کد خبر: ۹۸۹۴۲۳
تاریخ انتشار : ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۳:۰۷
نگاهی توسعه‌گرایانه به رباعی خیام

نه کاخ، که اندیشه می‌ماند

آفتاب‌‌نیوز :

امین عربی- در فراز تاریخ، فراوان دیده‌ایم که نقطه‌ای از زمین، برای مدتی مرکز تصمیم‌گیری و مبادلات جهانی شده است: از تخت جمشید و بابل گرفته تا رم، پاریس و واشنگتن. در آن ایام، گویی تمام جهان در آن نقطه خلاصه شده است؛ اما با گذشت زمان، فقط کاخی از آن مانده و فاخته‌ای که بر بام آن می‌گوید: «کوکو، کوکو؟»

حکیم خیام، با نگاهی کوتاه، اما ژرف، همین گذر دردناک تمدن‌ها را در رباعی معروف خود چنین به تصویر می‌کشد:

آن قصر که بر چرخ همی‌زد پهلو.

بر درگه او شهان نهادندی رو.

دیدیم که بر کنگره‌اش فاخته‌ای

بنشسته همی‌گفت که: کوکو، کوکو؟

این رباعی، برخلاف آن‌چه برخی تصور می‌کنند، تنها یک یادآوری نیست؛ بلکه نوعی حکمت تاریخی است. خیام هشدار می‌دهد که عظمت ظاهری تمدن‌ها، اگر از اندیشه تهی شود، محکوم به ویرانی است. پیام خیام، نه افسوس گذشته بلکه فراخوانی برای تعقل در زمان حال است.

*شکوه فانی تمدن‌ها* 

تاریخ به ما می‌گوید که شکوه مادی تمدن‌ها دوام ندارد. کاخ‌هایی که روزی مظهر قدرت بودند، امروز یا تلی از خاک‌اند یا صحنه بازدید گردشگران. حتی آن‌چه امروز «ابرقدرت» خوانده می‌شود، ممکن است فردا جزو افسانه‌ها باشد.

قرآن کریم نیز به روشنی به این فرایند اشاره دارد:

«کَم أَهلَکنَا مِن قَریَةٍ کانَت ظَالِمَةً وَ أَنشَأنا بَعدَها قَومًا آخَرین»

(چه بسیار اقوامی را که نابود کردیم در حالی‌که ستمکار بودند، و اقوام دیگری پس از آنان برآوردیم.)

این نگاه قرآنی، ما را به این آگاهی می‌رساند که تداوم تمدن، تنها در سایه‌ی قدرت نیست؛ بلکه نیازمند معنا، عدالت و تفکر است.

فاخته‌ها، راویان تاریخ

در بیتی که خیام می‌سراید، «فاخته» تنها یک پرنده نیست؛ راوی تاریخ است. فاخته بر بام کاخی نشسته که از آن چیزی جز صدا و سکوت باقی نمانده است. تاریخ‌نگاران نیز، مانند فاخته، می‌کوشند نشانه‌های اندیشه را در ویرانه‌ها بیابند؛ اما همیشه موفق نمی‌شوند؛ و اینجاست که باید پرسید: چه می‌ماند؟ جسم کاخ یا روح تمدن؟

*توسعه: از تکرار گذشته تا ساخت آینده* 

آن‌چه خیام، قرآن، و تاریخ به ما می‌آموزند، می‌تواند درسی مهم برای توسعه باشد. اگر همه‌ی توان یک جامعه صرف ساختن کاخی پرشکوه شود، آن کاخ دیر یا زود در اختیار تاریخ‌نگاران خواهد بود.

اما اگر همان منابع به‌سوی آموزش، نهادسازی، عدالت، و اخلاق هدایت شود، توسعه‌ای پایدار پدید می‌آید.

در نگاه توسعه‌محور، جهان نیز مانند انسان دو بُعد دارد: جسمی که فرسوده می‌شود، و روحی که ماندگار است. پادشاهان و قدرت‌ها از بین می‌روند، اما اندیشه‌ها اگر در جان جامعه دمیده شوند، باقی می‌مانند و تمدنی نو می‌سازند.

*و سخن پایانی* 

خداوند در قرآن بار‌ها انسان را به تفکر و تعقل دعوت می‌کند. این دعوت، همان راهی است که خیام نیز در شعر خود ترسیم می‌کند: راهی از خاک کاخ‌ها به افق اندیشه‌ها.

اگر می‌خواهیم تمدنی ماندگار بسازیم، باید بدانیم که نه کاخ، که اندیشه می‌ماند.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین