشور تنها به دنبال دستیابی به اهداف حزبی و سیاسی خود هستند.
به طور کلی افراط گرایی در سیاست به ایدئولوژیها یا رفتارهایی اطلاق میشود که از هنجارهای مرسوم سیاسی و اجتماعی فراتر رفته و تمایل به استفاده از روشهای غیرمتعارف و گاهی خشونتآمیز برای رسیدن به اهداف حزبی دارند. ریشههای تمایل جناحها به افراطگرایی سیاسی را میتوان در چند مورد بررسی کرد.
هنگامی که نارضایتیهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جامعه یا گروهی رخ میدهد، برخی از جناحها برای ایجاد رضایت و بدست آورد دل گروهی از مردم، رویکردهای افراطی را پیش میگیرند. در شرایطی که گروههای اجتماعی احساس کنند هویت یا ارزشهایشان مورد تهدید قرار گرفته، ممکن است به سمت افراط گرایی کشیده شوند. این نوع افراطگرایی معمولاً بر تقویت هویتهای جمعی و تمایز از دیگران تمرکز دارد و بعدها به سیاست کشیده میشود به عبارت دیگر این کنش ابتدا رویکردی اجتماعی دارد و با قدرتمندتر شدن آن (چه مادی و چه معنوی) به دل سیاست و کار حزبی نیز وارد میشود. در جوامعی که محور سخنوری در آن تضعیف شده باشد و دو قطبی و چند قطبی سیاسی – اجتماعی در آن حکم فرما باشد، زمینه برای بروز و ظهور گروههای افراطی بشدت افزایش پیدا میکند.
گاهی افراط گرایی در یک کشور یا منطقه ریشههای تاریخی دارد. تجارب تلخ تاریخی، مانند جنگها، استعمار یا سرکوب سیاسی، میتواند بستر افراط گرایی را فراهم کند. در این بحث، موضوع مبارزه با دشمن، محور اصلی فعالیت گروههای افراطی است.
چندی پیش سازمان ملل متحد با ارئه آماری، بیان کرد که بیش از ۷۰ درصد از افراد درگیر در گروههای افراطی مسلح در آفریقا، دلیل اصلی پیوستن به این گروهها را فقر، بیکاری و عدم فرصتهای اقتصادی عنوان کردهاند. این آمار نشان میدهد که افرادی که از لحاظ اقتصادی و اجتماعی به حاشیه رانده شدهاند، به دنبال یافتن هویتی جدید، احساس تعلق و ایجاد معنا وارد گروههای افراظی شدهاند. معمولا پیش زمینه اکثر گروههای سیاسی تندرو، ایدئولوژِیها مکتبی- مذهبی قرار گرفته است و گویی با داشتن یک مانیفست قصد دارند تا ابتدا محیط خود را مدینه فاضله سپس دنیا را آرمانی کنند. حالا در ایران مانند سایر کشورها، گروههای تندرو با داشتن رویکردی افراطی دوباره فعالیتهای خود را پررنگتر کردند و با هر تقی به توقی خوردن، قصد مانع تراشی برای دولت چهاردهم را دارند. جناحهای تندرویی که مخالف مسعود پزشکیان و دولتش هستند، بازنده انتخابات در تیرماه ۱۴۰۳ بودند و نمیتوان از باخت آنها مقابل مسعود پزشکیان، غافل شد و این موضوع در انگیزه سیاسی آنها بی تاثیر نیست.
با توجه به آن که رویکرد و شعار دولت چهاردهم، «وفاق ملی» است، و اکثر اصولگرایان نیز با آن همراه شدهاند، اما همچنان برخی از چهرههای سیاسی که در رسانهها به اشخاص افراط گرا معروف هستند، باز با رویکرد وفاق گونه دولت همراهی نکرده و حتی مانع بسط آن میشوند. حسن هانی زاده، پژوهشگر سیاسی در مورد انتقادهای وارد بر دولت چهاردهم مطرح کرد: آقای پزشکیان شخصیت مهم و با تجربه در حوزه مدیریتی است و در طول ماههای گذشته ثابت کرد که قصد تعامل با جریانهای سیاسی را دارد. رفتار و منش اعتدال گرایانه شخص مسعود پزشکیان، رئیس جمهور موجب شد که فضای تعامل بهتری در حوزه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به وجود آید و باید شرایط را فراهم کرد و از انتقادهای بیهوده و قضاوتهای زود هنگام پرهیز کرد.
وی در ادامه افزود: انتقادهای غیرسازنده تندرویان، طبیعتاً کمکی به حل مشکلات نمیکند. آقای پزشکیان هم شخصیتی نیست که با این انتقادها میدان را ترک کند؛ آقای پزشکیان با صبر و درایت کار سیاسی خودش را انجام دهد. هانی زاده با تاکید بر اینکه نباید انتقادها وجه تخریبی داشته باشند گفت: طبیعی است ممکن است که یک سری انتقادهایی از جریانهای مختلف به وجود آید، اما باید این انتقادها در راه اصلاح اشتباهات و کمک به حل مشکلات باشد، اگر انتقادهایی که صورت میگیرد وجهه تخریبی داشته باشد طبیعتاً این به ضرر ملت ایران است و کمکی به ایران برای حل برخی از مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نمیکنند.
وی اینگونه ادامه داد: جریانهای سیاسی باید شیوه رفتار حرفهای با دولت چهاردهم را در پیش بگیرند و از طرح مسائل حاشیهای و سنگ اندازی جلوی حرکت دولت چهاردهم پرهیز کنند. برخی از مخالفان افراطی دولت چهاردهم بدون علم و بدون برخورداری از دانش سیاسی و اقتصادی به تخریب میپردازند. فضای جامعه باید آماده باشد که تعامل بهتری بین ایران چه در داخل و چه در خارج و در منطقه به وجود آید.
وی در مورد صحبتهای رئیس جمهور در سازمان ملل گفت: سفرهایی که رئیس جمهور ایران به چند کشور خارجی داشتند از جمله سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل بسیار معقول و منطقی بود و لذا همه آنها ممکن است کینههای شخصی و رقابتی داشته باشند که به مرور زمان این جریانهای انتقادگر همیشه در صحنه در واقع دنبال انتقاد و تخریب هستند که طبیعتاً به جایی نمیرسند. دانتقادها باید سازنده در چارچوب قانون باشد و نباید به مرحله تخریب و حذف دیگران منجر شوند. هانی زاده در پایان خاطرنشان کرد: تندروها در گذشته و در دولتهای سابق هم انتقادگر بودند وقتی شخصی و نخبهای انتقاد میکند باید راهحلهای آن هم ارائه دهد در غیر این صورت انتقاد به منزله تخریب است. به همین دلیل باید به دولت فرصت داد که برنامههای خود را پیش ببرد.