لزوم دستیابی به بمب اتمی توسط ایران بحث جدیدی نیست و در چند سال اخیر برخی مقامات و عمدتا سابق و کارشناسان در خصوص آن صحبت کرده و استدلالهای خود را بیان میکنند.
یکی از آشکارترین اظهار نظرها در خصوص دستیابی احتمالی ایران به بمب اتمی به اظهارات محمود علوی وزیر اطلاعات دولت حسن روحانی باز میگردد. وی در یک برنامه تلویزیونی اعلام کرده بود: صنعت هستهای ما یک صنعت صلح آمیز است. رهبری صراحتا در فتوای خود فرمودند که تولید سلاح هستهای خلاف شرع است و جمهوری اسلامی سراغ آن نمیرود و آن را حرام میداند، اما اگر گربهای را گوشهای گیر بیندازند ممکن است رفتاری کند که گربهای که آزاد است آن رفتار را نمیکند. اگر ایران را به آن سمتها هل دهند تقصیر ایران نیست تقصیر کسانی است که ایران را به آن سمت هل دادند.
اظهارات علوی در حالی بود که آیت الله خامنهای رهبر انقلاب در سال ۸۹ و در پیامی به نخستین کنفرانس بینالمللی خلع سلاح و عدم اشاعه فتوای تحریم استفاده از سلاحهای اتمی را تکرار کرده و تصریح کرده بودند: «به اعتقاد ما افزون بر سلاح هستهای، دیگر انواع سلاحهای کشتارجمعی، نظیر سلاح شیمیایی و سلاح میکروبی نیز تهدیدی جدی علیه بشریت تلقی میشوند. ملت ایران که خود قربانی کاربرد سلاح شیمیایی است، بیش از دیگر ملتها خطر تولید و انباشت اینگونه سلاحها را حس میکند و آماده است همهٔ امکانات خود را در مسیر مقابله با آن قرار دهد. ما کاربرد این سلاحها را حرام و تلاش برای مصونیت بخشیدن ابناء بشر از این بلای بزرگ را وظیفهٔ همگان میدانیم»
پس از عملیات انتقام گیرانه ایران با نام «وعده صادق» متعاقب حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق، صداها در خصوص «تغییر دکترین هستهای ایران» بلندتر از قبل شد و به سطح مقامات نظامی رسید. سردار سرتیپ پاسدار احمد حقطلب، فرمانده سپاه حفاظت و امنیت مراکز هستهای ایران در گفتوگویی درباره اقدام احتمالی رژیم صهیونیستی در واکنش به عملیات پیروزمندانه «وعده صادق» مبنی بر حمله به تاسیسات هستهای کشور، گفته بود: در صورتی که رژیم صهیونیستی بخواهد اقدامی علیه مراکز و تاسیسات هستهای ما انجام دهد حتماً و قطعاً با واکنش ما مواجه و برای مقابله به مثل با سلاحهای پیشرفته مراکز هستهای رژیم مورد تهاجم و عملیات قرار خواهد گرفت، تاکید کرد: اگر رژیم جعلی صهیونیستی بخواهد از تهدید حمله کردن به مراکز هستهای کشورمان برای تحت فشار قرار دادن ایران استفاده ابزاری کند، تجدید نظر در دکترین و سیاستهای هستهای جمهوری اسلامی ایران و عدول از ملاحظات اعلامی گذشته محتمل و قابل تصور است.
البته زمان طرح این بحث از سوی سردار حق طلب را نیز باید مد نظر داشت که بعد از تهدیدات اسرائیل برای حمله به تاسیسات اتمی ایران مطرح شد.
«کمال خرازی» رئیس شورای راهبردی روابط خارجی نیز متعاقب تهدیدات رژیم صهیونیستی در گفتگو با الجزیره عنوان کرده بود: در صورتی که رژیم صهیونیستی جسارت کند و به تاسیسات هستهای ایران لطمه بزند، سطح بازدارندگی ما متفاوت خواهد شد. ما تصمیمی برای تولید بمب هستهای نداریم، اما اگر موجودیت ایران تهدید شود، ناچاریم دکترین هستهای خود را تغییر دهیم. اخیرا مقامات نظامی هم اعلام کردند که اگر رژیم اسراییل بخواهد به تاسیسات هستهای حمله کند، تجدید نظر در دکترین و سیاستهای هستهای ایران و عدول از ملاحظات اعلامی گذشته محتمل و قابل تصور است.
«علی اکبر صالحی» وزیر خارجه پیشین و رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی ایران نیز در مصاحبهای درباره اینکه آیا ایران توانایی ساخته بمب اتم را دارد، بمب اتم را با خودرویی تشبیه کرد که ایران قطعاتش را دارد، اما برای امور دیگری استفاده میکند.
پس از حملات اخیر رژیم صهیونیستی به ایران و جبهه مقاومت، برخی از لزوم دستیابی به سطحی بالاتر از بازدارندگی برای ایران را مطرح کرده اند. سید حسن خمینی در یک برنامه تلویزیونی اخیرا در این خصوص گفته است: مهمترین تاثیر وعده صادق ۲ شجاعتی بود که به ملت ایران داد. موشک بارانه اسرائیل گنبد آهنین اسرائیل را ویران کرد و موجب بازدارندگی این رژیم شد. پاسدارندگی به قدرت است نه به «لبخند» باید این را بدانیم که دستکشهای مخملی دستهای آهنین را مخفی میکنند.
وی همچنین خواستار افزایش و ارتقاء سطح بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران شد و افزود: در همه موارد به خصوص بهبود در حوزه روابط مردم با نظام باید سطح بازدارندگی ارتقا یابد.
این استدلالها ریشه در ماهیت «تهدید وجودی» دشمنان ایران از جمله رژیم صهیونیستی دارد. یعنی ناظر بر شرایط اضطرار است. همین استدلال را «نیکول گراجوسکی» در موسسه کارنگی مطرح کرده است. به اعتقاد وی تهدیدات اسرائیل باعث سوق دادن ایران به سوی بمب اتمی میشود. وی همچنین مطرح شدن لزوم دستیابی به بمب اتمی در گفتمان عمومی ایران را مطرح کرده که به اعتقاد وی به امری رایج تبدیل شده است.
در فضای کارشناسی نیز برخی با مطرح کردن نظریههای روابط بین الملل در زمینه بازدارندگی خواستار دستیابی به بمب اتمی از سوی ایران شده اند. استدلال کلی کارشناسان این است که ایرانی که دارای بمب اتمی باشد باعث موازنه هستهای (موازنه وحشت) مقابل اسرائیل (و دشمنان دیگر) میشود و این رژیم دست از ماجراجوییهای منطقهای خود علیه ایران و جبهه مقاومت خواهد کشد و توان تهدید ایران را نخواهد داشت.
استدلال موافقان دستیابی ایران به بمب اتمی در ادامه نظریههای بازدارندگی و نظریه پردازان شناخته شده ای، چون «کنت والتز» است. والتز که بنیانگذار رئالیسم ساختاری است در مقالهای مشهور در نشریه تحلیلی-سیاسی فارینافرز (Foreign Affairs) نوشته بود که دسترسی ایران به سلاح هستهای در راستای تامین منافع غرب خواهد بود.
وی استدلال کرده بود که باید به ایران اجازه داد به دانش فنی لازم برای تولید سلاح هستهای برسد. والتز معتقد بود که ایجاد تعادل در موازنه قدرت به منطقه خاورمیانه ثبات خواهد آورد.
او میگوید که "خطر هستهای شدن ایران بیش از اندازه بزرگنمایی شده است" و اگر رهبران آن کشور به سلاح هستهای دست یابند به دلیل نگرانی از شروع یک درگیری هسته ای، رفتار معقول تری از خود نشان خواهند داد.
والتز با مثال زدن از دو کشور همسایه و متخاصم هند و پاکستان مینویسد که آن دو کشور از زمان تاسیس پاکستان پس از پایان جنگ جهانی دوم تا زمان دستیابی به سلاحهای هستهای سه بار وارد جنگ شده اند، اما از زمان هستهای شدن خویشتنداری بیشتری در روابط با هم نشان داده اند.
او این استدلال که دستیابی ایران به سلاح هستهای سبب آغاز یک مسابقه تسلیحاتی در میان کشورهای عربی منطقه خواهد شد را نیز رد کرده و برای تثبیت استدلال خود از هستهای شدن اسرائیل در دهه ۱۹۶۰ میلادی مثال زده است.
والتز گفته است که هر چند اسرائیل و بسیاری از دولتهای عربی در آن دوره در حال جنگ بوده اند، واقعیت این است که هستهای شدن اسرائیل سبب افزایش تنشها در منطقه نشد.
بن مایه استدلال والتز با توجه به پیشینه نظری رئالیسم ساختاری مبتنی بر موازنه قوا بود. موازنه قوا مبنای نظریههای رئالیستی است که بر اساس آن در نظام بین الملل مبتنی بر آنارشیم، موازنه قوا میتواند صلح و ثبات بیاورد.
در میان موافقان هستهای شدن، نام «ابومحمد عسگرخانی»، دانشیار فقید روابط بین الملل دانشگاه تهران بیش از همه شنیده میشود. وی عموماً از طریق مواضع سرسختانهای که در توجیه سیاست هستهای تهاجمی توسط ایران اتخاذ کرده است شناخته میشود. وی نه تنها در کلاس درس بلکه گاه در مصاحبههای عمومی نیز به صراحت از ضرورت ساخت بمب هستهای توسط ایران سخن راند و از تعلل تمامی دولتهای نظام جمهوری اسلامی در دستیابی به این هدف انتقاد کرده است. ایشان گاه به دولتمردان زمان جنگ میتاخت که چرا فرصت جنگ ۸ ساله بخصوص مقطع تاریخی بمباران سکوهای نفتی ایران توسط ایالات متحده را از دست دادند و به نظرات وی در خصوص خروج از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (با استناد به ماده ۱۰ پیمان در خصوص حق خروج در هنگام به خطر افتادن منافع حیاتی دولت ها) توجه نکردند و گاه به دولتهای پس از جنگ معترض بود که چرا استراتژی واحد برای تقویت توان انفجاری هستهای ندارند و به صورت سینوسی عمل میکنند.
دکتر عسگرخانی در پاسخ به سوالات منتقدان درباره منطقی و عملی نبودن سیاست دستیابی ایران به سلاح هسته ای، اصول سیاست بازدارندگی در روابط بین الملل را برای مخاطب تشریح میکرد تا دامنه دانش آکادمیک خود درباره نحوه کنشگری دولتها به عنوان بازیگران عقلانی را در دنیای قدرت محور و فاقد اقتدار مرکزی به تصویر بکشد و در نهایت اثبات کند که دولتها برای پرهیز از جنگ باید مولفههای قدرت سخت را افزایش بدهند.
از سوی دیگر برخی موافقان هستهای شدن ایران معتقد هستند بازدارندگی مبتنی بر موشک و نیروهای مقاومت کارکرد گذشته خود را ندارد. یا در مقابل تهدیدات جدید لزوم ارتقای بازدارندگی ایران وجود دارد.
«رحمن قهرمانپور» یکی از کارشناسان خلع سلاح درباره مباحث مطرح شده در خصوص اتمی شدن ایران با زیر سوال بردن نظریههای روابط بین الملل در این خصوص میگوید: نظریهای سیاست بین الملل از جمله رئالیسم در ادبیات کنترل تسلیحاتی کاربرد و جایگاه چندانی ندارند. چون به بسیاری از پرسشهای اصلی جواب نمیدهند.
وی میگوید: در مقدمات درس سیاست خارجی میخوانیم یک تصمیم و محاسبه اشتباه میتواند کشوری را به نابودی بکشاند. اشتباهات محاسباتی صدام بلایی به سر عراق آورد که هنوز مردم تاوان آن را پس میدهند. سیاست خارجی، عرصه احساساتی شدن و عاطفی برخورد کردن نیست. صحنه رقابت عقلانیتها و اقدامات دقیق و محاسبه شده است. یک رهبر سیاسی در برابر مردم و وجدان خود و تاریخ مسئول است. نمیتواند هر تصمیمی را بگیرد.
وی در خصوص برخی استدلالها در خصوص لزوم خروج ایران از NPT و ایجاد بازدارندگی هستهای میگوید: راه حل خروج از پیمان NPT و ایجاد بازدارندگی هستهای کامل دو اشتباه فنی دارد. ۱-خروج از این پیمان بنابر تفسیر کنفرانس بازنگری آن، خودکار نیست و نیازمند تایید شورای امنیت است. مطابق تفسیر کنفرانس بازنگری پیمان NPT، اولا خروج از این پیمان بخاطر اثر مستقیم آن بر امنیت بین الملل خودکار نیست و باید به تایید شورای امنیت برسد. از نظر این شورا، کره شمالی هنوز عضو این پیمان است. ثانیا، خروج یک سویه از پیمان به معنای پایان رسیدگی به تعهدات در زمان عضویت نیست. ۲- بازدارندگی کامل در ادبیات هستهای بعنی ساخت سه گانه هستهای (موشک هسته ای، زیردریایی هستهای و بمب افکن هسته ای).
برخی مخالفان نیز ایران هستهای را زمینه اشاعه هستهای در منطقه میدانند که باعث تبدیل خاورمیانه، به «خاورمیانه هسته ای» میشود و نهایتا امنیت ایران بیشتر تهدید خواهد شد.
همچنین تبعات اقدام با ساخت سلاح هستهای و داشتن آن و انزوا و فشار جهانی ناشی از آن در این استدلالها مطرح میشود. به باور این عده ایران مانند کره شمالی، هند، پاکستان یا رژیم صهیونیستی نیست و دستیابی به سلاح هستهای توسط آن مورد حمایت هیچ طرفی قرار نخواهد گرفت و حتی از آن ولو با اقدامات نظامی ممانعت به عمل خواهند آورد.
آنچه در حال حاضر مشخص است مطرح شدن لزوم دستیابی به بازدارندگی هستهای در عرصه عمومی است. این ادبیات در نتیجه تهدیدات رژیم صهیونیستی شکل گرفته و به نظر میرسد تداوم نیز خواهد داشت.