امیررضا واعظ آشتیانی فعال سیاسی اصولگرا، در ارزیابی عملکرد دولت چهاردهم با شعار وفاق بعد از گذشت ۱۰۰ روز گفت: نکته مهم این است که ما وفاق را چه تعریف کنیم؟ فکر میکنم در حال حاضر در تعریف وفاق با مشکل مواجه هستیم. کارآمدی و در عینحال استفاده درست از ظرفیتهای کشور با مدیرانی توانمند و توانا، نشانه وفاق است. مطالبه مردم کارآمدی است. مطالبه مردم تقسیم پست و تقسیم عنوانها نیست. شایستهسالاری درباره مطالبه مردم را محقق کردن است. افراد را در جای درست نشاندن است. وفاق ملی معنایش این نیست که ببینیم مشکل ما در قومیتها است و به قومیتها پست و عنوان دهیم، این یک بحث انحرافی بوده و به هم زدن و درگیر کردن قومیتها است. مگر کسانی که تحت عنوان قومیت انتخاب میشوند، نماینده همه قومیتها هستند؟ این چه تصویر و تحلیلی است تا ما تصور کنیم که از قومیتها گزینش کنیم؟
وی افزود: هر قومیتی قابل احترام است، نه اینکه ما به اسم قومیت، به آنان پست و عنوان دهیم. چرا در فضای سیاسی کشور قومیت را درگیر میکنیم؟ از قبل انقلاب و سالهای بسیار دور تا به امروز ایران با قومیتهای خود در سایه وحدت زندگی میکند. این موضوع در ارتباط با قومیتها، باعث به هم زدن فضای سیاسی کشور میشود؛ لذا اعتقادم این است که دولت تعریف مناسبی از وفاق ندارد و همانطور که عرض کردم، وفاق زمانی است که مطالبات مردم در انتخاب مسئولین درست و با شاخص باشد. یک شاخص منطقی و منصفانه میتواند این وفاق را ایجاد کند و کارآمدی را بالا ببرد، نه اینکه افرادی را انتخاب کنیم که متاسفانه در گذشته امتحانات خودشان را با نمره منفی پس دادند و باز بخواهیم از آنها استفاده کنیم و آن افراد، ضمن اینکه داشتهها را به زیر بکشند، آینده را هم به چالش بکشند.
این فعال سیاسی تصریح کرد: باید از نیروهای جوانتر و جایگزینتر استفاده کنیم. جوانتر نه به آن معنا که به لحاظ اجرایی کل کشور را به دست جوانهای خام بسپاریم. آن جوانانی که در کنار افراد باتجربه، کارآمد و دارای کارنامه مثبت آماده به کار اجرایی در سطح بالا هستند. ما در این نظام افرادی داریم که برای خودشان کارنامه درست کردند. ولی هیچ عملکردی از کارنامهشان وجود ندارد. یک عده برای خودشان رزومهسازی کردند، اما شما هیچ کارآمدی و عملکرد مثبتی از آنها نمیبینید. از هر جریان سیاسی که میخواهد باشد، فرقی نمیکند. پس باید نیروهای جوانتر را آرام آرام به بدنه اجرایی کشور تزریق کرد و ما نیازمند این هستیم. چون آینده کشور باید به دست اینها باشد. فکر میکنم که ما با یک چالش در تربیت نیروی انسانی در حوزه مدیریتی مواجه هستیم.
وی گفت: علت آن است، همانطور که همگان گفتند و بعدا تأکید کردند، ما در تحزب مشکل داریم، زیرا به لحاظ مدیریتی کادرسازی و تیمسازی توسط احزاب انجام میشود. هرچند که در برخی از کشورها از جمله آمریکا میبینید که برخی دانشگاهها تربیت مدیران آیندهشان را برعهده دارند. وظیفه دانشگاه هاروارد و آکسفورد فقط تربیت نیروهای آینده آمریکا است. سیاست این کشور آن است که در حوزه پزشکی، فنی و... از مهاجرین استفاده میکنند، اما تربیت نیروهای مدیریتی و اجرایی کشور را برعهده هاروارد و آکسفورد گذاشتند.
واعظ آشتیانی تصریح کرد: ما امروز چه کردیم؟ ما در حوزه تربیت مدیران در چه فازی حرکت میکنیم و چگونه میخواهیم در ادامه کار مدیریتی را جلو ببریم. آیا میخواهیم همچنان با آزمون و خطا جلو برویم؟ آیا با فرمول راه بینداز، جا بینداز میخواهیم جلو برویم؟ با چه راهی میخواهیم ادامه دهیم. برای یکبار هم که شده از دشمنان خودمان یک چیزهایی را یاد بگیریم، اشکالی ندارد. از دشمنان خودمان یاد بگیریم که چطور کادرسازی میکنند. علت آنکه در برخی از کشورها در حوزههایی موفق بودند آن است که کادرسازی و فعالیت خردمندانه و تصمیمات درستی اتخاذ شده است. بنابراین برنامههای ما برای پیشرفت در حوزهها باید همینگونه باشد.