برداشت های یک روزنامه نگار از سخنرانی خاتمی در لبنان
آفتاب‌‌نیوز : 
سمیر عطا الله نویسنده این یادداشت در این رابطه می نویسد : دیروز با روحی باز وطیب خاطر برای گوش سپردن به محمد خاتمی رفتم ، سخنرانی که طرفدار انس والفت است وجهان را به سوی سرزندگی بیشتر سوق می دهد ، زندگی شادابتر ، با علم دانش بیشتر ، تسامح افزونتر ، وادراک عمیقتر معانی وجود.
همانگونه که در عکس ها دیده بود او را با همان لبخند یافتم ، قامتی استوار همانگونه همواره بود ، وهیئتی کریمانه ، چشمانی کوچک شده اما شاداب، با راه رفتن وتن صدایی آرام وبا وقار. تنها برای تاکید بر یک درخواست صدایش را بلند می کرد یا آنکه این کار برای نهی یا نفی یا تاکید بر مسئله ای دست به این کار می زد ودر همان حال اطمینان را همواره به اطرافیانش می بخشید.
طوری با محبت سخن گفت که گویی تنها گوش می کرد ، وطوری گوش فرا می داد که گویی در آنچه می گفت تامل می کرد.
او طوری درمیان مردم نشست که بر عرش بلاد فارس تکیه زد با همان سادگی ، راحتی وهمان تواضع اگر در مسئله ای تعمق کرد از حد ومرز زبان گذشت ووارد جمالیات وزیبای های آن شد واز مشتقات آن استفاده کرد.
او را باید یک عقل بشری خواند نه یک عقل فردی ، او یک فصل از یک دعوت اندیشه ها چند بعدی است با راهبردهای متنوع برای دستیابی به دانش که جمود در آن راهی نداشت وبه بیماری برخورد ومحدودیت دچار نمی شود.
از دیدگاه وفرهنگ او تاریخ امپراطوری ها تنها تاریخی برای جنگ ها ، کینه ها ودرگیری های مستمر نیست بلکه یک تاریخ بشری است که در ان تجربه ها با هم تلاقی یافته واندیشه ومغزها با یکدیگر به رقابت پرداخت ، ادبیات خدمات خود را تقسیم کرده وزبان ها غنی شده ، بشریت به یک دیگر نزدیک شدند تا به حقیقت کوچکی مخلوق در مقابل رحمت خالق برسند.
من اینجا در صدد استعاره از سخنان خاتمی نیستم او با توجه به اخلاق فروتنانه خود وبزرگ منشی ادبش ابتدا اعلام کرده بود که به زبان عربی تسلط کاملی ندارد ... اما لهجه وکلام او به دلم نشست چون در آن ردپای او را بعنوان یک نویسنده ، یک مورخ ، یک ناقد ویک انس دهنده تمدنها به خوبی مشاهده کردم.
هنگامیکه او سخنانش را به پایان رساند ومیزبانان باب گفتگو را باز کردند با صداقت کامل اعتراض کردم زیرا آنرا وقت تلف کردن دانست، ما در محضر او باید فقط گوش فرا می دادیم واو سخن می گفت ، ما باید به سخنان او به یک صدا گوش می دادیم که در آن صدهای بسیار زیادی نهفته بود ... عناوین وتیترهای زیادی که همگی به یک هدف واحد ختم می شد ، بیدار ساخت انسان وهشیار ساختن وی نسبت به معانی وجودی خود ، رام کردن او تا همانی باشد که باید در این جهان هستی باید باشد ، او تنها یک موجود که برای تنبیه از بهشت بیرون انداخته شده نیست بلکه موجودی که زندگی اش در ارتقای بشریت نهفته است.
این نویسنده در پایان یادداشت خود نوشت : من جزو افرادی بودم که در زمان انتخابات آرزوی ریاست جمهوری وزیر سابق فرهنگ ایران داشتم تا صحنه هایی که صادق خلخالی در سالهای قبل از آن ترسیم کرده بود را بزداید به همان اندازه که رسیدن او به ریاست جمهوری مرا خوشحال کرد از دست دادن او در این پست مرا ناراحت واندوهگین کرد.
سمیر عطا الله نویسنده این یادداشت در این رابطه می نویسد : دیروز با روحی باز وطیب خاطر برای گوش سپردن به محمد خاتمی رفتم ، سخنرانی که طرفدار انس والفت است وجهان را به سوی سرزندگی بیشتر سوق می دهد ، زندگی شادابتر ، با علم دانش بیشتر ، تسامح افزونتر ، وادراک عمیقتر معانی وجود. همانگونه که در عکس ها دیده بود او را با همان لبخند یافتم ، قامتی استوار همانگونه همواره بود ، وهیئتی کریمانه ، چشمانی کوچک شده اما شاداب، با راه رفتن وتن صدایی آرام وبا وقار. تنها برای تاکید بر یک درخواست صدایش را بلند می کرد یا آنکه این کار برای نهی یا نفی یا تاکید بر مسئله ای دست به این کار می زد ودر همان حال اطمینان را همواره به اطرافیانش می بخشید.
طوری با محبت سخن گفت که گویی تنها گوش می کرد ، وطوری گوش فرا می داد که گویی در آنچه می گفت تامل می کرد.
او طوری درمیان مردم نشست که بر عرش بلاد فارس تکیه زد با همان سادگی ، راحتی وهمان تواضع اگر در مسئله ای تعمق کرد از حد ومرز زبان گذشت ووارد جمالیات وزیبای های آن شد واز مشتقات آن استفاده کرد.
او را باید یک عقل بشری خواند نه یک عقل فردی ، او یک فصل از یک دعوت اندیشه ها چند بعدی است با راهبردهای متنوع برای دستیابی به دانش که جمود در آن راهی نداشت وبه بیماری برخورد ومحدودیت دچار نمی شود.
از دیدگاه وفرهنگ او تاریخ امپراطوری ها تنها تاریخی برای جنگ ها ، کینه ها ودرگیری های مستمر نیست بلکه یک تاریخ بشری است که در ان تجربه ها با هم تلاقی یافته واندیشه ومغزها با یکدیگر به رقابت پرداخت ، ادبیات خدمات خود را تقسیم کرده وزبان ها غنی شده ، بشریت به یک دیگر نزدیک شدند تا به حقیقت کوچکی مخلوق در مقابل رحمت خالق برسند.
من اینجا در صدد استعاره از سخنان خاتمی نیستم او با توجه به اخلاق فروتنانه خود وبزرگ منشی ادبش ابتدا اعلام کرده بود که به زبان عربی تسلط کاملی ندارد ... اما لهجه وکلام او به دلم نشست چون در آن ردپای او را بعنوان یک نویسنده ، یک مورخ ، یک ناقد ویک انس دهنده تمدنها به خوبی مشاهده کردم.
هنگامیکه او سخنانش را به پایان رساند ومیزبانان باب گفتگو را باز کردند با صداقت کامل اعتراض کردم زیرا آنرا وقت تلف کردن دانست، ما در محضر او باید فقط گوش فرا می دادیم واو سخن می گفت ، ما باید به سخنان او به یک صدا گوش می دادیم که در آن صدهای بسیار زیادی نهفته بود ... عناوین وتیترهای زیادی که همگی به یک هدف واحد ختم می شد ، بیدار ساخت انسان وهشیار ساختن وی نسبت به معانی وجودی خود ، رام کردن او تا همانی باشد که باید در این جهان هستی باید باشد ، او تنها یک موجود که برای تنبیه از بهشت بیرون انداخته شده نیست بلکه موجودی که زندگی اش در ارتقای بشریت نهفته است.
این نویسنده در پایان یادداشت خود نوشت : من جزو افرادی بودم که در زمان انتخابات آرزوی ریاست جمهوری وزیر سابق فرهنگ ایران داشتم تا صحنه هایی که صادق خلخالی در سالهای قبل از آن ترسیم کرده بود را بزداید به همان اندازه که رسیدن او به ریاست جمهوری مرا خوشحال کرد از دست دادن او در این پست مرا ناراحت واندوهگین کرد.
گزارش خطا
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره عضویت در خبرنامه 
انتشار یافته: ۰
ناشناس
| 
۰۸:۳۴ - ۱۳۸۴/۰۹/۱۴
پاسخ
او آبرو شرف و اقتدار ماست هنوزم كه هنوزه و تا ابد! ناشناس
| ۱۵:۴۸ - ۱۳۸۴/۰۹/۱۵
پاسخ
مايه خجالته كه خارجي ها بهتر از ما خاتمي را شناخته اند. 
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین
لینک های مفید