سالیان سال است که تمامی موسیقیدانهای ایرانی، به صورت متفقالقول بر یک باور هستند؛ آن هم اینکه صدا و سیما باید ساز را نمایش دهد. با این حال در تمامی این سالها، صدا و سیما کمترین سازشی در این زمینه نشان داده است و اگر هم تغییراتی حاصل شده، با کوچکترین تغییری باز به خانه اول باز گشتهاند.
درحقیقت نمایش ساز در صدا و سیما، همواره محل بحث موسیقیدانهای ایرانی بوده است و نسبت به آن انتقاد داشتهاند. موسیقیدانها بر این باورند که یکی از عوامل موثر در وضعیت کنونی موسیقی کشور، مقاوت صدا و سیما در برابر نمایش ساز است؛ چراکه اگر برنامههای خوبی برای موسیقی ساخته شود و در این برنامهها از استادان موسیقی برای اجرای ساز خود دعوت شود، مردم کشور با ساز ایرانی و موسیقی وطن خود آشنا میشوند و در نتیجه سطح شنیداری آنها چیزی نمیشود که امروز هست.
به معنای دیگر، نمایش ندادن ساز در صدا و سیما و پخش نشدن موسیقی خوب در این رسانه همگانی، آسیبهای بسیار جدی را به موسیقی کشور و سطح شنیداری مردم وارد کرده است؛ چراکه هر چقدر هم که بر این باور باشیم که مخاطب رادیو و تلویزیون ریزش داشته است، اما در نهایت جمعیت بالایی از مناطق مختلف کشور مخاطب این رسانه هستند و بدین ترتیب این رسانه نقش بسزایی در فرهنگسازی ایفا میکند.
گویا، اما صدا و سیما سالها است که این نقش اساسی خود را فرموش کرده است و از آن سالهای طلایی که رادیو و تلویزیون موسیقی استادانی همچون بنان، خالقی و پایور را پخش میکرد، فاصله گرفته است.
البته که صدا و سیما بعد از انقلاب تا دهه ۸۰، هنوز به بحران امروزی در موسیقی نرسیده بود و همچنان آثار موسیقی خوبی با تهیهکنندگی این سازمان تولید و پخش میشد. حتی در آن برهه هنوز هم شاهد حضور بزرگانی همچون محمدرضا لطفی در قاب تلویزیون بودیم.
اما رفته رفته این سازمان روندی را در پیش گرفت که منجر به قهر موسیقیدانها با آن شد، تا حدی که دیگر حتی در پشت صحنه هم حاضر به هیچگونه همکاری با آن نیستند که البته دود این اتفاقات اول از همه در چشم فرهنگ و هنر این مرز و بوم میرود.
اگر موسیقی خوب از رادیو و تلویزیون پخش نشود، نمایش تصویر ساز ممنوع باشد و موسیقیدانهای سرشناس با آن قطع ارتباط کرده باشند، پس آثار موسیقی بیکیفیت جایگزین آنها میشوند. اینگونه میشود که فرزندان این کشور و البته والدین آنها با ساز ایرانی مانند تار و سهتار بیگانه میشوند و اوج شناخت آنها از موسیقی میشود پیانو، گیتار و شاید ویلن!
البته نه اینکه این سازها را با آثار نابغههایی مانند چایکوفسکی و بتهوون بشناسند، بلکه شاید نوازندگانی غیرحرفهای در قاب تلویزیون قرار بگیرند و سازی را که صدای خوبی هم ندارد، بنوازند.
با این حال به نظر میرسد با روی کار آمدن دولت جدید و البته در پی تصویب سند ملی موسیقی در دولت قبلی، اصلاحاتی و سازشهای در کار است، تا حدی که اخیرا باری دیگر سازها در تلویزیون نمایش داده میشوند؛ البته نه به صورت نمای لزوما نزدیک!
البته که نمایش ساز در تلویزیون همواره در مقاطعی صورت گرفته و بعد از مدتی متوقف شده است و اینگونه نبوده که به امری همیشگی بدل شود، چه بسا که در دولت سیزدهم نیز، در عید سال ۱۴۰۲ ساز به نمایش درآمد، اما این اتفاق ماندگار نبود.
حال باید دید اکنون که در سند ملی موسیقی ذکر شده است که «صدا و سیما باید موسیقی را با تمام ملزومات صحنهای نمایش دهد، صدا و سیما دیگر نمیتواند گل جلوی ساز بگذارد و این سند نظام نامه مصوب موسیقی و تصویر است که صداوسیما هم باید آنها را رعایت کند»، چه خواهد شد؟ آیا صدا و سیما باز همانند جزیرهای جداگانه کار خود را خواهد کرد و یا احترام گذاشتن به سند بالادستی خود را ادامه میدهد و سرپیچی نمیکند!