میلیون ها انسان در این کره ی خاکی، شبانه روز گرفتار روزمرگی های خود هستند؛ جایی که قرار بود آرامش ساز زندگی باشد، اینک نگاه انسان ها محصور در تنگناهای دنیای نو با فناوری های شگفت آور است.
بررسی این مساله گویای آن است که عمده مشکل ما از آنجایی شروع میشود که دوست داریم شبیه به دیگران شویم. اگر در همسایگی و دوستی ما کسی به نظرمان خوشبخت به نظر میآید و از قضا زندگی مجللی هم دارد، گمان میکنیم با شبیه شدن به آن، ما هم خوشبخت میشویم و در وهلهی اول ظاهر زندگی خود را شبیه به او میکنیم. اینجا است که مصرف گرایی وارد زندگی افراد شده و یکی از جلوه های ویژه و اصلی زندگی مدرن و روند مدرنیزاسیون است.
امروزه مصرف گرایی جغرافیای گسترده ای را در بر می گیرد و مرز و محدوه نمی شناسد. از نقاط دورافتاده تا پیشرفته ترین مناطق جهان، با این مساله دست به گریبان هستند. به عبارتی دیگر مصرف گرایی مساله ای بین المللی است که بیشتر کشورهای جهان را گرفتار کرده است.
در این میان شرکت های چندملیتی، فضای مجازی اینترنت و تبلیغات ماهواره ای مرزها را در هم شکسته و مصرف گرایی را به امری رایج تبدیل کرده است.
در واقع مصرف گرایی همچون افیونی آدمی را مفتون خود ساخته است. همانگونه که «فردریک جیمسون» منتقد و نظریهپرداز آمریکایی، مصرف گرایی را همچون یک افیون تلقی می کند و معتقد است آدم مصرف گرا هر روز به دنبال این است که چه چیزی جدید آمده و چه چیزهایی را باید بخرد و چه چیزهایی را دور بریزد.
**مصرف از نمادگرایی تا تظاهرگرایی
همچنین «ژان بودریار» در کتاب «نظام اشیاء» بیان میکند که مصرف به تنهایی ارضای یک دسته از نیازهای زیستی نیست، بلکه متضمن نشانه ها و نمادها است. او معتقد است مصرف را باید به عنوان روندی تلقی کرد که در آن خریدار یک قلم کالا از طریق به نمایش گذاشتن کالاهای خریداری شده، به طور فعالی مشغول تلاش برای خلق و حفظ یک حس هویت است؛ به عبارتی دیگر مردم حس هویت چه کسی بودن را، از طریق آنچه مصرف میکنند، تولید می کنند.
«تورستن وبلن» جامعه شناس آمریکایی نیز در کتاب «طبقه تن آسا»، مصرف را راهی برای نشان دادن میزان ثروت و کسب منزلت اجتماعی، تشخص و احترام می داند و از مفهوم مصرف تظاهری به عنوان مصرفی یاد می کند که نه برای برآوردن نیازهای مادی و زیستی، بلکه صرفاً برای کسب احترام و منزلت بیشتر و شباهت بیشتر به طبقات بالادست و در جوامع مدرن و شهری صورت می گیرد.
**مصرف گرایی؛ حرکت از جامعه تولیدی به جامعه مصرفی
مصرفگرایی اصالت دادن به مصرف و هدف قراردادن رفاه و داراییهای مادی است. برخی مصرفگرایی را به معنای برابر دانستن خوشبختی شخصی با خرید دارایی های مادی و مصرف گرفته اند. مصرف گرایی با تغییر اندیشه مردم درباره مصرف پدید می آید. با توجه به اینکه توان خرید و درآمد افراد جامعه متفاوت است، مصرف گرایی باعث شکاف طبقاتی می شود.
در پروسه مصرفگرایی، دنیای غرب از اخلاق تولیدی به اخلاق مصرف روی آورد. در نتیجه غرب از جامعه تولیدی به جامعه مصرفی تبدیل، و اصل در جامعه، حداکثرسازی مصرف و لذتگرایی شد. بعد از غرب، کشورهای توسعه نیافته نیز بر اثر تبلیغات و عوامل دیگر به جامعه مصرفی تبدیل شدند. در راستای حرکت جامعه به سمت جامعه مصرفی، از تأسیس فروشگاههای بزرگ و زنجیرهای جهت ورود و ظهور کالاهای مصرفی ارزان قیمت در حجم فراوان استفاده شد.
نکته مهمی که در زمینه تمایز میان جامعه مصرفی با جامعه پیش از آن مطرح می شود، این است که در جامعه پیشامصرف گرایی کالاهای فراوان ویژه طبقه ثروتمندان و مرفه بود اما در جامعه مصرفی، مصرف این کالاها برای مردم عادی نیز رواج یافت.
**پیامدهای مصرف گرایی
مصرفگرایی پیامدهای مخربی بر پیکره جامعه وارد میسازد و عوارضی همچون به تعویق انداختن توسعه، ایجاد و افزایش گسست و شکاف طبقاتی، احساس محرومیت، تبدیل ثروت و مصرف به ارزش های برتر در جامعه و گسترش رفتارهای متظاهرانه و دوگانگی در جامعه، ایجاد می کند.
**چه باید کرد؟
توجه به این نکته ضروری است که مصرفگرایی در بستر جامعه و فرهنگ عمومی شکل میگیرد و نمی توان آن را تنها به عوامل اقتصادی فروکاست. در واقع عوامل غیراقتصادی دررشد و گسترش مصرف گرایی دخیل هستند. با ورود به عصر اطلاعات و فناوری های نوین ارتباطی مصرف گرایی نیز دچار تحول شد و روند صعودی به خود گرفت.
بنابر این به نظر می رسد رفع مساله مصرفگرایی، امری فرهنگی بوده و منوط به برنامه ریزی و فرهنگسازی مشخص و کاربردی است. بر این اساس در مقابله با آن باید از شتابزدگی در اقدامات پرهیز کرد و با تکیه بر سیاستها و برنامهریزی اثربخش، فرهنگسازی و بهرهگیری از الگوهای علمی تغییر نگرش و رفتار و ایجاد هماهنگی بین دستگاهها و بخشهای مختلف بهره برد.
در واقع برای تغییر سبک زندگی مبتنی بر مصرف گرایی، باید در سطوح فردی، خانوادگی، اجتماعی و حاکمیتی اقدامات مناسبی را انجام داد. به باور بیشتر صاحبنظران و تحلیلگران تغییر در سبک زندگی نیازمند فرایندها و برنامه های بلند مدت است و نمی توان با راهکارهای مقطعی مساله مصرف گرایی را برطرف کرد.