کد خبر: ۵۷۴۳۷۰
تاریخ انتشار : ۲۳ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۰:۰۳
دربارۀ «طلا» ساختۀ پرویز شهبازی

نفس سطحی!

فیلم جدید شهبازی (طلا) داستانی گسیخته ندارد! اما انگار دوربین فیلمساز از سوژه دور است. یا به جای اینکه عمق و پرسپکتیو را بکاود، آن را به حالتی شل و ول و کج و کوله روی دستش گرفته، تا تِم، نیمه جان به نظر برسد!
آفتاب‌‌نیوز :
امید بی نیاز*- «طلا»ی پرویز شهبازی، نیم نگاهی به جلو است! این برداشت در مقایسه با فیلم های میانه او به جز دربند (عیار14، مالاریا) به ذهن می آید. اما باز هم فیلمِ شهبازی نیست! 

طی این سالیان، هر وقت نام پرویز شهبازی را می شنویم، حتماً فیلمش را می بینیم! وقتی از سالن بیرون می آییم، تنها یک کلمه در حافظه ما می نشیند؛ «چرا؟» 

این «چرایی» ذهنی، سؤال ساده ای نیست؛ پیچیده و ذهن فرساست! به راستی چرا فیلمسازی که می تواند عنوان مؤلف داشته باشد، همیشه از این رویا، فرار می کند؛ در حالی که با اندکی خانه تکانی ذهن و زبان، می تواند این واژۀ طلایی را به راحتی بردارد، در کوله بارش بگذارد؛ سفری نامتناهی را در دنیای مفاهیم شروع کند. 

فیلم جدید شهبازی (طلا) داستانی گسیخته ندارد! اما انگار دوربین فیلمساز از سوژه دور است. یا به جای اینکه عمق و پرسپکتیو را بکاود، آن را به حالتی شل و ول و کج و کوله روی دستش گرفته، تا تِم، نیمه جان به نظر برسد! 

«طلا» تمی اجتماعی دارد؛ چهار جوان تصمیم دارند؛ رستورانی را راه بیندازند. هومن سیدی، نگار جواهریان، مهرداد صدیقیان و طناز طباطبایی! 

این ها به ترتیب، با هم نامزد هستند. منصور (هومن سیدی) کارگرِ به ظاهر کارخانه ای است. نامزدش طلا (نگار جواهریان) دختر یک طلافروش است. ریز شدن در روابط دالی و مدلولی این نسبت، جوابی جز «نسبیت» ندارد؛ اینکه چرا یک کارگر باید نامزد دختر یک طلافروش ثروتمند باشد! یا چرا منصور در این رابطه، خیلی بی خیال و سرد است، اما دختر جدی تر، دقیق تر و عاشق پیشه تر به نظر می رسد! 

بی شک، ادامۀ این «چراها» ما را در سیکل باطلی می گرداند که جواب درستش در دنیای واقعی (جامعه) پیدا نمی شود. پس بهتر است ادامه فیلم را دنبال کنیم! 

منصور، از این ور، گرفتار مشکل برادرزاده اش است؛ دختربچه ای که به یک بیماری خاص مبتلاست. آن ور، طلا و منصور از دوستانشان برای راه اندازی رستوران، پولی قرض گرفته اند. چون رستورانی هم برپا نشده، باید آن را برگردانند. در نتیجه، نقشه می کشند که ده هزار دلار را از گاوصندوق پدر طلا بردارند. گاو صندوقی که در زیرزمین است. منصور، می رود و پول بر می دارد. اما پدر طلا هم که اتفاقی به زیر زمین رفته، با گاو صندوق خالی روبه رو می شود. بنابراین، دچار حمله قلبی شده و بعد هم می میرد. 

نفس سطحی!

منصور، برادر و برادرزاده اش، با چهارصد هزار دلار به مرز می روند. دست آخر هم، یک قاچاقچی چون از جای دلارها (کوله پشتی منصور) خبر دارد، او را با تیر می زند. این درحالیست که شب قبل، او دلارها را به کوله پشتی برادرش منتقل کرده است! 

شاید این رودست زدن به مخاطب، نکته کلیدی درام شهبازی است! با این حال، اصل این درام در دل یک فیلم یکساعت و نیمی گم شده است. خیلی از رویدادها و حوادث کناری فیلم قابل حذف هستند؛ خیلی از کاراکترهای داستان هم، چندان ماهیت و ضرورت وجودی ندارند. 

«طلا» در حد ذهن پرویز شهبازی نیست. یا به زبانی گویاتر در حد فیلمی درخشان مثل «نفس عمیق» نیست. انگار پرویز شهبازی اصرار دارد؛ ارتفاع دوربینش را پایین بیاورد. درحالی که می تواند «فرازبان» سینمایی داشته باشد، اصرار و ابرام ویژه ای بر زبان سینمایی دارد؛ زبانی که در حد و حدود برخی از تیپ های قد و نیم قد اجتماعی است. برای همین، بدون دلیل به سمت روزمره گی می غلتد. 

طلا فیلم ضعیف، یا متوسطی نیست. اتفاقاً فیلم خوبی است. هرچند ساختار بصری و بافت تصویری آن «تلویزیونی» به چشم می آید. به گفته دیگر در مقابل تجربه ای ارزشمند، مانند نفس عمیق، «نفس سطحی» است. 

کارگردان خوش ایدۀ سال های دور و نزدیک بر سر دو راهی است. او یا راهی را می رود که دوباره به ذات ذهن و زبان سینمایی خود بر می گردد. پرونده قصه گویی اجتماعی را می بندد و به فردیت و تجربه گرایی می رسد؛ یا اینکه راه دوم را خواهد رفت. 

آخر و عاقبت این راه دوم، شبیه شغل کلکسیون داری، یا دفتر خاطرات داری است. یعنی کم کم جلوۀ عینی فیلمسازی فکور و متفاوت از اذهان، رخت برمی بندد. یواش یواش، خواصِ سینما فقط او را با «نفس عمیقش» به یاد می آورند. آرام آرام، اسم حقیقی و عینی کارگردان هم در ادبیات و گفت و گوهای هنری کنار خواهد رفت و احتمالاً فقط خواهند گفت؛ «کارگردان نفس عمیق!» 

این یک شوخی نیست. کمتر فیلمی بعد از حدود دو دهه عمر، می تواند هنوز و همچنان، نفس عمیق باشد!

*عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین