کد خبر: ۵۳۷۸۹۲
تاریخ انتشار : ۱۳ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۱:۳۰

یوسف مولایی: با رفراندوم برای مذکره ایران‌ و آمریکا موافقم/ اظهارنظر نظامیان درباره سیاست‌خارجی مفیداست

"رفراندوم می‌تواند سرنوشت مذاکره را مشخص کند. با این وجود باید فرایندی در کشور شکل بگیرد که به خوبی از دیدگاه‌های کارشناسی نخبگان جامعه در زمینه تصمیم درباره مذاکره استفاده شود. بدون‌شک اگر به خوبی از نظرات نخبگان جامعه استفاده شود نخبگان مطالبات مردم را در این زمینه نمایندگی خواهند کرد و در نهایت تصمیمی گرفته خواهد شد که به سود کشور و مردم خواهد بود."
آفتاب‌‌نیوز :
روزنامه آرمان با دکتر یوسف مولایی، استاد حقوق بین‌الملل در باره پیشنهاد دونالد ترامپ رئیس جمهور امریکا برای مذاکره با ایران گفت وگو کرده و دیدگاه او را دراین خصوص جویا شده است.

بخشی از مصاحبه را می‌خوانید:

دونالد ترامپ پس از تهدید و آغاز جنگ اقتصادی علیه ایران به یک باره تغییر موضع داد و پیشنهاد مذاکره بدون قید و شرط با ایران را مطرح کرده است. به نظر شما ترامپ با این استراتژی چه اهدافی را دنبال می‌کند؟

کشورهای جهان براساس حقوق بین‌الملل تلاش می‌کنند حقوق خود را در ابتدا از طریق مذاکره، میانجیگری و داوری دنبال کنند و سپس به سراغ راه‌های دیگر می‌روند. در نتیجه اگر بین دو کشور ایران و آمریکا اختلاف وجود دارد بهترین راه‌حل مذاکره مسالمت‌آمیز است که هر دو کشور باید شرایط مذاکره را بپذیرند. با این وجود این مسأله که آیا ایران پیشنهاد مذاکره آمریکا را می‌پذیرد یا اینکه رویکرد دیگری در پیش می‌گیرد از نظر سیاسی یک انتخاب حاکمیتی است که مجموعه دستگاه حاکمیتی باید درباره آن تصمیم گیری کند.کشورهایی که در شرایط مذاکره قرار می‌گیرند همواره رفتار خود را با موضع‌گیری‌های طرف مقابل و واکنش‌های جامعه جهانی تنظیم می‌کنند و تلاش می‌کنند با توجه به همه جوانب به پیشنهاد مذاکره پاسخ مناسب بدهند. در شرایط کنونی این وضعیت برای ایران نیز به وجود آمده است. به همین دلیل نیز جمهوری اسلامی باید با توجه به چالش‌ها و فرصت‌های به وجود آمده در عرصه بین‌المللی به پیشنهاد مذاکره ترامپ پاسخ بدهد.اگر ایران به پیشنهاد ترامپ برای مذاکره پاسخ منفی بدهد به منزله این است که اختلاف با آمریکا و سیاست‌های دونالد ترامپ را قبول دارد اما شیوه مذاکره را راه‌حل مناسب برای حل این اختلافات نمی‌داند. البته این وضعیت ممکن است به دلیل بی‌اعتمادی ایران به آمریکا به وجود آمده باشد. از سوی دیگر زمان و شرایط مذاکره نیز دارای اهمیت است. شاید ایران ترجیح بدهد در شرایط کنونی که ترامپ تلاش می‌کند ایران را تحت فشار اقتصادی قرار بدهد از مذاکره استقبال نکند یا شاید در وضعیت کنونی شرایط برای مذاکره برابر وجود نداشته باشد. به همین دلیل ایران باید افکار عمومی جهان را متقاعد کند که به چه دلیل حاضر نیست پیشنهاد مذاکره با آمریکا را قبول کند. این در حالی است که براساس فصل ششم قوانین سازمان ملل اگر اختلاف بین دو کشور از حالت عادی خارج شود می‌تواند شکل تنش و حتی جنگ به خود بگیرد.

آیا درشرایط کنونی که ترامپ پیشنهاد مذاکره به ایران داده، دو کشور در وضعیت برابری قرار دارند یا اینکه پیشنهاد مذاکره در وضعیت نابرابر صورت گرفته است؟

از نظر حقوقی ایران و آمریکا در عرصه بین‌المللی دارای حاکمیت مستقل هستند و از موضع برابری در برابر قوانین بین‌المللی برخوردار هستند. با این وجود در عرصه بین‌المللی واقعیت‌های سیاسی همواره با واقعیت‌های حقوقی شباهت ندارد و بلکه دو رویکرد متفاوت است. از نظر سیاسی کشوری که دارای قدرت بیشتری است و از نفوذ بیشتری در عرصه بین‌المللی برخوردار است می‌تواند شرایط بهتری برای مذاکره برای خود مهیا کند. این در حالی است که از نظر حقوقی هیچ تفاوتی بین ایران و آمریکا وجود ندارد و هر دو کشور از یک موضع برابر حقوقی برخوردار هستند. ما نباید واقعیت‌های سیاسی را با واقعیت‌های حقوقی یکسان در نظر بگیریم. به هر حال واقعیت سیاسی بیانگر این مسأله است که ایالات متحده آمریکا تلاش می کند با سیاست‌های خصمانه و به‌خصوص در زمینه اقتصادی ایران را تحت فشار قرار بدهد تا بتواند به اهداف از پیش تعیین شده خود دست پیدا کند. ایران به دلیل اینکه عضو سازمان ملل متحد است این مسأله را پذیرفته که به‌رغم اختلافات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی که با برخی از کشورهای جهان دارد اما خود را تابع قوانین بین‌المللی می‌داند. البته این نکته به این معنا نیست که همه کشورها در عرصه بین‌المللی از امتیازات برابری برخوردار هستند. بدون شک نوع نگاه به محیط پیرامون و حوزه نفوذ کشورهای مختلف در عرصه بین‌المللی با هم یکسان نیست و هرکدام شرایط خاص خود را دارد.

ترامپ پس از خروج آمریکا از برجام به شکل‌های مختلف ایران را در عرصه بین‌المللی تحت فشار قرار داده است. آیا ایران می‌تواند رویکردی مشابه آمریکا اتخاذ کند؟

معمولا کشورهایی که با هم تنش دارند یا اینکه در حال جنگ هستند به یکدیگر پیشنهاد مذاکره می‌دهند.در شرایط کنونی نیز این وضعیت بین ایران و آمریکا وجود دارد و دو کشور به شکل‌های مختلف در حال تنش هستند. تنش‌ها نیز از زمانی آغاز شد که ترامپ تصمیم گرفت از برجام خارج شود. خروج آمریکا از برجام جامعه جهانی را نسبت به سیاست‌های متقابل آمریکا و ایران حساس کرده و به همین دلیل در شرایط کنونی فضای بین‌المللی تا حدود زیادی تحت تأثیر تنش بین ایران و آمریکا قرار گرفته است. نکته دیگر اینکه نقض تعهد با پیشنهاد مذاکره دو مقوله متفاوت است. شرایط به شکلی نیست که کشوری که نقض تعهد کرده تا ابد به نقض خود ادامه بدهد و هیچگاه حاضر به مذاکره نشود. ممکن است یک کشور پس از اینکه نقض تعهد کرد از رفتار خود پشیمان شود و تلاش کند رویکرد دیگری را برای حفظ تعهد در پیش بگیرد.

آیا اقدامات امروز ترامپ در مقابل ایران با یک استراتژی بلندمدت در اتاق فکر‌های کاخ سفید اتخاذ شده یا اینکه دونالد ترامپ پس از این که در آمریکا به قدرت رسید چنین رویکردی را برای مقابله با ایران انتخاب کرده است؟

در این قضیه نمی‌توان به ترامپ به عنوان یک شخص حقیقی نگاه کرد ، بلکه دونالد ترامپ یک شخص حقوقی است که در شرایط کنونی به عنوان رئیس جمهور از هویت و منافع ملی ایالات متحده آمریکا دفاع می‌کند. در چارچوب حقوق بین‌المللی نیز دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا می‌تواند طرف مذاکره با ایران باشد. با این وجود شرایط مذاکره بین ایران و آمریکا باید برابر باشد و دوطرف بدون هرگونه تهدید و ارعاب وارد مذاکره شوند. در نتیجه هیچ کدام از طرفین دعوا نباید هیچ امتیاز خاصی را از دیگری طلب کند. در شرایط کنونی دولت ترامپ، ایران را تحت فشار اقتصادی قرار داده و تلاش کرده ایران را از نظر اقتصادی در وضعیت نامناسبی قرار بدهد. با این وجود هیچ قانون بین‌المللی در این زمینه وجود ندارد، بلکه دوطرف تنها از نظر حقوقی در یک وضعیت برابر قرار دارند.

به نظر شما ایران باید چه واکنشی نسبت به پیشنهاد مذاکره ترامپ نشان بدهند؟

در شرایط کنونی افکار عمومی جهان رفتار مسئولان دو دولت ایران و آمریکا را تحت نظر دارد. مردم جهان دوست دارند اختلافات رخ داده بین کشورهای مختلف جهان از طریق مذاکره و به صورت مسالمت‌آمیز حل شود. به همین دلیل نیز کشورهایی‌ که از این راه استفاده نمی‌کنند و تلاش می‌کنند از راه‌های غیرمسالمت آمیز به اهداف خود دست پیدا کنند از منظر افکار عمومی مردم جهان محکوم شده و در موقعیت ضعیفی قرار می‌گیرند. بنده معتقدم کشورهای متخاصم و از جمله ایران و آمریکا باید خود را در چارچوب قواعد بین‌المللی تعریف کنند و تلاش کنند با مذاکره و به صورت مسالمت‌آمیز اختلافات فی مابین را حل کنند. در این زمینه نیز اولویت با قوانین حقوق بین‌المللی است و نه مسائل سیاسی. به همین دلیل نیز کشورهایی که رویکرد سیاسی پررنگ‌تری را در این زمینه در پیش می‌گیرند از واقعیت‌های حقوق بین‌المللی فاصله می‌گیرند و بیشتر اهداف سیاسی خود را دنبال می‌کنند. چارچوب کلی مذاکره به این شکل است که هر دوطرف از نظر حقوقی از یک وضعیت برابری برخوردار هستند. با این وجود این مسأله که آیا منافع طرفین مذاکره در این مذاکره تأمین خواهد شد بستگی به منابع قدرت و شیوه مذاکره‌ای دارد که در این زمینه انتخاب شده است. در نتیجه این مسأله ارتباطی به نفس مذاکره و قواعد حقوقی آن ندارد.

اگر به هر دلیل این مذاکرات صورت نگیرد، رابطه ایران و آمریکا در نهایت به چه سمتی حرکت خواهد کرد؟

بدون شک اگر مذاکره بین ایران و آمریکا صورت نگیرد تنش‌ها بین دو کشور افزایش پیدا می‌کند و شرایط دو کشور به سمتی حرکت می‌کند که احتمال تخاصم‌های جدی‌تر وجود خواهد داشت. این در حالی است که ترامپ جنگ اقتصادی با ایران را آغاز کرده و تلاش می‌کند منافع اقتصادی ایران را در عرصه بین‌المللی بیشتر از گذشته به خطر بیندازد.

دیدگاه شما درباره ورود نظامیان به جنگ‌های لفظی به چه صورت است؟

ورود نظامیان به این جنگ لفظی بیانگر این مسأله است که بخشی از قدرت در اختیار نظامیان است و به همین دلیل نظامیان تمایل دارند چه مذاکره ایران و آمریکا صورت بگیرد و چه این اتفاق رخ ندهد ایالات متحده آمریکا در مناسبات خود نقش نظامیان را جدی بگیرد. در یک مقطع زمانی حضور نظامیان در یک تنش به منزله پیشگیری از وقوع یک جنگ تمام عیار است و در مقابل در یک مقطع زمانی حضور نظامیان به معنای ضرورت برخورد با دولت متخاصم ارزیابی می‌شود. بدون شک اگر حضور نظامیان برای پیشگیری از وقوع جنگ و در راستای برگزاری مذاکره باشد می‌تواند به بهبود شرایط کمک کند.

اگر مذاکره‌ای بین ایران و آمریکا صورت بگیرد مانند گذشته در سطح وزرا خواهد بود یا اینکه این‌بار مذاکره بین روسای جمهوری دو کشور خواهد بود؟

این یک تصمیم فنی و تکنیکی است که در مرحله دوم قرار دارد. در مرحله نخست آن چیزی که دارای اهمیت است اراده طرفین برای مذاکره و حل تخاصم است. اگر این حالت در هر دو طرف وجود داشته باشد طرفین تخاصم مشخص خواهند کرد که مذاکرات در چه سطحی و به چه نوعی برگزار شود. به نظر من بهترین تصمیم در شرایط فعلی این است که همه نخبگان و دلسوزان کشور در فرایند این تصمیم قرار بگیرند و در نهایت یک تصمیم عقلایی و علمی برای آینده کشور گرفته شود. هرچه عقلا و نخبگان جامعه بیشتر در این زمینه نقش آفرینی کنند به همان اندازه میزان خطا و اشتباه کمتر خواهد شد. بدون شک اگر این اتفاق رخ ندهد و ما نتوانیم از منابع قدرت داخلی و نخبگان فکری و سیاسی در زمینه تصمیم برای مذاکره استفاده کنیم شرایط از وضعیت کنونی نامناسب‌تر خواهد شد.

شما با برگزاری رفراندوم عمومی موافق هستید؟

بنده موافق هستم و معتقدم رفراندوم می‌تواند سرنوشت مذاکره را مشخص کند. با این وجود باید فرایندی در کشور شکل بگیرد که به خوبی از دیدگاه‌های کارشناسی نخبگان جامعه در زمینه تصمیم درباره مذاکره استفاده شود. بدون‌شک اگر به خوبی از نظرات نخبگان جامعه استفاده شود نخبگان مطالبات مردم را در این زمینه نمایندگی خواهند کرد و در نهایت تصمیمی گرفته خواهد شد که به سود کشور و مردم خواهد بود.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
خبرهای مرتبط
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین