مدیرمسئول کیهان نوشت: ۱- آقای پزشکیان رئیسجمهور محترم کشورمان در مصاحبه با شبکه NBC آمریکا گفته است «ایران اصولاً آماده گفتوگو با دولت دوم ترامپ است»! که با عرض پوزش باید گفت: جناب پزشکیان شما صاحب ایران نیستید! شما رئیسجمهور ایران هستید که مسئولیت قوه اجرائی کشور برای ۴ سال به عنوان «یک امانت» به شما سپرده شده است و سازوکار بهکارگیری این امانت و میزان اختیارات شما نیز به وضوح در قانون مشخص شده است و جنابعالی ملزم به حرکت در چارچوب قوانین یاد شده هستید. از این روی، اظهارنظر حضرتعالی در مصاحبه با شبکه NBC آمریکا، اولاً؛ بیرون از حوزه اختیارات شماست، ثانیاً؛ به دلائلی که اشاره میکنیم، در تضاد کامل با منافع ملی کشورمان است و ثالثاً؛ پیام ذلت به دشمن قسمخورده ایران اسلامی است. دشمنی که تاکنون از هیچ جنایتی علیه ایران و مردم این مرز و بوم دریغ نکرده است و...
۲- حضرتعالی در این مصاحبه فرمودهاید: «ایران هرگز قصد ترور ترامپ را نداشته است»! کاش از خبرنگار NBC میپرسیدید، مگر ترامپ چه کرده است که شما نگران ترور او هستید؟! در این صورت خبرنگار مجبور بود به ترور شهید سلیمانی و یارانش توسط ترامپ اعتراف کند و سپس میتوانستید و باید میپرسیدید؛ آیا مرگ برای کسی که برجستهترین و کارآمدترین شخصیت ضدتروریسم را ترور کرده است، کمترین و پیشپا افتادهترین مجازات نیست؟! باید به اظهارات ترامپ در مناظره تلویزیونی با هیلاری کلینتون اشاره میفرمودید که تاکید کرده بود گروه تروریستی داعش ساخته و پرداخته آمریکاست و میپرسیدید که مگر قلع و قمع داعش کار شهید سلیمانی نبود؟ چرا به خبرنگار NBC اجازه دادهاید که به جای آمریکا، ایران را روی صندلی اتهام بنشاند؟! ما تروریست نیستیم ولی ترامپ و چند تن از همکارانش -از جمله مایک پمپئو، وزیر خارجه ترامپ- را به عنوان قاتلان شهید سلیمانی و یارانش، مستحق مرگ میدانیم. قصاص آنها وظیفه دینی و قانونی هر ایرانی غیرتمند و مسلمان است؛ بنابراین وظیفه شما به عنوان یک ایرانی غیرتمند و مسلمان، اجرای این حکم الهی است و نه مذاکره با قاتل شهید سلیمانی و دل دادن و قلوه گرفتن!
۳- رئیسجمهور محترم به یقین میدانند -و باید بدانند- که مذاکره ترجمان دیگری از «معامله» است و در تمام فرهنگهای سیاسی برای آن ۳ بخش تعریف شده است. اول؛ کف مذاکره که از مجموعه نقاط مشترک تشکیل شده است. دوم: لایه میانی مذاکره که بحث و گفتوگو درباره بده و بستانهاست، یعنی هریک از دو سوی مذاکره چه میدهند و در مقابل چه میستانند و سوم؛ سقف مذاکره، که نتیجه مذاکرات و «توافق نهائی» طرفین مذاکره است. اکنون این پرسش از جناب پزشکیان و سایر کسانی که نسخه مذاکره با آمریکا را میپیچند، در میان است که اولاً؛ کف مذاکره از کدام نقطه یا نقاط مشترک تشکیل شده است؟ آمریکا با صراحت اعلام کرده است که براندازی جمهوری اسلامی ایران را به عنوان یک هدف استراتژیک دنبال میکند و تاکید دارد که این خط استراتژیک با تغییر دولتها تغییر پیدا نمیکند! ثانیاً؛ در بخش میانی قرار است چه چیزی بدهیم و چه بستانیم؟ آمریکا با صراحت اعلام کرده است که آنچه از ما میخواهد دقیقاً و بدون کم و کاست «نقاط قوت» و کانون اقتدار ایران اسلامی است... باید صنایع نظامی و مخصوصاً صنایع موشکی خود را تعطیل کنید! حضورتان در منطقه و در عرصه بینالملل در چارچوب تعیینشده از جانب آمریکا باشد! اسرائیل را به رسمیت بشناسید! از حمایت جبهه مقاومت دست بکشید! و... ثالثاً؛ همانگونه که به وضوح دیده میشود آمریکا پیشاپیش «سقف مذاکره» را تعیین کرده است و در یک کلمه از ایران میخواهد که برده آمریکا باشد! و تازه این نقطه پایان نیست و بیتردید بعد از حذف نقاط قوت کشورمان، پروژه براندازی را کلید خواهد زد!
۴- آقای پزشکیان! جنابعالی بارها تاکید کردهاید که برنامه دولت شما همان برنامهها و سیاستهای ابلاغی رهبر معظم انقلاب است. در صداقت شما کمترین تردیدی نیست ولی در انطباق برخی از مواضعتان با الگوئی که اشاره کردهاید تفاوتهایی وجود دارد. حالا، به چند نمونه از موارد فراوان نظرات حضرت آقا در نفی مذاکره با آمریکا نگاهی بیندازید و صرفنظر از جایگاه ملکوتی حضرت ایشان، مستنداتی را که در این خصوص ارائه میفرمایند از نظر بگذرانید؛ «مذاکره یعنی معامله؛ یعنی یک چیزی بدهی، یک چیزی بگیری. آنچه در این معامله مورد نظر او است، درست نقاط قوّت جمهوری اسلامی است؛ مذاکره را روی این میبرند. نمیگویند بیایید راجع به آب و هوا، راجع به منابع طبیعی، راجع به محیطزیست مذاکره کنیم، میگویند بیایید درباره سلاح دفاعی شما مذاکره کنیم، شما چرا سلاح دفاعی دارید»؟
«خب سلاح دفاعی برای یک کشور ضروری است. اینها میگویند بیایید روی این مذاکره کنیم، مذاکره کنیم یعنی چه؟ یعنی شما اگر چنانچه فرض کنید موشک میسازید با فلان بُرد، با فلان دقّت، این بُرد را کم کنید بهطوری که به پایگاه ما که آمریکا هستیم نرسد که اگر ما یک روز شما را زدیم، شما نتوانید جواب ما را بدهید. خب این مورد معامله است، شما قبول میکنید این را، یا قبول نمیکنید؟ معلوم است که قبول نمیکنید، وقتی قبول نکردید همین آش است و همین کاسه...».
«بنشینیم با آمریکا مذاکره کنیم، تعهّد بگیریم که شما باید فلان کارها را بکنید، فلان کارها را نکنید، مشکل حل میشود؟ در قضیّه بیانیّه الجزایر، سر قضیّه آزادی گروگانها در سال ۶۰، شما نشستید با آمریکا صحبت کردید... قرارداد گذاشتند، تعهّدهای متعدّدی گرفتند که ثروتهای ما را آزاد کنید، تحریمهای ما را بردارید، در امور داخلی کشور ما دخالت نکنید، و ما هم از این طرف گروگانها را آزاد میکنیم. گروگانها را آزاد کردیم، آیا آمریکا به آن تعهّدات عمل کرد؟ آیا آمریکا تحریم را برداشت؟ آیا آمریکا ثروتهای مسدود شده ما را به ما پس داد؟ نه، آمریکا به تعهّد عمل نمیکند؛ خیلی خب، این هم مذاکره و نشستن با آمریکا. یا در برجام؛ گفتند که [اگر]شما فعّالیّت صنعتی هستهای را کم کنید -حالا جرأت نکردند بگویند تعطیلِ تعطیل- به این مقدار فروکاهی کنید، ما این کارها را انجام میدهیم؛ تحریمها را برمیداریم، این کار را میکنیم، آن کار را میکنیم؛ کردند این کارها را؟ نکردند دیگر. مذاکره مشکل ما را با آمریکا حل نمیکند»؛ و دهها مستند دیگر از همین دست.
۵- رئیسجمهور محترم فرمودهاند «ایران برای گفتوگو با دولت دوم ترامپ آماده است»! و در این مورد بخصوص لازم است توجه جناب پزشکیان را به این بیان حکیمانه و مستند رهبر انقلاب جلب کنیم. حضرت ایشان درباره مذاکره با ترامپ میفرمودند: «مذاکره با کسی که آدم حسابی باشد غلط است، حالا اینها که آدم حسابی هم نیستند؛ [مذاکره با]آدمهایی که زیر حرفشان میزنند، تعهّدشان را به هم میزنند، پابند به هیچ چیز نیستند -نه یک چیز اخلاقی، نه یک چیز قانونی، نه یک عرف بینالمللی، به هیچ چیزی پابند نیستند- بنابراین مسخره است». این سخن رهبر معظم انقلاب هنگامی بود که هنوز دونالد ترامپ رئیسجمهور وقت آمریکا با اقدام تروریستی خود، حاج قاسم سلیمانی را به شهادت نرسانده بود.
۶- هفته گذشته «ریچارد نفیو» که به معمار تحریمها علیه ایران شهرت دارد طی یادداشتی در نشریه آمریکایی «فارن افرز» از کارآمدی تحریمها علیه ایران ابراز ناامیدی کرده بود و درباره حمله احتمالی به ایران نیز مینویسد «پیامدهای حمله نظامی به ایران بسیار سنگین است و در آن، احتمال شکست و تضعیف اعتبار آمریکا وجود دارد، حمله به تاسیسات هستهای ایران نیز بیاثر است». ریچارد نفیو تاکید میکند که «مذاکره، تنها راه برای مقابله و مهار ایران است» جناب پزشکیان عزیز! توجه بفرمائید! آمریکا، به صراحت اعلام میکند که مذاکره را تنها راه مقابله با ایران میداند و جنابعالی (بخوانید افراد زاویهدار و بدسابقهای که شما را احاطه کردهاند) اعلام میکنند که برای حل مشکلات در پی مذاکره هستند!
۷- و بالاخره، کاش رئیسجمهور محترم کشورمان، اطراف خود را از افراد زاویهدار خالی کنند. افراد بدسابقهای که بارها بیاعتقادی خود به انقلاب و نظام را نشان دادهاند و در بسیاری از موارد با دشمنان تابلودار ایران اسلامی همسو بودهاند.
چرا با آمریکا مذاکره نمیکنیم؟
مهدی فضائلی؛ عضو دفتر رهبری نیز طی یادداشتی در روزنامه همشهری نوشت: موضوع مذاکره با آمریکا را میشود یکی از قدیمیترین و پرتکرارترین موضوعات در سیاست خارجی کشور در دوران نظام جمهوری اسلامی ایران دانست؛ موضوعی که هرازگاهی مانند این ایام داغ میشود. مهمترین ادعای طرفداران مذاکره با آمریکا، حل مشکلات کشور ازجمله مشکلات اقتصادی و رفع فشارهاست و مهمترین ادعای مخالفان مذاکره با آمریکا این است که نهتنها مذاکره با آمریکا مشکلات کشور ازجمله مشکلات اقتصادی را حل نمیکند، بلکه بر مشکلات خواهد افزود و موجب ضرر و زیان خواهد شد. بهعبارت دیگر، طرفداران مذاکره، تامین منافع ملی را در گرو مذاکره و مخالفان مذاکره، تأمین منافع ملی را در عدممذاکره میدانند؛ بنابراین اختلاف بین طرفداران و مخالفان مذاکره، اختلافی است اساسی، مهم و مبنایی.
در این سطور، برخی دلایل مغایرت منافع ملی با انجام مذاکره با آمریکا بهویژه در شرایط کنونی را بهاجمال مرور میکنم.
پیش از پرداختن به دلایل، اشاره کنم این دلایل صرفنظر از نگاه اعتقادی و ایدئولوژیک است که البته خود ایدئولوژی مبنایی است بسیار مهم و اساسی.
نخست، یکی از اساسیترین مبانی انقلاب و نظام اسلامی که البته هر نظام مستقلی نیز آن را میپسندد و تأیید میکند «ظلمنکردن و زیر بار ظلم نرفتن است»؛ این مبنا با شعار و مطالبه اساسی مردم در ابتدای پیروزی انقلاب یعنی «استقلال» نیز انطباق کامل دارد. با این مبنا نمیتوان با نظام و کشوری که مبنایش برخورد استکباری و ظالمانه است تعامل داشت و بدون زیربار ظلم رفتن مذاکره، بهمعنای دادوستد عادلانه، انجام داد. اثبات خوی زیادهخواهانه، ظالمانه و استکباری آمریکا نیازی به مطالعات عمیق و تاریخی ندارد؛ کافی است همین امروز سرمان را بالا بگیریم و چشمانمان را باز کنیم و ادعاهای آمریکا حتی نسبت به کانادا، کانال پاناما و سرزمین گرینلند را ببینیم!
دوم، ملاک تجربه در هر کار بهویژه کارهای خطیر، ملاک مهمی است و عُقلا بههیچوجه از آن صرفنظر نمیکنند. از تجربه پیش از انقلاب اسلامی و تجارب ملل دیگر که بگذریم، تجارب متعدد خودمان در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی در تعامل و مذاکره با آمریکا، هیچ تجربه مثبت و امیدبخشی را در اختیار ما نمیگذارد؛ از مذاکره برای آزادی گروگانهای لانه جاسوسی آمریکا گرفته تا مذاکرات برجام. نتیجه تمام این مذاکرات، تقویت بیاعتمادی به آمریکا و اثبات مفیدنبودن یا زیانباربودن مذاکره با آمریکاست؛ لذا به قول جناب حافظ: من جرب المجرب حلت بهالندامه.
سوم، یکی از دلایل موافقان مذاکره با آمریکا که البته ممکن است به آن اذعان نکنند اما با اندکی توجه میتوان آن را مشاهده کرد، مرعوب هیمنه و ابهت آمریکا بودن است. در نگاه این افراد، آمریکا همچنان صاحب هژمونی و توانمند برای هر اعمال نظری است؛ حالآنکه واضح و آشکار است که آمریکای امروز، آمریکای قرن بیستم نیست و افول ابرقدرتی آن تقریبا مورد اجماع است.
خطاهای محاسباتی متعدد در مواجهه با ایران عزیز و شکست در طرحهای براندازی نظام جمهوری اسلامی، عدمدستیابیها به اهداف در تحولات ۲دهه اخیر در عراق، افغانستان، یمن و ناکامیهای متعدد در به نتیجه رساندن طرحهای خود برای تحکیم رژیمصهیونیستی ازجمله مواردی است که هژمونی آمریکا را با چالشهای جدی روبهرو ساخته و تحلیلگران راهبردی در سطح جهان را به این نتیجه رسانده که مقابله با آمریکا و شکست این کشور ممکن است. همینجا تصریح کنم که مذاکره جمهوری اسلامی ایران با آمریکا نقش بسیار مهمی در احیای هژمونی آمریکا خواهد داشت و این خیانتی است به کل جهان!
چهارمین دلیل، مشاهده وضعیت کشورهای متعددی که با آمریکا ارتباط سیاسی نزدیک و همراهانه داشتهاند یا دارند، اما مشکلات گوناگون آنها ازجمله اقتصادی حل نشده و مردمشان همچنان با فقر و تنگناهای معیشتی دستبهگریبان هستند. ایران دوران پهلوی، مصر، عراق، اردن، افغانستان و دهها کشور ریزودرشت دیگر در آسیا، آفریقا، آمریکای لاتین و آمریکای جنوبی مصداق این مسئله هستند. بنابراین تصور اینکه با فشردن دست آمریکا و زدن لبخند به آنها مشکلات یکباره رنگ میبازد، تصوری تخیلی و غیرواقعی است.
هزینههای سازش و بهای پرداختهشده از سوی کشورهایی نظیر برخی کشورهای حاشیه خلیجفارس برای آراستن ظاهر خود خیلی آشکار نیست؛ ولی عدماستقلال سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اسیر سیاستهای آمریکا بودن در آنها اظهرمنالشمس است و کافی است به پایگاههای نظامی آمریکا در این کشورها نگاه بیندازیم.
پنجم، ویژگی مقطعی است که امروز در آن قرار داریم. با آنچه در سوریه اتفاق افتاد، آمریکا خود را در شرایط برتر و ایران را ضعیف میپندارد و این مصادف شده است با آغاز ریاستجمهوری فردی با ویژگیهای ترامپ! آیا اشتیاق نشاندادن به مذاکره در این شرایط، تقویت انگاره دولتمردان آمریکا مبنی بر داشتن دستبرتر نیست؟ آیا هر فردی در سمت رئیسجمهور آمریکا، چه برسد به ترامپ که گفته میشود تاجر است، در چنین شرایطی بهدنبال امتیازگرفتن که نه، حتی باجگیری نیست؟ آیا در چنین صحنهای میشود منافع ملی ایران عزیز را تأمین کرد؟ آیا با احساسی که آمریکا امروز نسبت بهخود و ما دارد و ولعی که برخی برای مذاکره ابراز میکنند، آمریکا حاضر است امتیازی ارزشمند و مؤثر در حل مشکلات به ایران بدهد؟ زهی خیال باطل!
پایانبخش سخن اینکه، ما خوب میدانیم رودرروشدن با آمریکا حتما هزینههایی دارد؛ اما این را هم میدانیم که مذاکره با آمریکا بعد از چهلوشش سال ایستادگی عزتمندانه، بهویژه در این شرایط و با برخورداری آمریکا از توان پروپاگاندا، نهتنها ارزنی از مشکلات ما را حل نخواهد کرد، بلکه همه داشتههای ما را نیز بر باد خواهد داد و مصداق اتم و اکمل خسارت محض خواهد شد.
بنابراین به ضرس قاطع و با صدای بلند میگوییم مذاکره با آمریکا تأمینکننده منافع ملی ما نیست و هرگاه به شرایطی دست یابیم که منافع ملی ما با مذاکره تأمین میشود، قطعا هیچ خردمند و دلسوزی از آن چشمپوشی نخواهد کرد.