آفتابنیوز :
حضرت حجتالاسلام و المسلمين جناب آقاي سيد محمد خاتمي
رياست محترم جمهور و رئيس شوراي عالي امنيت ملياحتراما، لازم ديدم در روزهاي پاياني دولت شما در رابطه با مسئوليت اينجانب نسبت به پرونده هستهاي كشور گزارشي را خدمت شما ارائه نمايم.
از اولين سال پيروزي انقلاب اسلامي يكي از تصميمات اروپا و غرب به رهبري آمريكا عليه جمهوري اسلامي ايران اين بود كه ايران را براي هميشه از انرژي هستهاي محروم نمايند.
برهم زدن توافقات انجام شده در زمينه هستهاي با رژيم گذشته توسط آمريكا، لغو قرارداد مربوط به نيروگاه دارخوين و عدم تحويل گاز هگزا فلورايد خريداري شده و ايجاد محدوديتهاي فراواني در شركت اورديف توسط فرانسه، ممانعت از اجراي قرارداد مربوط به فرآوري كيك زرد از طرف انگستان و متعاقبا تحريم جامع و وسيع فنآوري و تجهيزات و حتي دانش هستهاي اقداماتي بود كه مجموعه كشورهاي غربي و به ويژه آمريكا به صورت يكپارچه و فراگير عليه ايران اعمال نمودند تا مطمئن شوند كه ايران هيچگاه و تحت هيچ شرايطي به اين فنآوري دست نخواهد يافت.
اين موضع غيرقانوني در واقع بخشي از مواضع خصومت آميز غرب عليه ايران است كه از بدو پيروزي انقلاب اسلامي به طرق مختلف ابراز و اعمال شدهاست.
حاكميت نظام اسلامي، امنيت ملي و تماميت ارضي كشور هيچ زمان در طول بيست و هفت سال گذشته مورد حمايت و حتي مورد پذيرش آنها به صورت واقعي قرار نگرفت. تفكر حاكم بر ايران و اراده اين ملت بزرگ مبتني بر استقرار و ترويج مردم سالاري ديني و استقلال طلبي و عدالتخواهي هيچگاه خوشايند غرب نبوده و نخواهد بود.
بنابراين در هيچ مقطعي پس از پيروزي انقلاب اسلامي روابط ايران و غرب شكل عادي و تمام عيار به خود نگرفت.
بالاترين حد مذاكرات ايران با اروپا مذاكرات انتقادي بود كه پس از سالها به مذاكرات سازنده تبديل شد كه از حيث محتوا همان وضعيت انتقادي حفظ شد و هيچگاه تعهد واقعي سياسي، امنيتي و اقتصادي را از جانب اروپا شامل نگشت.
جهتگيري اروپاييها در اين فرآيند منطبق با هدف اعلام شده آمريكا مبتني بر تغيير رفتار و تغيير ماهيت جمهوري اسلامي بود. آمريكا اين هدف را با زبان تهديد و اروپا آن را با بيان انتقادي دنبال ميكردند.
ماموريت اصلي شوراي عالي امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران از بدو تاسيس آن، ضمن پيشبيني حوادث مهم، پيشگيري و مقابله با بحرانهاي امنيتي داخلي و تهديدات خارجي و ارتقاء امنيت ملي از طريق تقويت اقتدار ملي و كشف توطئههاي دشمنان و دفع آنها بودهاست.
طي ۱۶سال گذشته گستره وسيعي از موضوعات و مسائل ملي و بينالمللي در زمينههاي دفاعي، امنيتي، سياسي، اقتصادي و اجتماعي در اين شورا مطرح و مورد بررسي قرار گرفت و برنامههاي لازم مورد تصويب و به اجرا درآمد.
مهمترين اين موضوعات شامل تحولاتي بود كه ميتوانست امنيت كشور را به طور جدي مورد تهديد قرار دهد: بخش عمدهاي از مذاكرات با عراق كه منجر به آزادي اسراي سرافراز كشورمان و پايان اشغال ميهن عزيزمان و متجاوز شناختن عراق در سازمان ملل متحد شد، پيش بيني بهموقع تجزيه شوروي سابق و اقدامات مناسب نسبت به همسايگان شمالي، حمله عراق به كويت و ورود نيروهاي ائتلاف به منطقه و نحوه موضعگيري كشورمان در اين تحولات مهم، بحران ايران و افغانستان پس از حاكميت طالبان و بهويژه پس از ترور ديپلماتهاي كشورمان توسط طالبان كه تا سرحد جنگ پيش رفت، اشغال افغانستان و سپس عراق و تغيير حكومتها دراين دو كشور، تحولات اخير لبنان پس از خروج نيروهاي سوريه، نحوه مقابله با تروريسم بينالمللي و مديريت ساماندهي اين مساله، عبور از معضلات و بحرانهاي داخلي، اقدامات به موقع اقتصادي منجمله تغيير سبد ذخائر ارزي كشور و تبديل بخش قابل توجهي از ذخائر دلاري كشور به ساير ارزهاي معتبر كه سود چند ميليارد دلاري براي كشور به همراه داشت، جزو موضوعات مهمي بود كه با تدبير و برنامهريزي نه تنها تهديدات بزرگ را دفع كرد بلكه در مجموع جايگاه و اقتدار كشور ارتقاء يافته و دامنه تاثير و نفوذ كشور در منطقه بسيار وسيعتر و عميقتر از گذشته شدهاست.
مجموعه اين اقدامات بر مبناي تحليلهاي دقيق، شناخت كامل از وضعيت كلان كشور و برنامهريزيهاي واقعگرا و عملي تدوين و تدبير شدهاند. اين نكته از ابتدا مطرح بوده و هست كه تعارض جهان غرب با جمهوري اسلامي ايران پايان نخواهد يافت مگر آنكه توانايي كشور در زمينههاي مختلف سياسي، اقتصادي و علوم و فنآوري به سطحي برسد كه روابط متوازن و عادلانه با ايران اجتناب ناپذير شود.
.... با عنايات خداوند متعال، ايثار مردم غيور و تلاش مسئولان بخش مهمي از اين هدف برآورده شده و اقتدار ملي و بهتبع آن امنيت ملي بهنقطه پايدار و مستحكمي رسيدهاست. جنابعالي در طول ۸سال گذشته در جريان جزييات مباحث و تصميمات اين شورا بودهايد، مهمترين اين مباحث در دوسال اخير كه نقش تعيينكننده اي در امنيت ملي كشور داشته و به همين علت مورد توجه عميق افكار عمومي بوده، موضوع هستهاي است .
محروميت تحميل شده از جانب غرب در زمينه فعاليتهاي صلح آميز هستهاي هيچ گاه براي جمهوري اسلامي ايران قابل پذيرش نبوده است. براي ما روشن بود كه با كاهش تدريجي منابع هيدروكربن،انرژي هستهاي ظرف دهههاي آتي به عنوان منبع سوم انرژي پس از نفت و گاز نقش وسيعي در تامين سوخت ايفا خواهد كرد.
لذا ايجاد، حفظ و توسعه توان ملي در اين صحنه به عنوان يك ضرورت تلقي شده و برغم محدوديتهاي گسترده بينالمللي به طور جدي و مستمر پيگيري شد.
در سالهاي اخير مذاكرات متعددي با كشورهايي كه قابليت همكاري با ايران را داشتند صورت گرفت ولي اغلب اين تلاشها بينتيجه ماند يا نيمه كاره رها شد .
تنها در مورد نيروگاه بوشهر اين همكاري توام با مشكلات فراوان استمرار يافت، گرچه مخالفت آمريكاو غرب تاخير پروژه را به همراه داشت .
در سه دوره متوالي رياست جمهوري در آمريكا ممانعت از ساخت و تكميل نيروگاه بوشهر و مهمتر از آن، جلوگيري از تحويل سوخت نيروگاه به ايران در دستور كار مذاكرات سران روسيه و آمريكا بوده و اروپا نيز با آمريكا در اين باب هم نوايي كرده است. بنابراين براي ايران گريزي نبود جز آن كه اين فن آوري را تا سرحد امكان در داخل كشور ايجاد كند.
در ۶سال اخير جلسات منظم در سطوح مختلف با مشاركت مسوولان عالي رتبه كشور تشكيل شد تا امكانات و قابليتهاي كشور را به گونهاي هماهنگ براي دستيابي به فن آوري هستهاي بسيج كند .
اين تلاشها با عنايت ويژه مقام معظم رهبري و حمايت تمام عيار جنابعالي و اقدامات ارزشمند سازمان انرژي اتمي و نبوغ وتلاش دانشمندان كشور بتدريج به نقطهاي رسيد كه دنيا ناگزير شد توان هستهاي ايران را باور كند.
امروز ايران صاحب يك فنآوري هستهاي بومي است كه برخاسته از مردم و متعلق به مردم است و چون بومي است قابل انتزاع از كشور نخواهد بود.
تصميم بر اين بود كه پس از حصول نتيجهنهايي ،برنامه ريزي و اقداماتي كه در اين دوران براي كسب فن آوري صلح آميز و تجربه اندوزي صورت گرفته به طور كامل به مردم و نهادهاي بينالمللي گزارش شود.
ولي گزارش جاسوسان بينالمللي و مزدوري منافقين كه ميخواستند با دروغ پردازي واتهام فعاليت غير صلح آميز اين دستاورد مهم ملي را به دشمنان ايران واگذار كند،اين برنامه را با مشكل مواجه نمود.
در ابتداي امر كارشناسان سازمان انرژي اتمي و وزارت امورخارجه تلاش كردند با تبيين و توضيح اقدامات صلح آميز انجام شده و گفت و گو با بازرسان آژانس موضوع را حل وفصل كنند،ولي اين اقدامات نتيجه بخش نبود و وضعيت بتدريج بحراني شد تا آنكه به صدور يك قطعنامه سنگين و تهديد آميز عليه جمهوري اسلامي ايران در شهريورماه سال ۱۳۸۲انجاميد .
اين بحران باعث اختلال جدي در وضعيت سياسي و اقتصادي كشور شد و مي رفت تا امنيت ملي را در مخاطره قرار دهد.
در اين مقطع آمريكا احساس ميكرد در عراق به پيروزي بزرگ و سهلالوصول دست يافتهاست و بر اين اراده بود كه به بهانه واهي تسليحات هستهاي ايران را در نوبت بعدي اقدامات خصومت آميز خود قرار دهد .
در اين شرايط بود كه به ناچار شوراي امنيت وارد صحنه شد و در جلسه سران نظام تصميم براين شد كه فرماندهي و مديريت عبور از بحران به يك نفر واگذار شود.
لذا جنابعالي با كسب نظر مقام معظم رهبري وتاكيد سران قوا و با هدف ايجاد هماهنگي كامل بين كليه نهادهاي ذيربط داخلي،در نيمه مهرماه سال ۱۳۸۲مسووليت امر را به اينجانب واگذار نموديد ومن برغم عدم تمايل و پيش بيني مشكلات فراروي امر،به دليل شرايط كشور وتاكيد جنابعالي و توصيه موكد مقام معظم رهبري،مسووليت امر را پذيرفتم.
با بحثهاي انجام شده در سطوح كارشناسي و وزرا،پنج مرحله براي مواجهه با اين موضوع پيش بيني وبرنامه لازم تدوين شد.
۱مهار بحران و دور كردن تهديد از كشور
۲مصون نگه داشتن تاسيسات و امكانات موجود
۳توسعه و تقويت ظرفيت ها
۴ترميم و تقويت موضع حقوقي
۵تبديل بحران به فرصت .
مرحله اول با فوريت و حساسيت ويژه همراه بود، چون هم اظهار موارد قصور و هم عدم اظهار آنها ميتوانست بهانه براي ارجاع پرونده به شوراي امنيت سازمان ملل شود.
هدف آمريكا تكرار مصوبات عراق در مورد ايران بود تا بازرسان دسترسي هاي نامحدود به امكانات، تجهيزات و افراد پيدا كنند و با عدم پذيرش مصوبات شوراي امنيت به وسيله ايران ،مراحل بعدي تهديد تا عمليات نظامي در دستور كار قرار گيرد تا نهايتا آمريكا بتواند نيت اصلي خود را كه مقابله با نظام است پي گيرد.
در آن مقطع دو ديدگاه افراطي و تفريطي در داخل كشور مطرح بود ،گرچه هردو گروه پشتوانه و حمايت محدودي داشتند ولي در عين حال تصميمگيري منطقي و مديريت مدبرانه را در اين موضوع با مشكل مواجه كرده بودند.
نظريه افراطي مبتني بر مقابله مستقيم ،بي اعتنايي به قطعنامه آژانس و نهايتا خروج از معاهده ان.پي.تي بود و براين اعتقاد استوار بود كه طرف مقابل در برابر اين اقدامات فورا عقب نشيني خواهد كرد و از موضع ضعف امتيازات بزرگي به ايران اعطا خواهد كرد.
شيوهاي كه كره شمالي اتخاذ نموده بود، سرمشق اين تفكر بود ، متقابلا نظريه تفريطي مبتني بر پذيرش كامل خواستههاي آمريكا و صرف نظر كردن از توانايي هستهاي در قبال برخي از امتيازات از جانب غرب بود.
تصميم ليبي به نابود كردن تجهيزات هستهاي نيز سرلوحه اين ديدگاه تلقي ميشد.
هيچ يك از اين دو نظر مورد تاييد نظام نبود ،نه كشور در آن مقطع هنوز براي مواجهه باتهديدات بزرگ خود را آماده كرده بود و نه از دست دادن همه دستاوردها در اولين فشار دشمن با نظر ملت وجايگاه بلند كشور و منافع ملي سازگاري داشت.
لذا مقررشد با تدبير و برنامه ريزي حساب شده و همه جانبه هم آمادگي براي مقابله باتهديدات احتمالي ايجاد شود و هم فناوري هستهاي حفظ و تقويت شود وهم چالش به وجود آمده به عاديسازي و ارتقاء جايگاه سياسي ايران منجرشد.
... دو موضوع در دستور كار قرار گرفت ، حل مسايل فني - حقوقي بر مبناي اظهار برنامه هستهاي و همكاري كامل با آژانس از طريق اجراي كامل پروتكل الحاقي و راهكار سياسي از طريق مذاكره باكشورهاي موثر و ذي نفوذ در صحنه بينالمللي.
براي مقابله با تهديد فوري گزينههاي مختلف بررسي شد. بديهي است مدعي اصلي عليه ايران در موضوع هستهاي آمريكاست و قابليت اين كشور براي مقابله يامصالحه در اين مورد به مراتب بش از ديگران است . ولي آمريكا در آن مقطع تنها به تسليم شدن ايران در برابر تهديداتش ميانديشيد و بناي تفاهم نداشت.
ايران نيز به دليل تجربيات گذشته، مذاكره با آمريكا را مطلوب و به مصلحت نميديد. روسيه نيز به دليل تداوم همكاري با ايران و شرايط و جايگاه ضعيف بينالمللي ياراي ورود به اين كارزار سياسي را نداشت. ضمن آنكه استقلال ايران در توليد سوخت را نميپسنديد. چين و كشورهاي غير متعهد دوستان خوبي بودهاند ولي اندوخته كافي سياسي براي مواجهه با موضوعي با اين درجه از اهميت و پيچيدگي را نداشتند.
اروپا نيز از آن جهت كه مخالف دستيابي ايران به توانايي هسته اي بود گزينه خيلي مناسبي نبود ولي شكافي كه در مساله عراق بين اروپا و آمريكا بروز كرده بود و عدم تمايل فرانسه و آلمان و حتي انگلستان به تكرار ماجراي عراق در منطقه ، روزنهاي ولو محدود براي رويكرد سياسي را فراهم نمود. اتفاقا سه كشور هم همين انديشه را دنبال ميكردند و باارسال نامهاي از طرف سه وزير در اين امر پيشقدم شدند.
هدف اوليه سه وزير در سفر به تهران، تضمين امنيت به تهران در برابر اخذ تعهد نسبت به توقف دائمي چرخه سوخت بود. مذاكرات در شرايط بسيار دشواري انجام شد ولي نهايتا بجاي توقف به تعليق آنهم داوطلبانه و با هدف اعتمادسازي تن دادند.
خوشبختانه در آن مقطع با تدبير مناسب از بحران عبور كرديم و مرحله اول برنامه به بار نشست . آمريكاييها در آن شرايط از اينكه برنامه ريزي همه جانبهاشان دچار شكست شد خشمگين بودند و اروپايي هارا ساده لوح و فريب خورده ميدانستند و همچنان تنها راه را مقابله و حتي برخورد نظامي اعلام ميكردند.
در مرحله دوم آنچه كانون توجه قرار گرفت صيانت از تاسيسات در قبال تهديدات احتمالي و ايجاد قابليت جايگزيني و حفظ توان موجود و در مرحله سوم تقويت و تكميل ظرفيتهاي چرخه سوخت و رفع نواقص و كاستيها بود. از آنجا كه برنامه غنيسازي پيش از رسيدن به مرحله نهايي در معرض جنجال سياسي و تبليغي قرار گرفته بود ضروري بود با تنظيم وضعيت سياسي و بدون بازگشت به بحران، مراحل باقي مانده را طي نماييم .
دو ركن اساسي بطور متمركز پيگيري شد، تكميل كارخانه U.C.F(يو سي اف) اصفهان و توليد اوليه گاز هگزافلورايد و همزمان توليد حداقل ضروري دستگاههاي سانتريفيوژ براي مرحله اول غنيسازي ،عليرغم همه دشواريها هر دو مهم به موقع به انجام رسيد به نحوي كه هر زمان تصميم به غنيسازي گرفته شود ظرف مدت بسيار كوتاهي نتيجه مطلوب حاصل خواهد شد و نيز در صورتيكه امكانات و تاسيسات هستهاي مورد هجوم نظامي قرار گيرد، ميتوان توليد گاز غني شده و سوخت را بدون آسيب پذيري ادامه داد.
در زمينه دفاعي و نحوه مطلوب مقابله با بحران و شرايط خاص اقتصادي نيز پيش بيني و برنامه ريزيهاي لازم انجام شده است كه گزارشات اين موارد جداگانه خدمت شما گزارش شده است.
البته هدف از اين ظرفيتسازي به هيچ عنوان مقابله با اروپا و غرب نيست، بلكه مقصود اين است كه طرف مقابل مطمئن شود كه هيچ راهي براي توقف اين فن آوري ندارد تا در نهايت به يك تفاهم ميانه و قابل پذيرش طرفين تن دهد.
مرحله چهارم، تقويت موضع حقوقي بود. از ابتداي بحران موضوعات فني و حقوقي مورد توجه ويژه و دقيق بوده است. آمريكا بنا داشت در آژانس و سپس در شوراي امنيت ايران را متهم به نقض معاهده عدم اشاعه نموده و براساس آن محروميت ايران از حقوق مصرح در بند چهارم N.P.T(ان پي تي ) راجع به استفاده از انرژي صلح آميز هستهاي را دنبال كند. درمذاكرات سياسي و در اظهارات رسمي و رسانهاي بطور مستمر قصورهاي ايران را مطرح و بزرگ مينمود و اصرار داشت كه ايران همكاري لازم را با آژانس براي اصلاح و جبران تخلفات انجام نداده است . همزمان با تاكيد بر نظامي بودن اهداف ايران و طرح موضوعات جديد تلاش داشت پاي بخش نظامي را به ميان بكشد .
كار در بخش حقوقي - فني با مذاكراه با مديركل آژانس درتهران آغاز شد و توسط گروههاي كارشناسي بادقت وحوصله به طور منظم و پيوسته دنبال شد تا موضوعاتي را كه بعنوان تخلف يا قصور ايران قلمداد ميشدند به تدريج حل و فصل گردند. طبق مقررات پادمان هر گاه گشوري در اجراي تعهداتش قصور كند بايد مبادرات به اقدامات اصلاحي نمايد و اين اقدامات مورد تاييد آژانس قرار گيرد. متاسفانه نتايج نمونهبرداري درجات بالايي از غنيسازي را نشان ميداد كه ميتوانست ايران را براي مقاصد تسليحاتي متهم نمايد. يكي از دشوارترين مباحث فني با آژانس تاييد اين موضع ايران بود كه منشا اين سطوح از غنيسازي ، آلودگي خارجي ميباشد. موضوعات ديگر نيز هريك پيچيدگي هاي ويژه خود را داشته و مستلزم مباحث دقيق ، تخصصي و غالبا طولاني براي روشن شدن مساله بودهاند . بديهي است اين زوايه كار كمتر مورد توجه افكار عمومي قرار گرفته است ولي جنابعالي مستحضريد كه صدها ساعت وقت وكار مداوم مصروف رفع اين ابهامات شده وپيشرفت تدريجي ولي قابل ملاحظهاي دراين مسير حاصل شده است . مسايل حساس ، پيچيده وعمدهاي تا قبل از اجلاس پاريس حل و فصل شدند. ولي اين مرحله از كار هنوز نهايي نشده است . براي تحميل و پايان بخشيدن به موضوعات باقي مانده اقدامات و بحثها و بازديدهاي لازم بازرسين در دست اجرا است و پيشبيني ميشود قبل از پايان سال جاري ميلادي اين مرحله پايان يابد كه در نتيجه هرگونه دليل يا بهانه حقوقي از مخالقين سلب خواهد شد.
نقطه آغاز مرحله پنجم توافق پاريس است.برخلاف تصور عمومي توافق پاريس نه پايان اين فرايند بلكه در واقع ابتداي مذاكرات واقعي براي نيل به تفاهم است . از آنجا كه ايران در آن مقطع امكانات ساختاري خود را در بخش چرخه سوخت كامل كرده بود اماكن تعليق غنيسازي براي يك دوره چند ماهه بدون آنكه خدشه اساسي به برنامه توليد سوخت وارد شود فراهم شده بود .
متقابلا اروپا نيز پذيرفت كه وضعيت را طي اين دوره در آژانس عادي كند تا امكان انجام مذاكرات فراگير در شرايط آرام ومتعادل فراهم شود. توافق پاريس حاوي پنچ ركن اساسي است:
- ۱هدف توافقنامه مذاكراه به منظور نيل به يك راه حل مورد قبول طرفين است . مفهوم اين عبارت براي اروپا با وضوح روشن است زيرا آگاه است كه ايران تنها راه حلي را خواهد پذيرفت كه شامل غنيسازي باشد.
- ۲حق ايران براي مقاصد صلحآميز انرژي هستهاي و اجراي بدون تبعيض اين حق شناسايي شده است . گرچه اين حقوق براساس معاهده عدم اشاعه غير قابل انتزاعاند ولي تاكيد برآن در توافقنامه دوجانبه نشانه ديگري از آمادگي براي تفاهم مرضي الطرفين شامل غنيسازي است .
-۳توافق شد كه ايران براي ايجاد اطمينان نسبت به حفظ ماهيت صلح آميز برنامه هستهاياش تضمين عيني بدهد. واضح است كه ارائه تضمين عيني براي حفظ برنامه هستهاي است و نه حذف آن .
- ۴متقابلا اروپا نيز متعهد است درزمنيههاي سياسي ، اقتصادي ، امنيتي و فنآوري تضمين قطعي بدهد. اين به مفهوم تضمين عاديسازي و ارتقاء روابط است كه تعهدي كاملا منطقي است ، زيرا درنهايت امر تنها تضمين واقعي و درازمدت براي طرفين واعتماد و اطمينان واقعي نسبت به نيات و اقدامات يكديگر ، ارتقاء و تعميق روابط است . مذاكرات T.C.Aبا اروپا و عضويت ايران در سازمان تجارت جهاني W.T.Oبعنوان ناظر با تلاش حمايت اروپا اولين قدم دراين راه است.
- ۵همكاري منطقهاي درقبال بحرانهاي موجود و نيز همكاري
درمقابله با تروريسم منجمله القاعده و منافقين و نيز مكمل تضمينات فوق و مقوم تفاهمات است . گرچه هنوز اروپا نسبت به منافقين عملكرد درستي ندارد ولي صرف اين تفاهم و شناسايي اين گروه دركنار القاعده به عنوان مظاهر تروريسم كور قدمي مثبت و رو به جلو ميباشد.
پس از سه ماه مذاكره در سطح گروههاي كاري مجموعه نظرات و پيشنهادات توسط هيات ايراني بعنوان مبناي راه حل به سه كشور ارايه گرديد . مذاكراتي كه متعاقبا دركار گروه هستهاي و سپس دركميته راهبري انجام شد نيز پيشرفتهايي را دراين چارچوب به همراه داشت ليكن احساس شد اروپا به دليل يا به بهانه انتخابات رياست جمهوري قصد دارد حصول به تفاهم را به تاخير اندازد و لذا تاكيدشد در صورت عدم توافق ، ايران ناگزير است راسا اقدام به راه اندازي مجدد تاسيسات اصفهان نمايد. اين وضعيت به ملاقات مجدد با وزراي سه كشور در ژنو انجاميد كه طي آن سه وزير متعهد شدند تا اواسط مردادماه طرح جامع وكامل خودرا با مذاكره وتفاهم ارائه نمايند .بنابراين تبديل بحران به فرصت عملا محقق شده است و بايد با تدبير از اين فرصت بهره برداري شود البته نتيجهگيري و بهره برداري نهايي از فرايند مذاكرات، در ابتداي كار دولت جديد و تصدي امور اجرايي كشور توسط رييس جمهور منتخب محقق خواهد شد.
گرچه طرح اروپا درحال تدوين نهايي است ولي براساس اظهارات و شواهد چندين موضع و موضوع در طرح اروپا پذيرفتهشده و قابل ارائه است. مواضعي كه تا قبل از دستيابي ايران به فناوري هستهاي همواره از طرف آنها نفي شده بود و آمادگي براي پذيرش آنها وجود نداشت، مذاكرات انتقادي و يا سازنده، پانزده سال گذشته با اروپا گواه اين مدعي است:
- ۱حمايت كامل از برنامه توليد انرژي هستهاي در ايران شامل تامين نيروگاه از منابع غربي
- ۲تضمين ارائه سوخت نيروگاهها به مدت طولاني و با پشتوانه آژانس و سازمان ملل
- ۳تضمينهاي مربوط به تماميت ارضي ، استقلال ، حاكميت ملي و عدم تجاوز به ايران
- ۴تقويت روابط سياسي و امنيتي شامل همكاريهاي سياسي - امنيتي در منطقه - ۵شناساسي ايران بعنوان منبع اصلي تامين انرژي براي اروپا شامل نفت و گاز
- ۶رفع تدريجي موانع ارسال تجهيزات ، فناوري پيشرفته و همكاريهاي تكنولوژيك
- ۷تقويت همكاريهاي بينالمللي منجمله در منطقه در مقابله با تروريسم و مواد مخدر
- ۸پيشرفت سريع در نهايي شدن موافقتنامه تجاري ايران و اروپا و عضويت ايران در سازمان تجارت جهاني ((W.T.O
در مورد چرخه سوخت نيز راه حل ميانه و قابل تفاهم كاملا براي اروپا روشن است و چنانچه اراده سياسي براي حل و فصل موضوع بصورت جدي باشد امكان تفاهم فراهم خواهد بود.
برخي قرائن حاكي از آن است كه اروپا قصد دارد پيشنهاد خود را بر مبناي حداقلي ارائه نمايد و تا سپتامبر با ايران مذاكره نمايد تا نهايتا پس از روشن شدن سياست دولت جديد پيشنهاد خود راتكميل نمايد. به اروپائيها گوشزد شده است كه چنين شيوهاي خطاي غير قابل بازگشت خواهد بود و در صورتي كه طرح اروپا براي ايران قابل قبول نباشد با اقدامات عملي دست خواهد زد و البته همچنان آماده ادامه مذاكرات خواهد بود .
در پايان لازم ميدانم از همه كارشناسان متعهد و خستگي ناپذير از سازمان انرژي اتمي ،وزارت امور خارجه ، وزارت دفاع و ساير نهادهاي ذيربط كه در اين دوره نسبتا طولاني بطور مداوم و مستمر پيگير امور مربوط به آژانس وساير مسايل بودهاند كه ذكر نام آنها مقدور نيست ولي همگي شايسته تقديرند، و از همه دانشمندان و متخصصين هستهاي كه كار فوقالعادهاي انجام دادهاند و عليرغم محدوديتها با روحيه و ايمان ، توانايي هستهاي كشور را بطور مداوم ارتقاء دادهاند و در واقع قهرمانان اصلي اين صحنهاند و از اعضاي هيات مذاكرهكننده كه متشكل از زبدهترين افراد سياسي و حقوقي كشور بوده و داراي سوابق طولاني در زمينه مذاكرات دشوار و حساس سياسي، حقوقي و بينالمللي ميباشند و بهگواهي همه كساني كه از جزييات امر مطلعاند در طراحي، برنامهريزي مذاكره با تبحر كامل عمل كرده و در برابر مجموعه وسيع تيم اروپايي به خوبي در خط مقدم از منافع و امنيت ملي دفاع نمودند و عليرغم همه نامهربانيها و اظهارات مغرضانه و تخريبكننده در همه مقاطع با دلسوزي و دقت به كار خود ادامهدادند و از وزرا و مسئولين عالي كشور از جمله آقايان دكتر خرازي، مهندس آقازاده،امير شمخاني، حجتالاسلام و المسلمين يونسي، مهندس جهانگيري، دكتر حسينتاش، دكتر ولايتي، دكتر لاريجاني و جناب آقاي بروجردي كه در همه مقاطع با مباحث و نظرات دقيق و مسئولانه حامي و پشتوانه كار بودهاند، سپاسگذاري و تشكر نمايم.
توجه ويژه، راهنماييهاي ارزنده و حمايتهاي قاطع جنابعالي و نيز حمايت سران محترم قوا و رياست محترم مجمعتشخيص مصلحت نظام تعيينكننده و بنيادين بودهاست. مهمتر از همه آنكه، موضوع هستهاي يك بار ديگر اهميت جايگاه رهبري نظام را در تنظيم و هدايت سياستهاي كلان كشور و ايجاد وحدت نظر بين همه مسئولين و جامعه بهوضوح آشكار ساخت چنانكه در تمام مدت نظرات و تصميمات راسخ ايشان عامل اصلي پيشرفت كار بهطور منظم بود.
اينجانب در هفتههاي اخير رئيس جمهور منتخب را در جريان اقدامات انجام شده و وضعيت پيش رو گذاشتم و مواردي را براي ادامه مسير كار به ايشان پيشنهاد نمودم. ترديدي ندارم كه مرحله نهايي كار با هدايت رهبر معظم انقلاب اسلامي به نحوي كه متضمن منافع درازمدت جمهوري اسلامي ايران باشد به سرانجام مطلوب خواهد رسيد.
انشاالله
و اخر دعوانا انالحمد لله رب العالمين
حسن روحاني
نماينده مقام معظم رهبري