صفحه نخست » عمومی
کد خبر: ۴۸۵۶۶۸
تعداد نظرات: ۹ نظر
تاریخ انتشار : ۰۷ آبان ۱۳۹۶ - ۰۸:۰۰
زخمهائی که در مناظرههای انتخاباتی بر پیکر نظام وارد شد
هشدار درباره قتل دو روحانی در هفته اخیر/مسیح مهاجری: تا دیرتر نشده ریشه نارضایتیها را پیدا و بخشکانید/پارتیبازی، رشوه و کارشکنی مردم را ناامید میکند/فقر واقعیتی انکارناپذیر است
اگر افرادی به دلیل مشکلات زندگی و مواجه شدن با درهای بسته در قوای سه گانه سرخورده شوند، طبیعی است مرتکب اقدامی غیرعادی شوند. بعضی افراد اقدام به خودسوزی میکنند، بعضی به جان نزدیکترین افراد خود میافتند و بعضی دیگر به تصور انتقام از مسئولین درصدد جنایتی بر میآیند که نمونههائی از آن را در هفته گذشته شاهد بودیم./آیا این حوادث خطرناک، به اندازه کافی پیام با خود ندارند که مسئولین ما را به خود بیاورند؟ آیا جنگ لفظی و دعواهای سیاسی بیحاصل بس نیست؟ آیا به عاقبت راهی که در پیش دارید اندیشیده اید؟ آیا میدانید اگر از کنار واقعیتهای تلخ جامعه بیتفاوت عبور کنید، گرفتاران جامعه به این قبیل اقدامات بسنده نخواهند کرد و به کار دیگری دست خواهند زد که انتظارش را ندارید؟ تا دیرتر نشده ریشههای نارضایتیها را پیدا کنید و آنها را بخشکانید./در کشوری که مسئولین آن در برج عاج زندگی میکنند و به جای شنیدن درد دلهای مردم و حل مشکلات آنان، به جنگ لفظی با همدیگر مشغولند و عدهای نیز با استفاده از این فرصت مشغول چپاول بیت المال هستند، طبیعی است که با پدیدههای انحرافی خطرناکی از قبیل آنچه هفته گذشته رخ داد مواجه شویم./ بعضی از مسئولین ما به جای سخن گفتن از وظایفی که برعهده دارند به همه چیز میپردازند و از زمین و آسمان حرف میزنند و به بالا و پائین دنیا حمله میکنند و شاید نمیدانند در یک قدمی آنها گرفتارانی هستند که در محرومیت و ظلم و عدم توجه به مشکلاتشان دست و پا میزنند...
آفتابنیوز :
مسیح مهاجری مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی در یادداشتی درباره حوادثی که اخیرا برای دو طلبه بهجود آمده، نوشته است:
زخمهائی که در مناظرهها و تبلیغات تهاجمی انتخابات ریاست جمهوری بر پیکر نظام جمهوری اسلامی ایران وارد شد، هنوز تازه است و این روزها اولین چرکهای خود را بروز داده است.
زخمهائی که در مناظرهها و تبلیغات تهاجمی انتخابات ریاست جمهوری بر پیکر نظام جمهوری اسلامی ایران وارد شد، هنوز تازه است و این روزها اولین چرکهای خود را بروز داده است.به گزارش آفتابنیوز، مهاجری افزوده است: قتل دو روحانی در هفته گذشته به ویژه با توجه به اینکه میان قاتلان و مقتولان هیچ سابقه آشنائی یا خصومتی وجود نداشته و به گفته یکی از قاتلان، او به دلیل اینکه نتوانست برای حل مشکل خود با نمایندگان مجلس شورای اسلامی تماس برقرار کند پس از ناکامی از ورود به ساختمان مجلس، تصمیم گرفت یکی از مسئولین را به قتل برساند، اهمیت توجه به ریشههای این حوادث را بیشتر نمایان میکند. هر چند این قاتل به جای آنکه به سراغ یکی از مسئولین برود به تصور اینکه هر کس ملبس به لباس روحانی باشد مسئول است کسی را به قتل رسانده که مسئولیتی در هیچیک از قوای سه گانه نداشته، ولی نکته مهم همین است که او و امثال او نظام حکومتی موجود را با روحانیت همسان میبینند و براساس همین تصور اشتباه مرتکب اقداماتی میشوند و یا مطالبی به زبان میآورند تا اعتراضشان به مسئولین را ابراز نمایند و نشان بدهند. نکته مهمتر این است که چرا بعضی افراد به نقطهای میرسند که درصدد قتل بر میآیند و کاری از قبیل کشتن یک مسئول آنها را راضی میکند؟
وقتی افرادی که در سطح نامزدی ریاست جمهوری در برابر چشمان دهها میلیون نفر طوری درباره عملکرد مسئولین نظام سخن میگویند که هر بیننده و شنوندهای احساس میکند در این کشور کاری به نفع مردم انجام نشده و همه جا را فساد گرفته و هر کس به قدرت میرسد درصدد چپاول ثروت کشور بر میآید، طبیعی است که افراد فاقد اطلاعات و تحلیل واقعی درباره مسائل جامعه از نظام تصوری منفی پیدا کنند و به همه مسئولین بدبین شوند. این بدبینی اگر با ناامیدی همراه شود و افرادی به دلیل مشکلات زندگی و مواجه شدن با درهای بسته در قوای سه گانه سرخورده شوند، طبیعی است مرتکب اقدامی غیرعادی شوند. بعضی افراد اقدام به خودسوزی میکنند، بعضی به جان نزدیکترین افراد خود میافتند و بعضی دیگر به تصور انتقام از مسئولین درصدد جنایتی بر میآیند که نمونههائی از آن را در هفته گذشته شاهد بودیم.
تبلیغات مسموم دشمنان به ویژه رسانههای بیگانه و همینطور فضای مجازی نیز به ناامیدیها و بدبینیها دامن میزند و شرایط حادی پدید میآید که نتیجه آن ارتکاب بعضی جنایات و اقدامات غیرمنطقی میشود. متاسفانه رسانه ملی و بعضی رسانههائی که باید چهرهای واقعی از نظام و مسئولین آن ارائه نمایند و در کنار نواقص و نارسائیها، خدمات و اقدامات مثبت را هم یادآور شوند، برعکس عمل میکنند. بعضی برنامههای رسانه ملی پر از منفی بافی و ترسیمکننده چهرهای ناامیدکننده از کشور است. دستاندرکاران این برنامهها به دلیل مخالفتی که با بعضی مسئولین دارند، اساس را فراموش کرده و درصدد انتقام گرفتن بر میآیند و به این عارضه خطرناک توجه نمیکنند که محصول تبلیغات منفی آنها همین اقدامات خطرناکی است که این روزها شاهد آن هستیم.
در بعضی ادارات نیز پارتیبازی، رشوه و کارشکنیها مردم را ناامید میکند و به ناراضیتراشی دامن میزند. در بخشهائی از قوه قضائیه نیز عواملی وجود دارند که به وظیفه خود عمل نمیکنند و با ناراضیتراشیهای خود حتی خدمات صادقانه قضات شریف و پاکدامن را نیز زیر سوال میبرند. مجلس شورای اسلامی بعد از حمله داعش، با برج و باروهائی که به دور خود کشیده، راه را بر مراجعین بسته و افراد گرفتار را با درهای بسته مواجه میکند. این واقعیت تلخ را بپذیریم که بسیاری از مردم گرفتار، برای حل مشکلاتشان پناهگاهی ندارند. تاسف بارتر اینکه مسئولین ما به بهانههای مختلف از مردم فاصله گرفتهاند و مردم در مواردی که مظلوم واقع میشوند و به حق قانونی خود نمیرسند، به آنها دسترسی ندارند تا مشکلات خود را با آنها در میان بگذارند و راهی برای رفع ظلم پیدا کنند. فقر و محرومیت نیز یک واقعیت انکارناپذیر است که بسیاری از مسئولین از آن بیخبرند. در کشوری که مسئولین آن در برج عاج زندگی میکنند و به جای شنیدن درد دلهای مردم و حل مشکلات آنان، به جنگ لفظی با همدیگر مشغولند و عدهای نیز با استفاده از این فرصت مشغول چپاول بیت المال هستند، طبیعی است که با پدیدههای انحرافی خطرناکی از قبیل آنچه هفته گذشته رخ داد مواجه شویم. بعضی از مسئولین ما به جای سخن گفتن از وظایفی که برعهده دارند به همه چیز میپردازند و از زمین و آسمان حرف میزنند و به بالا و پائین دنیا حمله میکنند و شاید نمیدانند در یک قدمی آنها گرفتارانی هستند که در محرومیت و ظلم و عدم توجه به مشکلاتشان دست و پا میزنند و از اینکه کسی به داد آنها نمیرسد و در عین حال مسئولان هر روز شعارهائی میدهند که گوئی همه چیز سر جای خود قرار دارد و هیچ مشکلی وجود ندارد، متعجب میشوند و به نتایجی میرسند که اقدامات انحرافی بخشی از عوارض آن است.
آیا این حوادث خطرناک، به اندازه کافی پیام با خود ندارند که مسئولین ما را به خود بیاورند؟ آیا جنگ لفظی و دعواهای سیاسی بیحاصل بس نیست؟ آیا به عاقبت راهی که در پیش دارید اندیشیده اید؟ آیا میدانید اگر از کنار واقعیتهای تلخ جامعه بیتفاوت عبور کنید، گرفتاران جامعه به این قبیل اقدامات بسنده نخواهند کرد و به کار دیگری دست خواهند زد که انتظارش را ندارید؟ تا دیرتر نشده ریشههای نارضایتیها را پیدا کنید و آنها را بخشکانید.
گزارش خطا
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره عضویت در خبرنامه انتشار یافته: ۹
وقتی چهره دزدان شطرنجی میشود که میلیاردها تومان دزدی و اختلاس کرده و یک نفر که نان سنگی دزدیده نشانش میدهید
افرین حق مطلب رو گفتی
افرین حق مطلب رو گفتی باید بجای جنگ سیاسی و لفظی به فکر مردم بود وقتی در یک شهر کوچک میبینی مسول بجای کار برای مردم برای خود و اطرافیان کار میکند و راه قانونی به آنها نشان میدهد که هیچ مرجع قانونی در صورت ورود نتواند نقطعه ضعف بگیرد و طرفدار آن باشد و یک جوان اول راه بیکار در اولین و کوچکترین کار خود سرخورده شود باید چکار کند؟
جالبه . دزدی در کوی برزن داد میزد آی دزد ، آی دزد ، بگیریدش
متاسفانه التقاط دین و سیاست به هر دو حیطه آسیب های متعددی وارد آورده و موجب مکدر شدن فضا در جامعه گردیده
در اينكه روز به روز وضعيت اشتغال و فقر و بيكاري و مردم بيشتر ميشه
زمانیکه آقایان بلند پرواز وبرباده ثروت مملکت مداخلات بی نتیجه ومضر را درکشورهای همسایه وغیر همسایه راه انداخته ومنابع مالی کشوررا واقعاًبه هدرمی دهند وبازیهای خطرناک راهدف بقای خود می دانند وپی پیشرفت ،اشتغال،کاهش تورم ،آموزش عالی هدفمند ،بهداشت درست،فرهنگ سالم بالنده،اقتصاد محکم وسرافراز و .............نمی روند وآنرا قبول ندارند .بایستی انتظار دودسته گی وکشت وکشتاررادرجامعه نیز پیش بینی کرد.پس بایستی راه درست وعاقلانه راپیشه کرد نه راه کسانی که فکرشان خراب است.
رمزبقاء وجاودانگی حکومتها،انسانهاو... داشتن زر و زور و ...نیست.فقط به فقط خدمت به خلق خدا و رفع مشکلات و گرفتاریهای مردم و رعایت اصول اخلاقی و انسانی است.
برادر مسیح مهاجری از اختلاص و رانت و رشوه گفتی چرا نمیخواهید تجربه دنیا را قبول کنید آیا به غیرت بعضیها بر میخورد من تا دیپلم سواد دارم سال 63در کتاب اقتصاد خواندم که برای کاستن از این مشکل خصوصی سازی واقعی ندادن اقتصاد دست رفیق و هم حزبی و فامیل بازی دوم داشتن احزاب قوی که همیشه همدیگر را بپایند و مواظبت کنند و لا غیر مثلا اعتراض کنند که چرا کارخانه را به بچه پولدار و سسول میدهید بدهید به طیف همفکری من اصلا بدهید به خودم نتیجه اش میشود بازار فامیلی بازار رفاقتی نه بازار رقابتی در بازار رفاقتی قیمتها هم بخاطر تبانی فاملیت واقعی نیست چه برسد به رقابت خارجی بگذارید در این بازار شایستگی بر حسب مدیریت در تولید و پایداری اشتغال باشد در واگذاری صنایع و احداث صنایع کسی که زحمت نکشیده و خون و دل نخورده براحتی از دست میدهد




