ایرج طهماسب که در میانه اعتراضات سال ۱۴۰۱ با یک جمله جنجالی در تیررس افکار عمومی قرار گرفته بود، حالا با برنامه "اکنون" به میزبانی سروش صحت انگار به نوعی ریبرندینگ شده است! اگر آن روزها را خاطراتان باشد، حتما به یاد خواهید آورد که آن جمله دوپهلو "دختر شما رو گرفتن" چه فضای عجیبی ایجاد کرد و خیلیها آقای مجری را در کنار کسانی قرار دادند که بخشهایی از مردم از آنها دل خوشی نداشتند.
به هر حال کنسلکالچر درباره ایرج طهماسب و برنامه "مهمونی" به شدت کار کرد و افت شدید این برنامه خبر از پایان محبوبیت ایرج طهماسب میداد، اما در همان روزها هم کسانی بودند که گمان میکردند که این همه حمله به طهماسب شاید واقعبینانه نیست، گر چه آن قطب مخالفان زورش بیشتر بود و طهماسب را به عنوان یک آدم معاملهگر با سطوح بالا معرفی میکرد.
روزگار گذشت و حالا او با اکنون و صحت آن بعد قصهگو و لطیف و احساساتیاش را نشان میدهد. او در جایی از گفتگو با صحت میگوید، چون شرایط سخت است باید به مردم امید داد، کار تلخ به درد این مردم نمیخورد. یعنی طهماسب از 1401 تا همین حالا بر همان موضع قبلیاش پا برجا مانده است و انگار او به شکلی ظرف و پیچیده سعی دارد مواضع خودش را حفظ کند هر چند که شاید برخی فراموش کرده باشند که در این دو سه سال اخیر چه گذشته است.
پدیده عجیبی که طهماسب در تعریفش مانده!
اما میرسیم به اکنون. سروش صحت در بخشی از این گفوگو به وجوه منفی در شخصیتهای عروسکی طهماسب اشاره میکند و در ادامه بحث جذابیت عروسکها، طهماسب میگوید: «عروسک پدیده عجیبی است. ما هنوز نتوانستهایم تعریفی برایش پیدا کنیم. یک شیء که جان دارد و حرف میزند واقعا جذاب است. به نظرم حیوانها واقعا جذابند چون قابل پیشبینی نیستند. عروسکها از حیوانها هم جذابترند.»
در واقع شاید این عمومیترین اظهارنظر ایرج طهماسب درباره پدیدهایست که در این دستکم چهار دهه به واسطه آن برای مردم یک سرزمین خاطرهسازی کرده. وقتی او چنین تعریفی از جهان آثارش ارائه میدهید متوجه میشویم که چرا تا این اندازه در پروژههایش موفق و تاثیرگذار است.
راز ماندگاری آقای مجری در این 40 سال
طهماسب در پاسخ به این سوال که بعد از سه چهار دهه فعالیت در عرصه کودک و نوجوان چطور میتواند هنوز ارتباطش را با نسل جدید حفظ کند و بهروز باشد، توضیح داد: «مهم این است که تو مدام بخوانی، مدام ببینی و اطلاع داشته باشی از چیزی که در واقعیت وجود دارد. باید بتوانی مدام با آدمها از بچهها گرفته تا جوانها و بقال و نانوا و … ارتباط داشته باشی. ببینی جامعه در چه سطحی است و آدمها چه میخواهند. وقتی آپدیت باشی و حواست باشد در چه مقطع تاریخی زندگی میکنی و مخاطبانت چه کسانی هستند بهتر میتوانی همپای آنها حرکت کنی. زمان ما بچهی همسایه یک دوچرخه گیرش میآمد خوشحال بود. الان ما هنوز فیلم میسازیم و داستانهایی مینویسیم درباره اینکه یک بچه هنوز دنبال دوچرخه است یا دنبال یک لقمه نان است اما در شکل الان جامعه وجود ندارد. هنرمندی که نداند الان چه خبر است و متریال و اکسسوری و لباسها چه تغییری کردهاند کاری از پیش نمیبرد.»
همه اینها که طهماسب میگوید آنقدر پیچیده نیست اما خب همین ظرافت داشتن در بازتعریف یک موضوع در بستر عصر مدرن هم شاید به خلاقیت سازنده اثر برمیگردد. مثلا او همان جمع عروسکیاش را از کلاه قرمزی به مهمونی منتقل کرد اما خب در مهمونی به سراغ سویههایی تازهتر رفت تا دستکم همگام با زمانهاش حرکت کند. حضور کارکترهایی نظیر شاباش و دیجی یا مثلا شخصیت بچه یا حتی پشه. همه اینها نشان از بهروز بودن تیم سازنده این آثار موفق دارند.