حسین کنعانیمقدم دبیرکل حزب سبز ایران، در پاسخ به این سوال که علی شمخانی اخیرا با انتقاد از رؤسایجمهور سابق از جمله احمدینژاد، روحانی و رئیسی گفت که به هیچکدام از آنها رای نداده، اما این سوال مطرح است که وی همواره در همه دورهها نقش کلیدی داشته هدف او از طرح این مسائل چیست، عنوان کرد: من نزدیک به ۴۵ سال آقای شمخانی را از نزدیک میشناسم و با هم در سپاه کار کردیم و در جاهای مختلف با هم بالاخره ارتباط داشتیم و کاملاً از خصوصیات و روحیات ایشان مطلع هستم. حتی زمانی که ایشان نامزد انتخابات ریاست جمهوری در دوران آقای خاتمی شد، این روحیه را در ایشان میدیدم که همیشه با وجود اینکه در قدرت حضور داشت و در بالاترین ردههای سیاسی امنیتی نظامی کشور هم بود نسبت به شرایط موجود و مسئولین منتقد بود. در عین حال که با آنها همکاری میکرد و مسئولیت هم داشت.
گزیده سخنان کنعانی مقدم در ادامه میآید:
*البته این نگاه که انتقاد کردن یعنی دیده شدن را، من قبول ندارم، چراکه گاهی اوقات برای بهتر شدن شرایط و عبور از بحرانها و کمک کردن به حل مسائل و مشکلات کشور انتقاد میکنیم، اما گاهی اوقات انتقادات و یا مسائلی را در رابطه با افراد مختلفی که حتی با آنها کار مستقیم کردهایم مطرح میکنیم فقط برای اینکه دیده شویم. اما درخصوص حرفهایی که ایشان زدهاند به نظرم اگر بیشتر جنبه تبلیغات دارد برای اینکه در آینده میخواهند کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شود، قابل اعتنا نیست.
*من آقای شمخانی را بیشتر یک فرد اصلاحطلب میدانم تا اصولگرا البته اصلاحطلبی که متدین است و خودش را مقید به مسائل دینی میداند.
*اگر آقای شمخانی به دنبال این است که به مسئولان کمک کند و میخواهد به عنوان منتقدی که حرفش در رابطه با شرایط کشور اثرگذار است صحبت کند، با توجه به سابقه و مسائل حاشیهای که دارد چندان نمیتواند تاثیری در افکار عمومی داشته و به عنوان فردی که خیرخواه مردم است مطرح شود. سخنرانی ایشان برای من چندان ارزش سیاسی ندارد.
*مشکل این است که خیلی از افراد که مسئولیتهایی را پذیرفتهاند بخش قدرتِ مسئولیت را پذیرفتهاند، اما بخش پاسخگویی درباره آن مسئولیت را نپذیرفتهاند بنابراین مسئولیت میگیرند برای اینکه قدرت داشته باشند و برای حفظ قدرتشان هم حاضرند با همه جناحهای سیاسی کنار بیایند، اما وقت پاسخگویی مَثَل «کی بود کی بود من نبودم» میشود. این رفتار برازنده افرادی نیست که در سطوح بالای نظام مسئولیت داشتند و در تصمیمگیریها و تصمیمسازیها نقش اصلی را داشتند.
*این صحبتها مانند این است که من یک پوستاندازی جدید میکنم و حاضر هم نیستم نسبت به آن چیزی که در گذشته بوده پاسخگو باشم. به نظرم ایشان باید ابتدا به ابهاماتی که در افکار عمومی در خصوص سی و اندی سال در مسئولیتهای مختلف داشته پاسخ دهد و این ابهامات را روشن کند و به حاشیههایی که وجود دارد پاسخ دهد و بعد مطالبهگری کند نه اینکه مانند آقای احمدینژاد که هشت سال رییسجمهور بود و بعد پاسخگو نبود و مطالبهگر شد، باشد.
*این نوع رفتار سیاسی اصلا برای ما که در سیاست دستی داریم، قابل قبول نیست او در ابتدا باید افکار عمومی را نسبت به عملکرد خود روشن کند و بعد مطالبهگری کند. صحبتهای ایشان به نظر میرسد که نقد نبود بلکه مطالبهگری بود.
*الان آقای شمخانی در موقعیتی نیست که بخواهد چندان نقش موثری در مسائل دیپلماتیک داشته باشد البته به آقای پزشکیان پیشنهاد میدهم ایشان را به عنوان نماینده ایران در سازمان ملل منصوب کنند تا در آنجا از قانون اقدام راهبردی دفاع کند.
*تا زمانی که پرونده برجام در اختیار شورای امنیت بود، جمعبندیهایی که داشت را برای رییسجمهور ارسال میکرد و اگر تصمیمی لازم بود مقام معظم رهبری باید آن را مصوب و ابلاغ میکرد و بنابراین ایشان میتوانست تاثیرگذار باشد و قطعا هم بوده است، اما الان که گفتهاند مسئول پرونده هستند من در جایی ندیدم که این مسئولیت به ایشان واگذار شده باشد.
*من مخالف این هستم که مسئولان کشور درگیر حاشیههایی شوند که برایشان ایجاد میشود. خودشان باید از مواضعی که برایشان ایجاد تهمت میکند، پرهیز کنند. مسئولان باید این تعهد را داشته باشند که منافع شخصی و خانوادهشان را بر منافع ملی اولویت ندهند و این جزو مسائل قطعی است و باید تلاش کنند که از این موضوع تبری بجویند و نگذارند این حاشیهها باعث ایجاد وهن در صداقت مسئولان نظام شود.