بامداد روز چهارشنبه، ۱۷ بهمن، پلنگ دماوند که در روزهای اخیر با بیماری شدید دستوپنجه نرم میکرد، جان خود را از دست داد. این اتفاق تلخ بار دیگر بر ضعف مدیریت سازمان محیط زیست در حفاظت از گونههای در معرض خطر انقراض تأکید میکند. در سالهای اخیر، مرگ سریالی پلنگها در سراسر ایران به امری عادی تبدیل شده است و مسئولان همچنان بدون برنامهای مؤثر، نظارهگر این فاجعه هستند.
بحران جمعیتی پلنگ ایرانی
تخمینها نشان میدهد که جمعیت پلنگهای ایرانی در کشورهای محل زیست خود بین ۸۷۱ تا ۱٬۲۹۰ قلاده است که سهم ایران از این تعداد، بر اساس برآوردهای دو دهه پیش، بین ۵۵۰ تا ۸۵۰ قلاده بوده است. با توجه به افزایش تهدیدات و نبود برنامههای حفاظتی جدی، احتمالاً این رقم در حال حاضر بهمراتب کمتر است. در کنار ایران، کشورهای افغانستان، ترکمنستان، ارمنستان، آذربایجان، قرهباغ، گرجستان، قفقاز شمالی روسیه و ترکیه نیز جمعیت اندکی از این گونه را در خود جای دادهاند. کاهش مستمر تعداد پلنگها نشان از بحرانی جدی دارد که در صورت بیتوجهی بیشتر، آینده این گونه را در معرض نابودی کامل قرار میدهد.
غفلت سازمان محیط زیست و بیتفاوتی جامعه
با وجود قرار گرفتن پلنگ ایرانی در فهرست گونههای در معرض خطر انقراض اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت (IUCN)، هنوز هیچ برنامه مدون و جامعی برای حفاظت از آن در ایران اجرا نشده است. در حالی که مرگ یوزپلنگ ایرانی درس عبرتی برای سیاستگذاران محیط زیست کشور نبود، اکنون پلنگ ایرانی نیز در همان مسیر قرار گرفته است. از سوی دیگر، جامعه ایرانی نیز نسبت به این بحران واکنش جدی نشان نمیدهد، گویی نابودی نمادهای ارزشمند حیات وحش کشور دیگر اهمیت ندارد.
افزایش مرگ و میر پلنگها؛ زنگ خطری جدی
اخبار مرگ پلنگها در ایران بهطور مداوم منتشر میشود. پلنگهایی که در دنا، قوچان، قائمشهر، رودسر، سیاهکل، خراسان رضوی و دیگر مناطق کشته شدهاند، تنها نمونههایی از این بحران هستند. این مرگها عمدتاً ناشی از شکار غیرمجاز، تصادف با خودروها، مسمومیت، تخریب زیستگاه و درگیری با دامداران است. بررسیها نشان میدهد که در طول بیست سال گذشته، میزان مرگومیر غیرطبیعی پلنگ ایرانی روندی صعودی داشته است که نتیجه مستقیم سوءمدیریت و غفلت در حوزه محیط زیست است.
تأثیر تحریمها و توسعه ناپایدار بر حیات وحش ایران
اگرچه تحریمها مستقیماً عامل نابودی حیات وحش ایران نیستند، اما نقش مهمی در تشدید بحرانهای زیستمحیطی دارند. محدودیت در دسترسی به فناوریهای نوین، مسدود شدن کمکهای بینالمللی و افزایش بهرهبرداری غیراصولی از منابع طبیعی بهمنظور جبران مشکلات اقتصادی، تأثیرات جبرانناپذیری بر اکوسیستم کشور گذاشته است. در کنار این موارد، توسعه جادهسازی در مناطق کوهستانی بدون ارزیابی زیستمحیطی، باعث از بین رفتن زیستگاههای طبیعی و افزایش خطر تصادف برای گونههای جانوری شده است.
لزوم اصلاح سیاستهای حفاظتی
نجات پلنگ ایرانی نیازمند اقدامی فوری، برنامهریزی شده و علمی است. برخی از راهکارهای ضروری عبارتاند از:
مقابله با شکار غیرمجاز از طریق تشدید مجازاتها و نظارت مستمر بر مناطق حفاظتشده.
حفظ و احیای زیستگاهها از طریق مدیریت صحیح منابع طبیعی و جلوگیری از تغییر کاربری اراضی.
افزایش آگاهی عمومی با برگزاری کارگاههای آموزشی برای مردم محلی و دامداران بهمنظور کاهش تعارضات با حیات وحش.
اصلاح زیرساختهای حملونقل با نصب دوربینهای کنترل سرعت، ایجاد گذرگاههای ایمن برای حیات وحش و کاهش سرعت در جادههای نزدیک به زیستگاههای حساس.
تحقیقات و پایش مستمر برای بررسی وضعیت جمعیتی پلنگها و تدوین برنامههای حفاظتی مؤثر.
پلنگ ایرانی؛ میراثی ارزشمند که نباید از دست برود
پلنگ ایرانی نهتنها از نظر اکولوژیکی، بلکه از لحاظ فرهنگی و تاریخی نیز یکی از نمادهای مهم کشور محسوب میشود. نقش این گونه در حفظ تعادل زنجیره غذایی و پایداری اکوسیستمهای طبیعی غیرقابل انکار است. اگر روند فعلی ادامه یابد، این گونه نیز مانند بسیاری از دیگر نمادهای طبیعت ایران، بهزودی تنها در خاطرات باقی خواهد ماند. مسئولیت نجات پلنگ ایرانی تنها بر عهده سازمانهای محیط زیستی نیست، بلکه دولت، جامعه علمی، فعالان محیط زیست و مردم نیز باید در این مسیر نقش خود را ایفا کنند. فرصت زیادی باقی نمانده است؛ اکنون زمان اقدام است