کد خبر: ۹۶۲
تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱۳۸۳ - ۱۱:۵۸
فشار محور برلين – پاريس و ناكامي سياست زيگزاكي لندن

اولين عقب‌نشيني رايس

آفتاب‌‌نیوز : ويژگي مشترك و فراگير تحولات ماه‌هاي اخير، فراهم شدن فضاي مساعدبراي راهكارهاي مشترك ايراني – اروپايي است و اين راهبرد علي‌رغم حركت زيگزاكي انگليس بين اروپا و آمريكا، هنوز بسيار پررنگ و تعيين‌كننده بوده است به گونه‌اي كه شرودر و شيراك سران آلمان و فرانسه همچنان برادامه مذاكرات و راهكارهاي ديپلماتيك اصرار مي‌ورزند.
اينكه چرا محور برلين – پاريس با آمريكا و حتي انگليس در اين مسير همراه نيست، ريشه‌هاي تاريخي و فرهنگي – تمدني و البته دلايل سياسي – امنيتي قراردارد:

چرا اروپا از راهبردهاي آمريكا در قبال ايران حمايت نمي‌كند؟
تمركز اصلي يارگيري ايران و آمريكا بر اتحاديه اروپا يا همان گروه اروپايي شوراي حكام قرارگرفته است. اروپايي‌ها اگرچه به شكل سنتي چارچوب تروئيكا (وزراي خارجه رؤساي فعلي، آينده و گذشته اتحاديه اروپا) را براي مذاكره با طرف‌هاي خارجي خود بر مي‌گزينند ولي به‌نظر مي‌رسد در مورد پرونده هسته‌اي ايران، آنها تركيب واقعي‌تري را كه نمايانگر تقسيم قدرت واقعي در درون اتحاديه است، برگزيده‌اند. به همين دليل علي‌رغم آنكه هلندي‌ها رئيس دوره‌اي اتحاديه اروپا به شمار مي‌روند اما موضع واقعي اروپا را بايد در مثلث قدرتمند آلمان، فرانسه و انگليس جست‌وجو كرد.
انگليسي‌ها كه نزديك‌ترين متحد اروپايي آمريكا پس از جنگ جهاني دوم به شمار مي‌روند به دليل قرابت‌هاي نژادي و مذهبي بين انگلوساكسون‌هاي مقيم لندن و واشنگتن خواستار اتخاذ مواضع تندتري در قبال تهران هستند اما فرانسوي‌ها و آلماني‌ها به روش‌هاي معتدل‌تري اعتقاد دارند. فرانسوي‌ها كه به شدت به تضاد دو حوزه تمدني – فرهنگي فرانكو فوني و انگلوساكسوني اعتقاد دارند و اين اعتقاد در شخص ژاك شيراك به اوج خود رسيده به شدت با تبديل شدن خاورميانه به يك باشگاه آمريكايي مخالف است و به همين دليل در سطح جهاني، خاورميانه‌اي و مسأله خاص هسته‌اي ايران با سياست‌هاي آمريكا مخالف است. پاريس همراه ساير قدرت‌هاي اروپايي بر دو مسأله توقف غني‌سازي اورانيوم و چرخه سوخت هسته‌اي از سوي ايران اصرار مي‌ورزد اما از سوي ديگر ارسال پرونده ايران به شوراي امنيت را نوعي تسليم شدن به بازي آمريكا مي‌داند. به عبارت ديگر فرانسه، چالش با آمريكا در پرونده هسته‌اي ايران را در سطح عالي به دليل نگراني از تسلط آمريكا بر معادلات بين‌المللي، در سطح منطقه‌اي به دليل وحشت از تبديل شدن خاورميانه به منطقه نفوذ آمريكا و در سطح دوجانبه به دليل حفظ قراردادها و امتيازات خاص اقتصادي در بازار ايران پيگيري مي‌كند. فرانسه كه از مسأله فلسطين به دليل مخالفت اسرائيل و آمريكا با ميانجي‌گري پاريس به دور مانده و عراق را نيز به عنوان حوزه نفوذ سابق از دست داده و در شمال آفريقا با خطر گسترش نفوذ آمريكا در مستعمرات سابق فرانسه به بهانه مبارزه با تروريسم روبه‌رو است نمي‌خواهد نفوذ اقتصادي خويش در ايران را نيز از دست رفته بداند، زيرا اگر طبق طراحي آمريكا پرونده ايران به شوراي امنيت ارسال شود و بحث تحريم ايران مطرح گردد، اروپاييان به‌ويژه فرانسوي‌ها و آلماني‌ها متضرر خواهند شد كه در غياب شركت‌هاي آمريكايي، حضوري جدي و كم‌رقيب در بازار ايران يافته‌اند.
آلماني‌ها نيز اميدوارند كه ايران دو خواسته اصلي اروپا را بپذيرد تا هم ديدگاه‌ها و دغدغه‌هاي اروپاييان تأمين شود و هم چالش هسته‌اي مذكور با ديدگاه‌هاي آمريكايي تعيين تكليف نشود. آلمان كه به‌طور سنتي داراي روابط اقتصادي نيرومندي با ايران است خواهان به خطر افتادن اين روابط نيست و مواضع يوشكا فيشر وزيرخارجه آلمان‌ نيز نشانگر آن است كه برلين نيز بين دو انتخاب دشوار در حال بندبازي است كه يك سوي آن منافع اقتصادي حاصل از روابط با ايران و سوي ديگر روابط راهبردي برلين – واشنگتن است.
برخلاف آلمان، فرانسه، روس‌ها كه شريك هسته‌اي اصلي ايران به شمار مي‌روند، به دلايل سياسي – امنيتي و منافع اقتصادي تا قبل از اجلاس اخير شوراي حكام در برابر آمريكا مقاومت بيشتري از خود نشان مي‌دادند اگرچه در اجلاس اخير، موضع‌گيري و رفتار آنان چندان خوشايند ايران نبود.
روس‌ها آنگونه كه پوتين و مسؤولان مختلف وزارت انرژي اتمي اين كشور مي‌گويند، تسليم فشارهاي بي‌استدلال آمريكايي‌ها نخواهند شد. روس‌ها معتقدند كه روسيه با ايران همان همكاري را دارد كه آمريكايي‌ها به كره شمالي پيشنهاد كردند، يعني همكاري‌هاي هسته‌اي صلح آميز و طبق مقررات بين‌المللي. به اعتقاد روس‌ها اگر امريكايي‌ها سند و مدركي در مورد تخطي مسكو از مقررات انتقال تكنولوژي هسته‌اي دارند، بايد آن را ارائه دهند. مذاكرات متعدد و كم حاصل جان بولتون (مسؤول مستعفي پرونده هسته‌اي ايران در وزارت خارجه آمريكا) و رايس با مسؤولان روسي در سال‌هاي اخير نشان مي‌دهد كه چنين مداركي نزد آمريكايي‌ها وجود ندارد. البته همه اين نكته را مي‌دانند كه روس‌ها در جايي ايستاده‌اند كه منافع آنها را تأمين كند. آنها در مقابل تحمل فشارهاي آمريكا، خواهان امتيازگيري بيشتري از ايران هستند و از سوي ديگر به آمريكايي‌ها مي‌گويند كه اگر مي‌خواهيد روابط هسته‌اي تهران – مسكو كاهش يابد و يا قطع شود، هزينه‌هاي جبراني آن را بپردازيد، درست به همين دليل است كه نه به پيشنهادات رايس و بولتون براي قطع همكاري با ايران تن داده‌اند و نه حاضرند كه قرارداد فروش سوخت هسته‌اي به ايران را به سرعت امضا كنند.
چيني‌ها نيز همانند هميشه در اجلاس اخير شوراي حكام، نقش منتقدي خود از آمريكا را حفظ كردند اما حاضر نشدند كه حمايت پررنگ‌و مطلقي از ايران به‌عمل آورند. اگر كسي سياست خارجي چين در دهه‌هاي اخير را بررسي كرده باشد به خوبي مي‌داند كه چيني‌ها وارد هيچ بلوك‌بندي نمي‌شوند و حاضر نيستند مخالفت خود را با ديگران از سطوح سياسي به سطوح تنش‌آميزتري ارتقا دهند و تنها استثنا براي آنها در اين ميان مسأله تايوان است وگرنه حاضرند حتي بر سر برنامه‌هاي هسته‌اي كره شمالي متحد ديرين خود نيز معامله كنند.
غيرمتعهدها نيز كه گمان مي‌رفت با فروپاشي شوروي و پايان جنگ سرد، دليل و فلسفه وجودي خود را از دست بدهند، در اجلاس‌هاي اخير شوراي حكام فضايي تازه براي عرض اندام يافته‌اند. همه حتي ايراني‌ها نيز مي‌دانند كه حد فيزيولوژيك تأثيرگذاري غيرمتعهدها بر معادلات جهاني از جمله تصميمات شوراي حكام آژانس بين‌المللي انرژي اتمي چندان بالا و جدي نيست اما سطح بازي و قدرت مانور آنها در شوراي حكام با موارد مشابه در سال‌هاي اخير متفاوت بوده به‌گونه‌اي كه تلاش مي‌كنند خود را بر اروپايي‌ها و آمريكايي‌ها ديكته كرده و تا حد امكان تصميمات شوراي حكام را تحت‌تأثير قرار دهند.
در ميان اين بازيگران متعدد و متنوع، البرادعي و مجموعه كارشناسان آژانس نيز بازيگري مستقل به شمار مي‌روند، اگرچه از طرف همه بازيگران از جمله ايران و آمريكا تحت فشار قرار دارند كه مواضع خود را مطابق با اهداف و منافع ملي آنان تنظيم، تدوين و اعلام كنند. البرادعي در چنين فضاي سياسي‌اي، يكي به نعل و يكي به ميخ را برگزيده است. او از يك‌سو خواهان توقف دائمي غني‌سازي اورانيوم و چرخه توليد سوخت هسته‌اي و از يك سو خواهان توقف دائمي غني‌سازي اورانيوم و چرخه توليد سوخت هسته‌اي از سوي ايران است و در آخرين اظهارات خويش گفته است كه هنوز نگراني بسياري در مورد برنامه هسته‌اي ايران موجود است و ما وظيفه داريم از طريق بررسي‌هاي خود به جامعه جهاني اطمينان دهيم كه برنامه هسته‌اي ايران صلح‌آميز است و از طرف ديگر مي‌گويد كه «تاكنون هيچ ماده مربوط به توليد يا واردات تجهيزاتي كه براي ساخت بمب اتمي مورد استفاده قرار گيرند، در ايران به دست نيامده است» و «اميدوارم كه آمريكا از تلاش‌هاي ديپلماتيك اروپا حمايت كند و به طور فعال در مذاكرات طرف‌هاي اروپايي با ايران شركت كند (سخنان البرادعي در حاشيه اجلاس داووس در سوئيس) البته البرادعي تلاش مي‌كند از نزديكي اروپا و آمريكا در جهت دستيابي به برتري رواني مذاكراتي بهره برد ولي اين گفته حسن روحاني مسؤول برنامه هسته‌اي ايران را قبول دارد كه مذاکره می تواند ایران را به سوی همکاری بیشتر  سوق  دهد.»
مجموع اين شرايط باعث شده در شرايطي كه آلمان و فرانسه به راهكارهاي ويژه اروپايي و از جمله مذاكره، گفت‌وگو و راه‌حل ديپلماتيك بينديشند، انگليس سياست يكي به نعل يكي به ميخ را برگزيند و ضمن اعزام استراو به واشنگتن و برخي فشارهاي رواني – اقتصادي بر ايران (اعلام عدم سرمايه‌گذاري شركت نفتي BP در ايران)، از گسست كامل با برنامه مذاكراتي اروپايي‌ها با ايران پرهيز نمايد.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۰
ناشناس
|
-
|
۱۵:۴۲ - ۱۳۸۴/۰۵/۱۱
0
0
شاید خود امریکا مایل ببردن فایل ایران بسازمان ملل نباشد چرا که چگونگی
برخورد در سازمان ملل بایران فرصت افشا گری در جنگ ۸ساله و تحریمها
و سقوط هواپیما مسافر بری و دیگر مسایل را خواهد داد که امریکا ازین
پیله که دور ایران کشیده نمیخواهد دنیا خبر دیگری بداند
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین