نشستهای رسانهای جشنواره فیلم فجر اگر حاشیه و جنجالی نداشته باشد، واقعا از کسلکنندهترین و بیاستفادهترین بخشهای جشنواره است. عوامل شرکتکننده در نشستها طبیعتا از فیلم تعریف میکنند و قربانصدقه هم میروند و از لذت همکاری با گروهی حرفهای میگویند. اینها البته تعارف است. چه بسا در پشت صحنه رابطهشان تیره و تار باشد و چشم دیدن هم را نداشته باشند، اما آنها میدانند که جلوی دوربینها باید لبخند بزنند، برای هم بهبه و چهچه کنند و از حضور در این فیلم به خودشان ببالند. مهم نیست که فیلمشان خوب بوده یا بد؛ قاعده بازی نشستها گفتن از سختیهای کار و قدردانی از زحمت عوامل و بالیدن به سهمی است که هر کس در کار داشته است. در جشنواره امسال چند باری پیش آمد که این قاعده نقض شد و به خلاف مصلحت، رازهایی از پرده برون افتاد و مشخص شد در مجلس رندان خبرهایی هست. این چند نما را که آینهای پیش روی سینمای ایران و مهمترین جشنوارهاش میگذارد، مرور کردهایم.
نقش من کو؟
درگیری لفظی امیررضا دلاوری و کارگردان فیلم، حمید زرگرنژاد، از نماهای جالب نشستهای جشنواره بود. دلاوری که نقشش در فیلم کوتاه شده بود، به این قضیه اعتراض کرد و گفت: «وقتی این فیلم از طرف آقای زرگرنژاد به من پیشنهاد شد خوشحال شدم، چرا که کار با اسلحه را بلدم، اما پروسه فیلمبرداری بسیار طولانی شد و به دلیل مشکلاتی که پشت صحنه پیش آمد و پروژه بعدیام با این کار همزمان شد، مجبور شدند که در ابتدای داستان من را بکشند. سینما واقعا بیرحم است. بعضی وقتها باید به فکر خودت باشی، نه پروژه و نه دیگران.» زرگرنژاد در جواب دلاوری گفت: «نزدیک به یکماه به ایشان میگفتم که با جای دیگر قرارداد نبندد، اما آقای دلاوری توجهی نکرد. من باید قصه پیوستهای را به مخاطب نشان میدادم و تعمدی در کار نبود. شما نقش را دوست داشتید و دلتان نمیخواست که این اتفاق بیفتد، ولی بفرمایید وقتی سر کار دیگری هستید و من ۲۰۰ نفر را دارم که همه آنها هم کارهای دیگری داشتند چه کار میشدکرد؟ قرارداد دیگری داشتید و زمانمان به هم نخورد و من یکبار به شما اعتراض نکردم.»
دلاوری که قاعده صمیمی بودن در نشستها را نقض کرده بود، نمیخواست به سادگی این قضیه را تمام کند. پس ادامه داد: «من وسط کار شما قرارداد نبستم. به من گفتند ۲ ماه و نیم تا ۳ ماه کار میکنیم. من به تهیهکننده گفتم اگر نمیرسیم من کلا از کار انصراف بدهم، اما ایشان گفت میرسیم و تا زمانی که گفتیم، تمام میشود. دلم میسوزد، کاراکتری که انتخاب کارم آنطور که باید از آب درنیامد. خیلی از سکانسهای من حذف شد و واقعا از این بابت ناراحتم.» پادرمیانی امیر آقایی هم که در نشست حاضر بود برای فیصله دادن به این قیل و قال نتیجه نداد. آنچه نباید میشد، شده بود.
این قضیه نشان داد چقدر در پشت صحنه فیلمهای سینمای ایران از این اتفاقات میافتد که تازه یکی از آنها رسانهای شد. مشخص نشد بالاخره چهکسی مقصر بود، اما واقعیت این است که اگر حساب و کتاب دقیقتری سر صحنه فیلمها وجود داشت، کار به اینجا نمیکشید.
وای از دلار
جشنواره که شروع شد قیمت دلار حول و حوش ۸۳هزار تومان بود و حالا از آن هم بیشتر شده است. در نشست فیلم «آنتیک»، پژمان جمشیدی درحالیکه موبایلش را نگاه میکرد، گفت: «اصلا داریم اینجا چه میگوییم؟ دلار شده ۸۳ تومان؛ آقای پزشکیان چه شد؟» مجری کنایه زد که دستمزد شما گران میشود پس، اما جمشیدی که کمی خودش را ناراحت نشان میداد، گفت: «بله، ما بازیگران پول زیادی میگیریم، اما چه لذتی دارد وقتی دوست من پول ندارد که با من تفریح کند؟» مسعود فراستی در برنامه «کات» تلویزیون همشهری به جمشیدی و حرفش واکنش نشان داد و گفت: «قیمت دلار به تو چه ربطی دارد؟ پولت را بگیر و تبلیغ لوازم خانگی بکن و برو پی کارت!»
نقشم کوتاه شد
در نشست رسانهای فیلم «پیشمرگ» هم ساناز سعیدی از علی غفاری، کارگردان فیلم، بابت کوتاه شدن نقشش گله کرد. سعیدی گفت: «از آقای غفاری گله دارم، زیرا با توجه به صحبتی که با من شده بود قرار شد نقش همسر شهیدقهاری بیشتر باشد، اما ظاهرا در سینمای ایران بین فضای مردانه و زنانه عدالتی وجود ندارد و همیشه شاهنقشها برای مردها نوشته میشوند. برای من باعث افتخار است که در این فیلم حضور داشتم، ولی قرار بود به نقش همسر شهید قهاری بیشتر پرداخته شود، هرچند این اتفاق نیفتاد. نقش زنان و فرزندان شهدا در جنگ بسیار مهم است و باید تمام موقعیتهای حساس و دراماتیکی را که آنها زیست کردند، نشان داد و نقش مؤثرتر و تأثیرگذارتری از آنها نوشته شود. امیدوارم فیلمهای جنگی را مردانه و زنانه نکنیم.» علی غفاری که بعد سالها با «پیشمرگ» در جشنواره فجر حضور داشت، گویا از جنجال فیلم «شمال از جنوب غربی» درس گرفته بود و جوابی به گله بازیگر فیلمش نداد تا این بحث زودتر جمع شود و حاشیهای برای فیلمش پیش نیاید.
چرا عطاران این طوری شده؟
رضا عطاران در نشست فیلم «صددام» گفت به سؤالی جواب نمیدهد. خب، اگر نمیخواست به سؤالی جواب دهد چرا به نشست آمد؟ البته عجیب نیست عطاران که در یکی، دو سال اخیر نه فیلمهایش فروخته و نه سریالهایش گرفته، دوست نداشته باشد به سؤالی جواب دهد، اما عطاران به همین بسنده نکرد و در اقدامی عجیب حین نشست رسانهای درحالیکه کارگردان فیلم، پدرام پورامیری داشت حرف میزد، شروع کرد به کراوات بستن برای عباس جمشیدیفر که کنارش نشسته بود. جمشیدیفر و عطاران بیاعتنا به روند جلسه، سرگرم خودشان بودند و انگار بینمکی فیلم را میخواستند با نمک ریختن در نشست رسانهای جبران کنند. این دو که در فیلم اکرانشده «قیف» همبازی بودند و آنجا هم به اندازه صحنهای که در نشست رسانهای رقم زدند در خنده گرفتن از تماشاگران ناموفق بودند، بهتر بود کمی آداب را نیمبند رعایت میکردند و چنین مضحکهای را میگذاشتند برای وقتی دیگر. جالب است که کارگردان فیلم هم شروع کرد به کارهای این دو خندیدن و بهطور تلویحی از این خوشنمکی بازیگران فیلمش ذوق کرد.
همین ۴نما از نشستهای رسانهای جشنواره نشان میدهد سینمای ایران چه وضع و حالی دارد. آشفتگی از فیلمها و پشت صحنههایشان به پیش پرده آمده و دیگر نمیشود با این سینما موعظه کرد. با عرض معذرت، پرنسیپ سینما از دست رفته. البته شاید در نهایت این اتفاق بدی هم نباشد و تماشاگران عام هم که معمولا فقط ظاهر قضایا را میبینند کمی به شناخت بیشتری از سینما برسند.