آفتابنیوز : آفتاب-سرویس سیاسی: غلامحسین حسنتاش كارشناس ارشد حوزه انرژی با انتقاد شدید از سیاست های دولت گفت:اقتصاد كشور كه بیش از هشتاد درصد آن متكی به نفت است در حاشیه 20 درصدی دست و پا میزند؛در كابینه ما یك وزیر نفت در كنار سایر وزرا وجود دارد؛ یعنی برای هشتاد درصد اقتصاد یك نماینده در كابینه داریم و حدود بیست وزیر دیگر كه نوعاَ اطلاعاتشان در مورد نفت اندك است، یعنی از هشتاد درصد اقتصاد بیخبرند، حاشیه بیست درصدی را نمایندگی میكنند كه طبیعتاَ تصمیمات برآمده از چنین ساختاری را میتوان از قبل پیشبینی كرد.
این كارشناس ارشد انرژی با اشاره به این كه مقالهای در این خصوص تهیه كرده، گفت: این ساختار حاصلی ندارد جز عدم استفاده از این نعمت خدادادی در ساماندهی اقتصاد و تجارت خارجی و تلاش بیسامان در ساماندهی مسائل حاشیهای. در بخش سیاست خارجی نیز به نوعی همین وضعیت حكمفرماست. حدود یكصد سفیر و كاردار و نمایندگان سیاست خارجی بیاطلاع از نفت و در حال ساماندهی بیست درصد حاشیهای اقتصاد هستند.
به عنوان مثال وقت خود را به بازاریابی خودروی پراید یا سمند در بلاروس اختصاص میدهند این در حالی است كه فارغ از مسائل داخلی در عرصه بینالمللی كماكان محوریت نفت و گاز در سبد انرژی جهان تداوم دارد و در هزاره سوم سهمی حداقل شصت درصدی را داراست و این خود موید ضرورت ویژه تعامل دستگاه دیپلماسی كشور با نفت است.
وی ادامه داد: شاید تعامل این دو بخش بتواند هزینههای دیپلماسی را كاهش داده و حتی دیپلماسی را به ابزاری برای تولید درآمد و ثروت مبدل كند. از این رو راهكارهای این تعامل را باید جستجو و مشكلات و موانع موجود در این بخش را برطرف كرد.
او ادامه داد: اهمیت این مساله بیشتر از آن است كه با اعزام رایزنهای نفتی و انرژی به سفارتخانههای ایران حل شود، گرچه ممكن است وجود این رایزنها در بسیاری از موارد ضرورت داشته باشد اما بسنده كردن به آن و برخورد سطحی و تقلیل دادن مساله است.
حسنتاش اضافه كرد: یك تعامل قوی مستلزم به وجود آوردن یك ارتباط نهادینه است. علاوه بر آن به نظر میرسد حداقل دانش و اطلاع از مسائل نفت و انرژی برای همه مدیران ضرورت داشته باشد.
او با ذكر مثالی سعی در روشن كردن مشكلات نبود این تعامل میان بخش نفت و دستگاه دیپلماسی داشت و در این خصوص گفت: در سال 2001 با تلاش و پیگیری و محوریت ایران مجمع كشورهای صادركننده گاز شكل گرفت و بین سالهای 2005 تا 2007 قدری دچار كندی و توقف شد و این بار نیز با تلاش ایران مجدداَ فعال شد اما در جریان دو اجلاس سال 2009 این مجمع تصمیم گرفته شد كه دبیرخانه آن در دوحه پایتخت قطر مستقر شود و ریاست آن نیز به وزیر نفت و انرژی قطر رسید و كاندیدای كشور روسیه نیز به عنوان دبیر كل مجمع انتخاب شد. از این طریق قدرت دو كشور محور در صادرات گار از سریق خط لوله و LNG ارتقا یافت و سر ما بیكلاه ماند. واقعا اگر تعامل نهادینه و فعالی میان دستگاه دیپلماسی و نفت وجود داشت، چنین میشد؟
او ادامه داد: چند سال پیش نیز وقتی همه اعضای اوپك در سقف ظرفیتهای خود تولید میكردند، این سازمان عملا متولی مدیریت روانی بازار نفت شده بود اما در همان شرایط نیز بسیاری از سئوالات مهم و كلیدی مانند آگاهی از میزان واقعی ظرفیتهای مازاد تولید اوپك وجود داشت و دارد كه بعضاَ با امنیت ملی كشور مرتبط بوده است چرا كه وضعیت بازار نفت و احتمال جایگزینی حذف تولید یكی توسط دیگران، یكی از مهمترین ابزارهای تصمیم گیری دشمنان بوده و هست.
این كارشناس ارشد انرژی گفت: نفت و گاز در خدمت سیاست خارجی بوده و هست اما در گذشته مشكل اساسی این بود كه به دلیل عدم اطلاع از هزینهها و پیچیدگی نفت و گاز و رقابتهای جهانی و نیز سایر اطلاعات جنبی مربوط به آن، ارزش داده نفتی در مقابل ستانده سیاسی یا امنیتی و یا منطق هزینه و فایده آن روشن نبوده است.
او گفت: تداوم این ابهام میتواند منافع ملی كشور را با ضرر و زیان مواجه كند. در جعبه سیاه نگه داشتن جزییات چنین داد و ستدی میتواند این نگرانی را به وجود آورد كه دستگاه دیپلماسی با یارانههای نفتی ضعفهای خود را بپوشاند و یا از آن سو دستگاه نفت ضعفهای خود را با هزینه سیاست و امنیت پر كند. ضمن این كه نباید خام فروشی كرد میتوان نگاه پیچیدهتری به این داد و ستد داشت و سیاست خارجی نیز متقابلاَ در اختیار نفت قرار گیرد.