کد خبر: ۲۱۵۰۹۹
تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱۳۹۲ - ۱۱:۳۸

زیباکلام: اگر به جای روحانی به احمدی‌نژاد کفش پرت می‌شد اصولگرایان چه می‌گفتند؟

صادق زیبا کلام در یادداشتی درباره تندرو ها و تقابل آن ها با دولت آقای روحانی در هفته نامه آسمان نوشت: اظهار‌نظر نسبتاً صریح و در عین حال تند آقای خاتمی در واکنش به پرتاب کفش به اتومبیل آقای روحانی در بازگشت از نیویورک دو پرسش را به‌وجود می‌آورد؛ پرسش اول که جدی‌تر و عمیق‌تر است، آن است که اساساً واکنش به اینگونه اعتراضات از جانب اصحاب قدرت چگونه می‌بایستی باشد؟
آفتاب‌‌نیوز :
آفتاب: آیا می‌بایستی این دست اعتراضات به حکومت و اصحاب قدرت  را مجاز شمرده و آنها را بخشی از وجوب اعتراضات مردمی دانست؟ یا آنکه نه و اینگونه اعمال مصادیق قانون‌شکنی بوده و حکومت‌ها می‌بایستی با آنها برخورد نمایند؟ پرسش دوم که بیشتر جنبه اخلاقی پیدا می‌کند آن است که اگر به جای آقای روحانی، آقای احمدی‌نژاد از سفر نیویورک بازگشته بود و چنین واکنشی از سوی برخی از فی‌المثل دانشجویان عضو دفتر تحکیم وحدت، اساساً شماری از جوانان یا مردمی که هیچ سنخیت تشکیلاتی هم نمی‌داشتند صورت گرفته بود، آیا اصولگرایان همچنان دولت را دعوت به خویشتنداری و مدارا می‌کردند؟ یا نه، آن حرکت را بخشی از توطئه‌‌ها و تحریکات دشمن و استکبار قلمداد کرده و خواهان برخورد خیلی جدی دستگاه‌های امنیتی و قوه قضاییه با معترضان می‌شدند؟

طرح این سؤال بیشتر از بابت آزمودن ملاک و معیار‌های اصولگرایان و پایبندی آنها به اصول و ارزش‌ها است. اما پرسش نخست اساسی‌تر است. پرتاب کفش به جورج بوش در بغداد، با امواجی از استقبال در ایران روبه‌رو شد و به عنوان اقدامی انقلابی مورد ستایش قرار گرفت.  در عین حال پرتاب کفش از سوی معترضان و کوبیدن با مشت بر روی اتومبیل حامل رئیس‌جمهور به شدت از جانب طرفداران ایشان مورد نکوهش قرار گرفت. سؤال اساسی آن است که به نظر می‌رسد پاسخ ثابت و مشخصی به اینکه کی پرتاب کفش، عملی انقلاب و ستودنی توصیف می‌شد و کی عمل زشت و ناهنجار بستگی به این پیدا می‌کند که موضع سیاسی ما نسبت به رئیس‌جمهوری که مورد اصابت قرار گرفته چیست. اگر از نظر ما آن رئیس‌جمهور موضعش درست باشد، در آن صورت پرتاب کفش عملی زشت قلمداد می‌شود.

برعکس اگر رئیس‌جمهور موضعش مورد قبول ما باشد، عمل پرتاب کفش یک حرکت انقلابی و اعتراضی بحق توصیف می‌شود. واقعیت آن است که پرتاب کفش را می‌بیاستی همواره عملی زشت و مردود دانست. صرف‌‌نظر از آنکه کفش به سمت اوباما، بشار اسد یا پوتین پرتاب شود، یا برعکس به سمت آن سان‌سوچی یا نلسون ماندلا. ما نمی‌توانیم استاندارد دوگانه داشته باشیم. عمل زشت، عمل زشت است چه در قبال دوست ما صورت بگیرد و چه در قبال دشمن ما. در عین حال ذات دموکراسی می‌طلبد که اگر عمل زشتی همچون پرتاب کفش به سمت رئیس یک کشور یا یک مقام بلند‌پایه دیگر صورت بگیرد، ضمن آنکه عمل فی‌نفسه درست نبوده، اما «ضارب» را نبایستی مجازات کرد.

مگر آنکه در نتیجه اصابت کفش به صورت رئیس‌جمهور به وی آسیبی وارد شود. اگر این اصل را به عنوان یک قاعده کلی بپذیریم،‌در آن صورت واکنش تند آقای خاتمی چه وجهی پیدا می‌کند؟ آیا نگرانی ایشان نوعی کم تحملی نیست؟ در پاسخ می‌بایستی گفت که واکنش آقای خاتمی در اصل به واسطه این ملاحظه نبوده که چون شأن و مقام رئیس‌جمهور خیلی بالاست. پس اگر کسی به وی کفش پرتاب کرد یا با مشت روی کاپوت ماشین وی کوبید، ضارب را می‌بایستی محاکمه کنیم که درسی بشود برای دیگران. خیر، مراد آقای خاتمی اصلاً ‌چنین مطالبی نیست. خاتمی آنقدر لیبرال است که آخرین کسی است که خواهد گفت پرتاب‌کننده کفش به اتومبیل رئیس‌جمهور را می‌بایستی کیفر دهیم. حرف ایشان چیز دیگری است. ایشان در حقیقت پرتاب کفش به سوی اتومبیل‌های روحانی را یک اقدام «خود‌جوش» و «اصیل» نمی‌داند، بلکه آن را بخشی از حرکت‌های سازمان یافته و طرح‌ریزی شده از سوی جریانات راست‌گرای رادیکال می‌داند.

جریانات که به چیزی کمتر از حذف دولت منتخب مردم رضایت نمی‌دهند. بنابراین، امروز به رئیس‌جمهور کفش پرتاب می‌کند که چرا با اوباما تلفنی صحبت کرده و فردا ممکن است میله آهنی پرتاب کند، پس فردا ممکن است وزرای روحانی را مورد ضرب و شتم قرار دهد و نهایتاً هم اقدام به تزور و حذف فیزیکی کند. خاتمی می‌گوید که در همان گام اول می‌بایستی جلوی گروه و جریانی که پشت پرتاب کفش بودند ایستاد تا جلوی خود‌سری‌ها، قانون شکنی‌ها و اعمال خشونت‌های بعدی آنان گرفته شود.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین