آفتابنیوز : آفتاب: این نویسنده در گفتوگو با ایسنا، درباره تجربه خود از اداره زنگ انشا در مدرسهها گفت: من مدت 11 سال معلم بودم و بین سالهای 59 و 58 خودسرانه زنگ انشا را در کلاسهای درسم ایجاد کردم و نتیجه آن خیلی درخشان بود. از میان دانشآموزانم کسانی تربیت شدند و چهار نفر آنها کتاب چاپ کردند. «پشت دیوار برف»، «قصههای کاظمآباد»، «یک جور زندگی» و «بچههای کرمانشاه» عنوان این کتابها بود. با انتشار این آثار توجه بسیاری به داستاننویسی کودکان جلب شد و تقریبا کسی باورش نمیشد که این داستانها نوشته دانشآموزان بین 9 تا 11 سال باشند. اما واقعیت این بود که این بچهها کتاب نوشته بودند.
او درباره چگونگی اداره کلاس انشا هم گفت: کاری که ما در زنگ انشا میکردیم، اداره خلاقانه و ابتکاری کلاس بود، گاهی هم دانشآموزان از روی متون فارسی مینوشتند و در واقع آنها با این روش با آثار نویسندگان آشنا میشدند. همچنین در کلاسهای انشا کتابخوانی و قصهخوانی میکردیم و بچهها هم نوشتههایشان را میخواندند و دیگر همکلاسیهایشان هم در مورد آثارشان نظر میدادند.
یاقوتی درباره اهمیت معلم در زنگ انشا اظهار کرد: زنگ انشا و وجودش در کلاسهای درس کار مثبتی است، اما این درس معلم خاص خودش را میخواهد. کسی که به ادبیات فارسی تسلط داشته باشد و اطلاعاتش بیش از کتابهای درسی باشد و در اداره این کلاس هم ابتکار به خرج بدهد. تعلیم درس انشا کار هر کسی نیست. برای این کار باید از معلمهای علاقهمند به ادبیات استفاده کرد، وگرنه کلاس انشا در اجرا موفق نخواهد بود.
او ادامه داد: در واقع آموزش نوشتن معضل و مسأله حادی است که از گذشته در سیستم آموزشی ما وجود داشته است و متأسفانه کسانی عهدهدار درسهای ادبیات فارسی میشوند که معمولا دانش لازم را ندارند و رغبتی به معلم نبودن ندارند و خودشان آدمهای ناتوانی هستند و در واقع مصداق آن مثل میشوند که «کوری عصاکش کور دیگر شد». کسی که خودش نمیتواند بنویسد از پس آموزش نوشتن برنمیآید. اصولا معلمهای خانم سر کلاس ادبیات و انشا بافتنی میبافند و آموزگاران مرد هم روزنامه میخوانند.