آفتابنیوز : 
آمريكا از مدتها پيش فشار فراواني را براي توقف برنامههاي هستهاي ايران آغاز كرده، اما بهعلت جايگاه برتر سياسي، اقتصادي و نفتي كشورمان در منطقه و روابط بينالملل و همچنين سياست سفافسازي اتمي تهران، تاكنون در اين زمينه موفقيتي كسب نكرده است.
با وجود اينكه برنامه هستهاي ايران مطابق تعهدات بينالمللي و قوانين "آژانس بينالمللي انرژي اتمي" ( (IAEAاست و اساسا توليد UF4نيز جزيي از چرخه غنيسازي نيست (توليد اين گاز بهتنهايي در چرخه غنيسازي اهميت ندارد) اكنون اين پرسش مطرح است كه چرا كشورهاي غربي بويژه آمريكا تا بدين حد از اجراي اين برنامهها ناراضي هستند و با بهانههاي گوناگون درصدد انصراف هميشگي ايران از "غنيسازي اورانيوم" هستند؟
پاسخ منطقي به اين پرسش، ابعاد برخي ابهامات پيرامون اين وضعيت، هزينه و تواني را كه دولت جمهوري اسلامي براي پيشبرد برنامههاي هستهاي صرف كرده روشن خواهد كرد.
يكي از اشكالات مطرح شده از سوي غرب اين است كه چرا ايران با وجود برخورداري از منابع و ذخاير عظيم نفت بهعنوان دومين كشور توليدكننده اين ماده، تمايل دارد با جايگزيني سوخت اتمي، انرژي خود را تامين كند.
اگر ايران در صدد استفاده از سوخت اتمي براي تامين انرژي است چرا اين سوخت را خيلي ارزان از كشورهاي صاحب اين صنعت تهيه نميكند و با تقبل هزينههاي زياد، خود مبادرت به توليد اين سوخت ميكند.
شايد اين نكته نخستين و مهمترين چالش غرب و آمريكا عليه ايران در زمينه فرآيند توليد سوخت هستهاي باشد.
با وجود اينكه آژانس پس از بازرسيهاي مكرر، بارها اعلام كرده هيچ مدركي مبني بر انجام فعاليت مشكوك هستهاي در ايران وجود ندارد و غرب نيز تاكنون آگاه شده تهران در صدد ساخت سلاح اتمي نيست، اما كشورهاي غربي بويژه آمريكا همواره به برنامههاي اتمي ايران برچسب تسليحاتي زده و با بزرگنمايي، تبليغات عليه تهران را سازماندهي و اجرا كنند.
با توجه به تاثير مثبت سياست شفافسازي هستهاي ايران در افكار عمومي جهان، ادامه اين روند ميتواند ضمن كاهش مواضع منفي، نگاههاي مثبتي را در مورد فعاليتهاي اتمي تهران ايجاد كند زيرا كشورمان بهعنوان عضو متعهد معاهده NNWSو پادمانهاي آژانس بينالمللي انرژي اتمي، فعاليت در بخشي از تاسيسات اصفهان را زير نظر مستقيم آژانس آغاز كرد.
نكته ديگر به سياست خارجي جمهوري اسلامي و تعامل سياستگذاران اين حوزه با ديگر بازيگران مربوط ميشود.
بيشتر رسانههاي خارجي گرچه در مواردي بهعلت درك نكردن پيچيدگيهاي سياسي غير قابل پيش بيني در ايران، دچار سر درگمي هستند اما در ماههاي اخير همگي به اين نكته اذعان داشتهاند كه در جمهوري اسلامي و در زمينه برنامههاي هستهاي، اعلام آن به مجامع بينالمللي و همچنين مذاكرات، نوعي اتفاق نظر وجود دارد.
همگرايي هستهاي ايران، ناشي از اتخاذ تصميمات سياست خارجي در مركزي واحد در نظام جمهوري اسلامي است كه كمابيش در محافل و مجامع جهاني به اثبات رسيده است.
اعلام موضع "محمود احمدينژاد" رييس جمهوري مبني بر راهكارهاي جديد براي خروج از بن بست در مذاكرات ايران و سه كشور اروپايي كه به آگاهي دبيركل سازمان ملل متحد نيز رسيد، گرچه تا حدود زيادي توانست تنشها را دستكم در روزهاي اخير فرو نشاند و فضاي نسبتا آرامي را فراروي مذاكرهكنندگان ايجاد كند اما چنين مينمايد قطعنامه شوراي حكام آژانس، تنشها را بيشتر ميكند.
قطعنامه بيستم مرداد ۱۳۸۴شوراي حكام در ۸ماده تصويب شد كه در ماده آخر آن در ۶بند با تاكيد بر نگراني در مورد اطلاعيه دهم مرداد مبني بر از سرگيري فعاليت كارخانه UCFاصفهان، مدير كل آژانس ملزم به ارايه گزارشي ديگر تا ۱۲شهريور شده است و در نهايت تصميم درباره مساله هستهاي ايران را همچنان به قوت خود باقي ميداند.
بر اين اساس، ميتوان درباره آينده تصميم ايران مبني بر از سرگيري فعاليت كارخانه هستهاي اصفهان، به چند مورد بهعنوان نتيجه اشاره كرد.
نخست اينكه، ايران مسايل مربوط به "فناوري هستهاي" را خط قرمز خود ميداند و ضمن پافشاري بر اجراي پروژههاي خود در اين زمينه، بعيد مينمايد تعليق كامل چرخه سوخت هستهاي را بپذيرد.
جمهوري اسلامي همانگونه كه گفته شد بهعنوان يكي از اعضاي معاهده ،NPT بر حق خود براي استفاده صلحآميز از دانش و فناوري هستهاي تاكيد ميكند و در صورت دستيابي به توليد "پلوتونيوم" نيز همواره خود را ملزم به رعايت قوانين آژانس ميداند و همانگونه كه در گزارش مدير كل آژانس نيز قيد شده بود، هرگز اين دستاورد را به منطقه ممنوعه سوق نخواهد داد.
دومين نكته اينكه روند تحولات اخير و تكيه ايران بر حقوق قانوني خود و توفيق در اجراي پروژه مراحل غنيسازي ، بيش از آنكه براي تهران مهم باشد ميتواند ضمن خارج كردن انحصار اين فرايند از دست قدرتهاي بزرگ، مشوق كشورهاي ديگري باشد كه در زمان كنوني از فناوري غنيسازي بيبهرهاند و تمايل زيادي براي در اختيار داشتن آن دارند.
نكته سوم اين است كه دولت آمريكا ميداند جمهوري اسلامي ايران در زمان كنوني يكي از بازيگران مقتدر عرصه بينالمللي است و اتخاذ هر تصميم نامعقولي در مورد تهران، پيامدهاي زيادي در پي خواهد داشت.
براي غرب، شرايط و تحولات به وجود آمده روزهاي اخير بگونهاي غير قابل پيش بيني رقم خورد و اين نكته ميتواند آموزههاي زيادي در پي داشته باشد از جمله اينكه نميتوان متكي به برخي تبليغات و عمليات رواني رسانهاي و غيركارشناسي، واكنشي غيرعقلاني انجام داد.
شايد بهتر باشد شرايط مذاكره بر اساس تحولات جديد ايران پيش رود و در اين راستا كاخسفيد نيز بايد به خوبي ضمن درك شرايط كنوني با تجديد نظر در مورد آنچه كه "شرايط نامطلوب" خوانده، با گنجاندن عنصر زمان به روند مذاكرات، براي تامين خواستههاي طرفين كمك كند.
تهران به دلايل زيادي از توانايي مانور بينالمللي بسياري برخوردار است و منابع مالي و جغرافياي سياسي ايران مانع از شكست تلاشهاي سياسي براي پيشبرد روند برنامهاي هستهاي خواهد بود.
يكي از شيوههايي كه امروزه غرب بايد به آن بيانديشد اينكه هرگز دو اصل اساسي سياست يعني "مدارا" و "احترام به حقوق ديگر بازيگران" را فداي مصلحت انديشي "لابي انحصارطلبان هستهاي" نكند.
آنچه كه امروز بايد به آن انديشيد و توجه كرد، تعهدي است كه آژانس در مقابل اعضاي برخوردار و غير برخوردار پيمان NPTدارد و آن تلاش اين نهاد بينالمللي بهعنوان ديدهبان هستهاي سازمان ملل متحد براي ارتقاي توان توليد سوخت هستهاي ايران است كه توليد UF4تنها بخش كوچكي از آن است.