اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل در سپتامبر، که یک رسم روتین برای بسیاری از رهبران خارجی است، فرصت منحصر به فردی برای مقامات ایرانی فراهم میکند تا به طور مستقیم با مخاطبان آمریکایی و جهانی سخن بگویند. برای مسعود پزشکیان نیز همین گونه بود. وی که یک متخصص قلب ملایمرفتار و نسبتاً گمنام است، پس از مرگ ناگهانی ابراهیم رئیسی در سقوط بالگرد، در ماه ژوئن به عنوان رئیسجمهوری ایران انتخاب شد.
پزشکیان در مجمع عمومی سخنرانی کرد، با روزنامهنگاران آمریکایی، اندیشکدهها و ایرانیان آمریکایی و همچنین روسای جمهوری فرانسه و سوئیس ملاقات کرد. همراهان او، از جمله دیپلماتهای با تجربهای، چون محمد جواد ظریف، وزیر أمور خارجه پیشین و اکنون معاون رئیسجمهوری، به دنبال ارتباطات قدیمی در آمریکا بودند تا پیام پزشکیان را تقویت کنند که ایران علاقهمند به کاهش انزوا و مشکلات اقتصادی خود از طریق دیپلماسی تازه با کشورهای غربی، به ویژه ایالات متحده، است.
در دستگاه پیچیده سیاست در ایران، رئیسجمهور بالاترین تصمیمگیرنده نیست؛ این جایگاه متعلق به رهبر معظم انقلاب است که از سال ۱۹۸۹ در قدرت است. دولت پنهان – به ویژه فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروهای امنیتی – نیز قدرت قابلتوجهی دارند. با این حال، شخصیت و دیدگاههای روسای جمهوری ایران میتواند به شکلگیری نگرش جهانی درباره ایران کمک کند. با وجود بحران در خاورمیانه که اسرائیل و متحدانش در حال نبرد با ایران و شرکایش بدون هیچ چشماندازی مشخصی برای پایانش هستند، کمبود نوآوری و خلاقیت دیپلماتیک در همه طرفها وجود دارد و مشخص نیست که رویکرد متعادل پزشکیان تفاوتی ایجاد خواهد کرد یا نه.
انتخاب پزشکیان به عنوان رئیسجمهوری، رخداد غیرمنتظرهای بود؛ او نماینده کهنهکار مجلس و وزیر بهداشت در دولت اصلاحطلب محمد خاتمی بود، اما تجربه کمی در زمینه سیاستهای خارجی یا اقتصادی داشت. اینکه به او اجازه داده شد پس از مرگ رئیسی نامزد شود، نگرانی نظام ایران را نشان میداد که مردم به طور فزایندهای از نظام دور شده و تمایلی به شرکت در آنچه به یک دموکراسی ظاهری تبدیل شده بود، نداشتند.
پزشکیان یک روشنفکر به مانند محمد خاتمی، روحانی اصلاحطلب نیست که در دورههای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۵ رئیس جمهوری بود و تلاش زیادی برای مقابله با تصورات ریشهدار از ایران به عنوان یک کشور سرکش و سرکوبگر انجام داد. همچنین، پزشکیان یک تندرو رادیکال مانند جانشین خاتمی، محمود احمدینژاد، که در غرب بیشتر به خاطر کماهمیت نشان دادن هولوکاست و آنچه ادعای تقلب در "انتخابات مجدد" ۲۰۰۹ شناخته میشود، نیست.
پزشکیان همچنین مانند حسن روحانی، رئیسجمهوری ۲۰۱۳ تا ۲۰۲۱، یک کارشناس کهنهکار امنیت ملی نیست. در دوران روحانی، ایران یک توافق هستهای برجسته را با یک دولت آمریکا – دولت باراک اوباما – مذاکره کرد، اما این توافق توسط دولت بعدی ایالات متحده، به رهبری دونالد ترامپ، نقض شد.
پزشکیان همچنین بسیار با رئیسی تفاوت دارد. پزشکیان، که نیمهای کُرد است، حالتی محلی و خودمانی دارد، شبیه به یک تیم والز (معاون کامالا هریس) ایرانی. او یک غیرروحانی است که مذهبی است، اما به شکلی غیرمکتبی، و بیشتر به بخشهایی از قرآن که بر همدلی و برادری تأکید دارد، اشاره میکند تا به انتقام خونین.
در سخنانش به مخاطبان مختلف در نیویورک، او درباره درگیریهای خاورمیانه به اصطلاحات اخلاقی صحبت کرد. او به مجمع عمومی گفت: "مگر اینکه به علل ریشهای بپردازیم، نمیتوانیم آینده فرزندانمان را از تاریکی و نابودی نجات دهیم. "
پزشکیان در سخنان عمومی و خصوصی، اسرائیل را به خاطر آنچه "جنایت" و "قتل" دهها هزار غیرنظامی فلسطینی در غزه و صدها غیرنظامی در لبنان خواند، به شدت مورد انتقاد قرار داد. او اسرائیل را حامی تروریسم دانست، نه ایران که به گفته او از "جنبشهای آزادیبخش" حمایت میکند.
اظهارات عمومی پزشکیان درباره اینکه آیا ایران راهحل دو دولتی برای مناقشه اسرائیل و فلسطین را میپذیرد، مطابق با موضع استاندارد ایران بود که همه فلسطینیها – چه در دیاسپورا و چه در اسرائیل و مناطق اشغالی – باید درباره آینده سیاسی خود رأی دهند، امری که برای اسرائیلیهای یهودی غیرقابل قبول است. با این حال، در محافل خصوصی، پزشکیان و مشاورانش موضعی دقیقتر و ملایمتر داشتند و تکرار کردند که ایران هر راهحلی را که رهبری فلسطینیها بپذیرد، قبول خواهد کرد.
پزشکیان درباره توجیه حمایت ایران از حماس، حزبالله و دیگر گروههای غیردولتی به چالش کشیده شد. از او پرسیدند که آیا "محور مقاومت" – که تا حدودی به عنوان دفاع پیشدستانه برای جلوگیری از حملات به خاک ایران ایجاد شده – در واقع ایران را در برابر حملات اقتصادی و نظامی آسیبپذیرتر کرده است؟ او پاسخی نداد، اما در واقع ایران در واکنش به تحریکات اسرائیل، از جمله ترور اسماعیل هنیه، رهبر سیاسی حماس در تهران، تنها چند ساعت پس از تحلیف پزشکیان، نسبتاً خویشتنداری نشان داده است.
شاید مهمتر از شخصیت یا اعتبار سیاست خارجی رئیسجمهوری جدید، این نکته باشد که او حرفه ایهایی همچون ظریف و معاونان سابقش – عباس عراقچی که اکنون وزیر امور خارجه است و مجید تخت روانچی، سفیر سابق ایران در سازمان ملل و مذاکرهکننده برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در سال ۲۰۱۵ – را دوباره زنده کرده است. این سه نفر که در بسیاری از سخنرانیهای رئیسجمهوری همراه او بودند، به نظر میرسید که از بازگشت به نیویورک و فعالیتهای دیپلماتیک خود بسیار خوشحال هستند.
در حالی که ابراهیم رئیسی در سازمان ملل با تاکید اعلام کرد که جهان دچار "تغییر پارادایم" شده و قدرت از غرب به شرق منتقل شده و غرب "گذشته" و کشورهای آسیایی "آینده" هستند، یکی از اولویتهای کلیدی دولت تازه ایران، کاهش تحریمهای اقتصادی سنگین ایالات متحده است که نه تنها سرمایهگذاری غربی در ایران را متوقف کرده، بلکه سرمایهگذاری شرکتهای بزرگ چینی و دیگر شرکتهای بینالمللی را نیز دچار مشکل کرده است. پزشکیان بر آمادگی ایران برای احیای برجام تأکید کرد و گفت که ایران آماده تعامل با کسانی است که توافق را امضا کردند و درباره موضوعات دیگر نیز گفتگو میکند، به شرطی که توافق اصلی به طور کامل اجرا شود. با این حال، بسیاری از عناصر برجام قدیمی شدهاند و شکافهای بینالمللی آنقدر عمیق شده – و شورای امنیت سازمان ملل آنقدر ناکارآمد شده – که بعید است فرمت موسوم به P۵+۱، شامل پنج عضو دائمی شورای امنیت به علاوه آلمان، دوباره به شکل مفیدی به کار گرفته شود. علاوه بر این، طرفهای اروپایی برجام به دلیل ارسال سلاحهای ایران به روسیه برای جنگ علیه اوکراین از ایران به شدت خشمگین هستند.
اگر گفتگوهای هستهای از سر گرفته شود، احتمالاً شامل ایالات متحده و ایران خواهد بود، چه به طور مستقیم و چه از طریق واسطههایی مانند قطر یا عمان. با این حال، تا زمانی که انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مشخص نکند که آیا در سیاست خارجی ایالات متحده تداوم وجود خواهد داشت یا ایران با دولت دوم ترامپِ غیرقابل پیشبینی روبه رو خواهد شد، بعید به نظر میرسد که گفتگوهای جدیای سر بگیرد.
به هر حال، پزشکیان استدلال کرد که تلاش دو حزبی ایالات متحده برای "امنیتیسازی" ایران، امنیت را به خاورمیانه نخواهد آورد و به نفع ایالات متحده نخواهد بود. او به مجمع عمومی گفت: «ما به یک پارادایم تازه برای پرداختن به چالشهای جهانی نیاز داریم.» دولتها باید «به جای وسواس نسبت به تهدیدات فرضی، بر فرصتها تمرکز کنند.»
منبع: روزنامه توسعه ایرانی