خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران درباره سقوط دولت بشار اسد نوشت: سوریه مورد توطئه و تهاجمی قوی از سوی ائتلاف بین المللی امریکا، رژیم صهیونیستی و ترکیه قرار گرفته است که راهبرد خطرناک آن، قطع رابطه جمهوری اسلامی ایران با جبهه مقاومت، شکاف در امت اسلامی، کوچکسازی قاعده قدرت جمهوری اسلامی و محدودسازی قدرت بازیگری و تاثیر نظام در مرزهای خود است.
حضور و نفوذ جمهوری اسلامی در کشورهای اسلامی از جنس حضور دیگران و صرفا دارای ماهیت نظامی نیست. حضور ایران در منطقه حضوری معنوی، عقیدتی، فکری، فناوری و فرهنگی است واین نفوذ با سقوط دولت سوریه هم از بین نخواهد رفت. بخشی از ارتباط ما با محور مقاومت و حزب الله از طریق ارتباط زمینی از مسیر سوریه بوده است، اما باید دانست که جبهه مقاومت و حزب الله هم دیگر آن گروه کوچک و ضعیف سابق نیست. حالا دیگر حزب الله به قدرت نوسازی و سازندگی "خود اتکا" دست پیدا کرده است. البته وضعیت فعلی جمهوری اسلامی را ناگزیر خواهد ساخت تا با مشکلات بیشتری مواجه شده و در نتیجه تلاشهای خود را مضاعف سازد، ولی کار جبهه مقاومت متوقف نخواهد شد.
رژیم صهیونیستی در تحقق همه اهداف نظامی خود در مواجهه با حزب الله در جنوب لبنان شکست خورده و مجبور به پذیرش آتشبس شد. این شکست در ادامه شکستهای امریکا در منطقه رخ داد و رژیم صهیونیستی برای متوقف کردن زنجیره شکستهایش ماجرای سوریه را رقم زد. اما در عین حال نباید فراموش کرد که بدون شک ضرباتی که آمریکا و متحدانش بر پیکره مقاومت و امت اسلامی وارد کردهاند نیز خیلی سنگین، دردناک و تلخ بوده است.
باید بخاطر سپرد که همانند غافلگیری راهبردی که طرف مقابل تجربه کرد، محور مقاومت نیز غافلگیریهایی داشته است، اما آن رژیمی که شب و روز نابودی را در مقابل چشمان خود میبیند رژیم صهیونیستی است و بیراه نیست که نخست وزیر این رژیم اخیرا بیان داشت که "ما برای بقای خود میجنگیم".
وجود بشار اسد در راس حکومت سوریه هم برای جمهوری اسلامی ایران و هم برای او یک فرصت بود. ایران از این فرصت برای تقویت جبهه مقاومت و ارتقای حکمرانی در سوریه استفاده کرد، ولی او به اندازه کافی به توصیههای جمهوری اسلامی در خصوص مردمسالاری و دفاع مردمی توجه ننمود. عدم همراهی مردم با دولت بهدلیل اوضاع وخیم اقتصادی، ضعیف شدن ارتش و آلوده شدن به فساد، اعتماد دولت سوریه به برخی وعدههای دولتهای خارجی در ازای دست برداشتن از مقاومت برخی از همین اشتباهات است، تا جایی که همانگونه که حتی در رسانهها نیز بهچشم میخورد، او حتی تا همین چند روز قبل هم درخواست صریحی از جمهوری اسلامی برای کمک نکرده بود در حالیکه روشن بود نظام حکومتی سوریه توان لازم برای ایستادگی را ندارد.
پیروزی گروههای مسلح تکفیری آغازی بر فتنه در کشورهای منطقه و حتی اروپا خواهد بود. این یک پدیده مسموم، مرموز و شوم است که دامنگیر بشریت شده است و هیچ کشوری، حتی خود ترکیه، نیز از آن در امان نخواهد ماند. هدف ترکیه از ائتلاف با امریکا و رژیم صهیونیستی، تحقق جاه طلبیها و جبران تحقیرهای تاریخی مربوط به جنگ جهانی اول و دوم است. به بیان دقیق سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، آنکارا به دنبال عمق جغرافیایی در شمال سوریه است، ولی خنجری را تیز میکند که به گرده خودش فروخواهد رفت.
باید بهخاطر داشت که این تازه ابتدای رویارویی محور مقاومت با اسرائیل و آمریکاست. قلمروی محور مقاومت وسیع است و سوریه تنها یکی از بخشهای آناست. در جنگ گاه ضربه میزنید و گاه ضربه میخورید، گاه غافلگیر میکنید و گاه غافلگیر میشوید. مهم، اما آنستکه از این تجارب در ادامه جنگ در میادین دیگر نبرد بخوبی استفاده کنید. میادین دیگر این نبرد در یمن، عراق، فلسطین، لبنان و ایران هنوز باقی است و با برنامه و مجاهدت الهی و سرسختانه میتوان در نهایت پیروز صحنه کلی نبرد شد.
اتهام زنی به افراد و احساس شکست، وحشت و ناامیدی در داخل، دقیقا هدف جنگ شناختی دشمن است. این فتنه بزرگ هم مثل فتنهها و حوادث دیگر عبور خواهد کرد، برنده کسی است که از آن برای قوی شدن خود بهعنوان یک فرصت استفاده کند. امیرالمومنین ع: إِنَّ الْفِتَنَ إِذَا أَقْبَلَتْ شَبَّهَتْ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ نَبَّهَتْ، یُنْکَرْنَ مُقْبِلَاتٍ وَ یُعْرَفْنَ مُدْبِرَاتٍ یَحُمْنَ حَوْمَ الرِّیَاحِ یُصِبْنَ بَلَداً وَ یُخْطِئْنَ بَلَداً فتنهها هنگامی که رو میآورند فضا را به شبهه میآلایند، و، چون پشت میکنند (و از بین میروند) آگاهی بخشند. به هنگام روی آوردن، ناشناخته اند، اما به هنگام رفتن، کامل شناخته شده اند. هجومشان مانند گردبادی است که به شهری فرود میآید و شهری را نادیده میگیرد. (نهجالبلاغه خطبه ۹۳)
چرا ایران در این دوره وارد سوریه نشد؟
فارس در گزارش دیگری نوشت: تحولات سریع سوریه در یک هفته گذشته و عدم مداخله ایران در این تحولات مسئلهای است که باید در عوامل مختلف جستجو و تحلیل کرد.
زمانی که داعش در سوریه ظهور کرد و شرایط امنیتی برای سوریه سخت شد دولت این کشور طی روندی رسمی از جمهوری اسلامی ایران درخواست کمک کرد. حضور ایران در سوریه نیز مبتنی بر چارچوب اقدامات مستشاری بود و این یعنی ارتش سوریه و نیروهای نظامی این کشور در برابر تروریستها ایستاده بودند و نیروهای مستشاری ایران بنا نبود به جای سوریها بجنگند. هرچند ایران در مقاطعی از جنگ بنا به شرایطی مجبور به اعزام نیروهای نظامی محدود نیز شد، اما چارچوب اصلی همان حضور مستشاری بود.
داعش در آن زمان به نحوی پیشروی میکرد که مردم سوریه نیز از جنایات این گروه احساس خطر کردند و زمانی که نیروهای حامی اسد وارد میدان شدند از آنها استقبال کردند. استقبال مردمی، حضور ارتش در میدان و تلاش مستشاری ایران به درخواست رسمی سوریها سبب شد فتنه داعش خاموش شود.
بعد از نابودی داعش به طور طبیعی حضور مستشاری ایران در سوریه کاهش یافت؛ البته درخواست دولت سوریه نیز این بود که نیروهای سوری، خود تامین امنیت کشورشان را بر عهده بگیرند.
شرایط سوریه، اما در این اواخر به مرور تغییرات جدی کرد. این تغییرات در چند بخش بود.
اول اینکه تروریستها جهش ژنتیکی پیدا کردند و دست از خشونت برداشتند و ژست دیپلماتیک به خود گرفتند. مردم سوریه نیز دیگر به مانند قبل از ارتش سوریه در قبال تروریستها حمایت نمیکردند. حتی در برخی بخشها مانند حلب، درب برخی خانه به روی روی شورشیان گشوده بود و به روی ارتشیها بسته!
دوم اینکه ارتش سوریه نیز به دلایل مختلف از جمله ضعفهای اعتقادی، اقتصادی و روحیه و ... دیگر به مانند قبل انگیزه مقابله در برابر تروریستها را نداشت. اگر در دوره قبل مستشاران ایرانی برای کمک به نیروهای نظامی سوریه شتافتند این بار اساسا نیروهای نظامی سوری دیگر انگیزهای هم برای جنگ نداشتند و با اولین درگیریها بخش اصلی و شیرازه لشکرها و گردان هایشان از هم میپاشید.
اما مهمترین مسئله و مهمترین تغییر در خود بشار اسد بود. آخرین دیدار بشار اسد با رهبرانقلاب حاوی نکته مهمی بود. رهبرانقلاب ۱۰ خرداد امسال تذکری به بشار دادند و فرمودند: «غربیها و دنبالههای آنها در منطقه قصد داشتند با جنگی که علیه سوریه به راه انداختند، نظام سیاسی این کشور را ساقط و سوریه را از معادلات منطقه حذف کنند، اما موفق نشدند و اینک نیز قصد دارند با شیوههای دیگر و از جمله وعدههایی که هیچگاه به آنها عمل نخواهند کرد، سوریه را از معادلات منطقه خارج کنند.»
این تذکر ناشی از شناخت واقعی از صحنه بود. جمهوری اسلامی ایران پیش از آغاز جنگ در لبنان، بارها تذکرات لازم را درباره تقویت قوای تروریستها به اسد اعلام کرده و حتی پیشنهادات لازم را به صورت رسمی به او داده بود، اما این تذکرات و پیشنهادات مورد توجه قرار نگرفت.
ادامه این روند تا آخرین ساعات سقوط اسد نیز ادامه داشت. حضور بالاترین رده مقامات ایرانی برای مذاکره با اسد نشان دهنده عزم جدی ایران برای تقویت اسد بود، اما یک خطای راهبردی سبب شد اسد در سراشیبی سقوط قرار گیرد و آن بی توجهی به تذکر رهبرانقلاب بود؛ اسد دلخوش به وعدههای جریان عربی و غربی منطقه شد.
جمهوری اسلامی ایران نیز زمانی که عدم تمایل اسد را برای حمایت میدانی دریافت کرد بنا را بر عدم دخالت گذاشت، اما تلاش خود را برای متقاعد کردن اسد تا آخرین لحظه ادامه داد، اما اسد زمانی متوجه توخالی بودن وعدههای دشمنان خود شد که کار از کار گذشته بود.