کد خبر: ۱۷۱۵۸۳
تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱۳۹۱ - ۱۲:۳۸

تصویرکدام‌ شهید بر دیوار اتاق ‌رهبری ‌است/عکس

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: حمید داودآبادی نویسنده و وبلاگ نویس عرصه دفاع مقدس در جدیدترین مطلب زیبایی که در وبلاگ خود به نگارش در آورده به ذکر خاطره‌ای از دیدارش با رهبر انقلاب اشاره کرده که در زیر آن را می‌خوانید:

اوایل بهمن ماه 1377 بود و بعد از ماه مبارک رمضان. همراه «مسعود ده نمکی» و فرزندانم سعید و مصطفی - که آن موقع هفت، هشت سال بیشتر نداشتند – خدمت مقام معظم رهبری بودیم. نماز جماعت مغرب و عشا در جمع کوچک مان به امامت آقا خوانده شد و آقا همان جا روی سجاده برگشت رو به ما و حال و احوال و گپ و گفت شروع شد. تازه نشریه شلمچه، به ضرب و زور «عطاالله مهاجرانی» وزیر ارشاد اصلاحات تعطیل و قلع و قمع شده بود.

مسعود تقویم زیبایی را که در نوع خود در آن زمان بی نظیر بود، با خود آورده بود تا تقدیم آقا کند. سررسید جالب «یاد یاران» با تصاویر رنگی شهدا که در نوع خود اولین بود. آقا، سررسید را گذاشت جلویش و شروع کرد به تورق. برای هر کدام از شهدا که تصویرش را می دید، خاطره یا نکته ای می گفت.

از شهید «سیدمجتبی هاشمی» که فرمود: «آقا سید برای خودش در آبادان حال و هوایی داشت.» تا شهید «عباس بابایی» که آقا خواب زیبایی را که چند شب قبل از آن شهید دیده بود، تعریف کرد.

شهید «محمود کاوه» که آقا از آشنایی اش با خانواده آن عزیز در مشهد گفت و شهیدان دستواره که چند روز قبل از آن، به سر مزار آن سه برادر شهید رفته بود و ...

هر کدام از تصاویر زیبا، احساس آقا را با خود همراه داشت. مثلا عکس شهید «علی اشمر» – قمرالاستشهادیین لبنان - برای آقا خاطره آخرین دیدار پدر آن شهید و برادر بزرگ تر او محمد را به همراه داشت، که حاج منیف گفته بود:«آقا، من حاضرم همین پسرم محمد را هم به راه اسلام و ولایت فدا کنم.» و آقا که بر پیشانی محمد بوسه زده بود؛ و چندی بعد، محمد اشمر در عملیات مقاومت جنوب لبنان، با گلوله صهیونیست ها که بر پیشانی اش نشست، به شهادت رسیده بود.

از بقیه بگذریم.

همه اینها را گفتم تا به این جا برسم.

آقا در بین صحبت هایش فرمود:

«تصویر شهیدی در اطاق من هست که بسیار زیباست و خیلی به آن علاقه دارم.»

وقتی پرسیدم متعلق به کدام شهید است؟ ایشان فرمود که نامش را نمی دانم. سپس به آقا میثم – فرزندش - گفت که برود و آن عکس را بیاورد.

دقایقی بعد که صحبت ها درباره عظمت شهدا گل انداخته بود، آقا گفت:

«حتما باید شما اون عکس رو ببینید.»

سپس رو به میثم کرد و مجددا گفت: «شما برو اون عکس شهید رو از اطاق من بیار.»

که آقا میثم رفت و سرانجام عکس را آورد.

کارت پستال کوچکی بود از شهیدی با بادگیر آبی، که بر زمین تفتیده شلمچه آرام گرفته بود.

آن عکس را قبلا دیده بودم. عکسی بود که «موسسه میثاق» منتشر و پخش کرده بود. زیر آن هم نام شهید را نزده بودند.

عکس را که آورد، آقا با احترام و ادب خاصی آن را به دست گرفت و رو به ما نشان داد. همان طور که آن را جلوی چشم ما گرفته بود، فرمود:

«شما به چهره این شهید نگاه کنید، چقدر معصوم و زیباست ... الله اکبر ... من این را در اطاق خودم گذاشته ام و به آن خیلی علاقه دارم.»

ناگهان یاد کلامی از دوست عزیزم «حسین بهزاد» افتادم.

چندی قبل از آن، حسین همان عکس را نشانم داد و نکته بسیار مهمی را تذکر داد. آن شهید جوان با سربند خود لوله اسلحه اش را بسته بود و ...

به آقا گفتم:

«آقا، یک نکته مهمی در این عکس هست که مظلومیت او را بیشتر می رساند.»

آقا نگاه عمیقی به عکس انداخت و با تعجب پرسید که آن نکته چیست؟ که حرف حسین بهزاد را گفتم:

« این بسیجی، با سربند خود لوله اسلحه اش را بسته که گرد و خاک وارد لوله اسلحه نشود. یعنی این شهید هنوز به خط و صحنه درگیری نرسیده و با اسلحه اش هنوز تیر شلیک نکرده است.»

با این حرف، آقا عکس را جلوتر برد و در حالی که نگاهش را به آن عزیز دوخته بود، با حسرت و با حالتی زیبا فرمود:

« الله اکبر ... عجب ... سبحان الله ... سبحان الله »

دست آخر، آقا مسعود زرنگی کرد و از آقا خواست تا اجازه دهد عکس آن شهید را به عنوان یادگار به او بدهد. آقا هم پذیرفت و روی دست راست شهید بر عکس، امضا کرد و به عنوان یادگار به مسعود داد.

دیدن این مطلب باعث شد تا این خاطره آقا را درباره شهید را ذکر کنم.

مزار این شهید کجاست؟

چندی پیش در یکی از خبرگزاری‌ها مطلبی پیرامون این شهید به همراه نامش منتشر شد که باعث گردید این تصویر این شهید از گمنامی در بیاید.

هادی ثنایی‌مقدم یازدهم تیرماه 1351 در شهرستان لنگرود به دنیا آمد. این نوجوان بسیجی روز 23 دی‌ماه سال 1365 در منطقه عملیاتی «شلمچه» به شهادت رسید اما پیکرش هیچگاه بازنگشت.

ظاهرا در گلزار شهدا، نمایشگاه عکسی از شهدای کشورمان برپا بوده است. مادر شهید ثنایی‌مقدم به تصاویر شهدا نگاه می‌کند و به یک عکس خیره می‌شود و ناگهان فریاد می‌زند این هادی منه.... این هادی منه... . {$old_album_171583}
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۱۷ - ۱۳۹۱/۰۶/۲۷
0
0
برای شادی ارواح مطهرشهدا وتعجیل درظهورامام عصر(عج)وسلامتی ان حضرت صلوات
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۳۹ - ۱۳۹۱/۰۶/۲۸
0
0
فقط میتونم بگم " شهدا شرمنده ایم " انشااله به آبروی این شهید عزیز خداوند عنایتی کند و ما هم جزو ادامه دهندگان راه شده باشیم .
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۴۳ - ۱۳۹۱/۰۶/۲۸
0
0
سلام ودرود خدا به روح پکش وسلام به آقا که اینها رابیاد دارد
ناشناس
|
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
|
۱۲:۵۳ - ۱۳۹۱/۰۶/۲۸
0
0
چرا وبلاگ اقای داوود آبادی باز نمیشه
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۰۵ - ۱۳۹۱/۰۶/۲۸
0
0
بسم رب شهدا و صدیقین همه ما ایرانی ها هرجا که باشیم مدیون خون همین شهداییم
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۰۴ - ۱۳۹۱/۰۶/۲۸
0
0
با سلام دلمان را به درد آوردید و روحمان را با عطر شهید پاک نمودید خداکند که بتوانیم حداقل راهش را ادامه بدهیم -- سایه مقام رهبری مستدام باد
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۵۹ - ۱۳۹۱/۰۶/۲۸
0
0
این عکس شهید بزرگوار درخشان از بچه های لشگر رزمندگان همیشه پیروز 31عاشوراست که توسط هنرمند بسیجی حاج بهزاد پروین قدس که خودش نیز در عملیات مذکور (بیت المقدس 3)در منطقه قوجار و الا قلو سال 1366 مجروح گردید گرفته شده است.لازم به ذکر است برادر دیگر شهید درخشان نیز به فیض عظمای شهادت نایل آمده اند.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۰۴ - ۱۳۹۱/۰۶/۲۸
0
0
فقط 14 سال داره ........................فقط .
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۲۱ - ۱۳۹۱/۰۶/۲۹
0
0
كاش قابل شفاعتش باشم
درود بر شرف و عزت و غيرتش
كاش دستگير ما در دنيا و اخرت باشند
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۵۹ - ۱۳۹۱/۰۶/۲۹
0
0
آبرو و شرف کشورمان هستند اینچنین شهدایی ...
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۴۳ - ۱۳۹۱/۰۶/۲۹
0
0
به نام خدا ، بسیاری از ما مردم و بسیاری از مسئولین باید به این طور عکس ها ، نگاه کنند و از اعمالشان خجالت بکشند . اینها رفتند که به ما درس ایثار ، فداکاری ، گذشت ، عشق به خداوند و عشق به میهن را آموزش بدهند . در عوض ، خیلی از مسئولین و خیلی از مردم ، با سوءاستفاده از خون این عزیزانمان ، مشغول به دروکردن حق مردم و خیانت به حق الناس و دزدی ها و زندگی های تجملاتی هستند و انگار نه انگار ، که این جوانان عزیزمان ، برای چه هدفهایی ، به استقبال شهادت رفتند .
خدایا ، برای یک آن کوچک ، به خودمان وانگذار . و اجازه خیانت ، به آرمانهای این عزیزان را به ما مردم ، اعم از مسئول ، هنرمند ، ورزشکار ،کاسب ، کارمند ، کشاورز ، کارگر و تمامی اقشار ، را اجازه نده و در عوض ، یاد خودت و خدمت به خلقت را به همه ما مردم ، ارزانی دار ، تا روح این عزیزانمان
آرامش بگیرد . انشاءالله .
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۲۵ - ۱۳۹۱/۰۶/۲۹
0
0
اشکم جاری شد الله اکبر به این خلوص ، عزت و مایه افتخار بودن شهدا
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۷:۴۸ - ۱۳۹۱/۰۶/۳۰
0
0
يا الله. قل هوالله........ كاش همه مسئولين نظام چه از بالا تا پايين مثل اين عكس رو همانند رهبر مون در پيش رو داشتند تا هيچ وقت يادمون نره ما كي هستيم و اينده وبقاي اين نظام رو مديون چه كساني هستيم....الله اكبر
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین