آفتابنیوز : 
اين يك تراژدي است. سالها، معاهده منع گسترش هسته اي تنها مانع در مقابل گسترش سلاح هاي هسته اي در سطح جهان بوده است. اين معاهده با حمايت بسياري از كشورهاي جهان توانست گسترش سلاح هاي هسته اي را به شكل تابو در آورد.
اين فشارها اكنون باعث شده است كشورهاي اندكي به تلاش براي دستيابي به سلاح هسته اي روي آورند.آفريقاي جنوبي از زمان سقوط رژيم آپارتايد، راه نابودي سلاح هاي كشتار جمعي خود را در پيش گرفته است. كشورهاي شوروي سابق مانند اوكراين هم از تجهيزات هسته اي كه در اختيار داشتند، دست كشيده اند. آرژانتين و برزيل، پس از امضاي معاهدات ضد هسته اي، تلاش براي دستيابي به فن آوري پيشرفته هسته اي را متوقف كردند. حتي عراق هم برنامه تسليحات هسته اي خود را كنار گذاشته است اما در اين مورد خاص، ايجاد نظام منع گسترش هسته اي، واقعاً به مايه ننگ و شرمساري جورج بوش تبديل شد.
كنفرانس هاي پيشين بازنگري معاهده منع گسترش هسته اي(كه هر پنج سال يك بار برگزار مي شوند) به عنوان فرصتي مناسب براي جلب حمايت جهاني از اين معاهده معرفي شده اند.اما اين بار، چنين وضعي رخ نداد. تمام وزن ديپلماسي واشنگتن بر تلاش براي فرار از تعهداتي متمركز شده بود كه دولت كلينتون در كنفرانس پيشين، متقبل شده بود. در نتيجه، دو هفته اول مذاكرات، تنها به بحث در مورد دستور كار اين كنفرانس محدود شده بود . فقط يك هفته به مذاكرات ضروري در اين خصوص اختصاص يافت.
در عین حال ،مجادله اصلي ميان كشورهاي هسته اي وغير هسته اي بود. كشورهاي غير هسته اي تاكيد داشتند كه براي دستيابي به سلاح هسته اي تلاش نخواهند كرد. قدرت هاي هسته اي نيز درمقابل، تعهد به خلع سلاح را مورد توجه قرار داده بودند. حالا دولت بوش مي تواند هدف اين معاهده را مقابله با گسترش هسته اي بخواند، اما هدف اصلي، ايجاد جهاني عاري از سلاح هاي هسته اي است.
مجادلات خصمانه كشورهاي مختلف در كنفرانس نيويورك، در عين حال، حاكي از نارضايتي اكثر كشورهاي عضو NPT است. اين كشورها معتقدند كه به تعهدات خود عمل كرده و از تلاش براي دستيابي به سلاح هسته اي اجتناب كرده اند، اما نشانه اي از تعهد كشورهاي هسته اي به خلع سلاح صرفنظر از اين سلاح ها مشاهده نكرده اند.
در كنفرانس پيشين بازنگري در NPT كه درسال 2000 ميلادي برگزار شد، هيات بريتانيا به سرپرستي پيترهين تلاش كرد موافقت جمعي را براي اجرای 13 گام اصلي كشورهاي هسته اي در راه خلع سلاح به دست آورد.
بريتانيا خود در اين راه موفق بوده است. اين كشور، تمام سلاح هاي هسته اي غير استراتژيك خود را از رده خارج كرده است و در نتيجه، هفتاد درصد از قدرت انفجاري هسته اي خود را كاهش داده است. بريتانيا همچنين توليد مواد تسليحاتي را متوقف كرده و تمام مواد شكافت پذير را تحت كنترل بين المللي قرار داده است.
اما اين تلاش ها در صحنه واقعيت، نمود چنداني ندارد چون در سايه اتحاد بريتانيا با امريكا مخفي مي ماند. امريكا نيز از سوي ديگر، موضع خود را طوری بيان مي كند که گویا تعهدات در چارچوب معاهده منع گسترش هسته اي براي امريكا كاملاً اختياري است اما براي كشورهاي ديگر، اجباري است. حتي وقتي كه كنفرانس بازنگري در معاهده منع گسترش هسته اي(NPT) برگزار مي شد، كاخ سفيد از كنگره خواست بودجه لازم براي تحقيقات در مورد بمبهاي سنگركوب هسته اي راتصويب كند.
اين در حالي است كه ساخت و گسترش سلاح هاي هسته اي جديد، بخصوص سلاح هايي كه نه براي پيشگيري، بلكه براي به راه انداختن جنگ به كار مي روند، كاملاً بر خلاف وظايف امريكا است. توجيه امريكا براي ساخت بمب هاي سنگركوب، كاملاً اين شرايط را روشن مي كند. هدف اين كار، نفوذ و تخريب زراد خانه هاي هسته اي در اعماق زمين است.
در عين حال، امريكا گسترش و توليد اين سلاح هسته اي را مانعي براي رسيدن به توافق چند جانبه در امور منع گسترش هسته اي نمي داند و حتي آن را تنها ابزار توقف گسترش هسته اي مي خواند. به اين رويكرد مي توان نامهاي مختلفي داد اما مسلماً هيچ دورنمايي از موفقيت مذاكرات براي مشروعيت بخشيدن به اين فعاليت هاي امريكا وجود نخواهد داشت.
بنابراين، هر گونه پيشرفتي در حل اين بن بست، به زماني موكول مي شود كه رئيس جمهور ديگري به جاي جورج بوش سركار بيايد که به ديپلماسي چند جانبه معتقد باشد. اما اين ايده هم خطرناك است زيرا مسائل زيادي وجود دارد كه حل آنها نبايد به تعويق بيفتد.
يكي از نقاط ضعف بنيادين در معاهده منع گسترش هسته اي، حس خوش بيني ای بود كه در زمان پيش از وقوع فاجعه چرنوبيل نسبت به انرژي هسته اي وجود داشت. به همين جهت، معاهده اي تنظيم شد كه بر اساس آن، قدرت هاي هسته اي ،موظف به انتقال فن آوري صلح آميز هسته اي به كشورهاي غير هسته اي مي شدند و آنها نيز در مقابل ، بايد استفاده نظامي از فن آوري هسته اي را متوقف مي كردند.
در آن زمان، بسياري از كشورها هشدار دادند كه گسترش انرژي هسته اي با معاهده اي كه به منظور مقابله با سلاح هسته اي تدوين شده است، مناسبتي ندارد. بنابراين، تمايل ايران به استفاده از فن آوري پيشرفته هسته اي، مسئله عجيبي نيست.
يكي از نقاط ضعف موضع غرب در اين راستا، اين است كه هيچ معاهده منع گسترشي، ايران را از دستيابي به برنامه هسته اي اعلام شده، باز نداشته است. بنابراین ،بهترين راهكار آن است كه ماده اي به اين معاهده اضافه شود كه كشور هاي غير هسته اي را از دستيابي به فن آوري چرخه سوخت هسته اي باز دارد و به همين ترتيب، راه دسترسي آنها به مواد شكافت پذير هسته اي را نيز سد كند. اما اين مسئله، نا برابري فعلي ميان كشور هاي هسته اي وغير هسته اي را تشديد مي كند و فقط در صورتي قابل بحث خواهد بود كه در مورد خلع سلاح، شواهد متقني به دست بيايد.
با شكست كنفرانس بازنگري معاهده منع گسترش هسته اي، امريكاييها خوشحال مي شوندو جشن مي گيرند. در چار چوب تنگ نظري امريكايي، آنها برنده شده اند. از توافق برسر معاهدات چند جانبه جلو گيري كرده اند و از انتقادات جهاني نسبت به وظايف تعهداتشان هم فرار كرده اند.
اما واقعيت، آن است كه آمريكا نظام منع گسترش هسته اي را تضعيف كرده و جهان را مكاني ناامن تر از گذشته ساخته است.
بنابراين اگر آنها باز هم بخواهند خطابه اي در مورد لزوم مقابله با گسترش سلاح هاي هسته اي ايراد كنند، كسي آنها را جدي نخواهد گرفت.