کد خبر: ۱۰۰۸۲۲۴
تاریخ انتشار : ۲۶ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۵:۱۸

رابرت دنیرو؛ استاد ماندگار کردن نقش‌ها

رابرت دنیرو که امروز سالروز تولد ۸۲ سالگی اوست، در ۶ دهه فعالیت خود، در هر فیلمی که حضور داشته، بی‌آنکه مدت‌زمان نقش تاثیری در هنرنمایی او داشته باشد، درخشیده است.
رابرت دنیرو؛ استاد ماندگار کردن نقش‌ها
آفتاب‌‌نیوز :

هر دوره سینما برای خودش ستارگان و هنرمندانی دارد که گاهی در یک دوره یا چند دوره می‌درخشند و بعد یا فراموش می‌شوند یا دیگر توان ادامه آن مسیر را ندارند، اما در تمام دوران تاریخ سینما، معدود ستارگانی هستند که مدام در حال غافلگیر کردن مخاطب‌ هستند و حتی سال‌ها بعد از دوره فعالیت و حتی حیات، همچنان حضوری قدرتمند در دل فیلم‌ها دارند و با هر نسل تازه‌ای به تعداد طرفداران آنها افزوده می‌شود.

در جهان سینمایی که قدرت در دستان چارلتون هستون‌ها و کرک داگلاس‌ها بود، وقتی هامفری بوگارت ستاره بی‌بدیل صحنه‌ها بود، ظهور ستاره‌ای به نام مارلون براندو ناگهان جهان بازیگری را با تکنیکی تازه به نام «بازیگری متد» دچار تغییری عظیم کرد و جهان بازیگری، پس از آنچه کنستانتین استانیسلاوسکی و استلا آدلر و لی استراسبرگ وارد جهان تئاتر و سینما کردند و شکوهش در بازی مارلون براندو به جهان معرفی شد، عملا به دوره قبل و بعد متد بدل شد و بی‌تردید پس از ستاره‌ای چون براندو، تنها آل پاچینو و رابرت دنیرو را می‌توان به عنوان رهروان راستین بازیگری متد نام برد.

رابرت دنیرو که امروز سالروز تولد ۸۲ سالگی اوست، طی ۶ دهه فعالیت جدی در زمینه بازیگری، تهیه‌کنندگی، کارگردانی و برگزاری جشنواره فیلم تریبکا، تاکنون در هر فیلمی که بازی کرده و حضور داشته، بی‌آنکه مدت‌زمان نقش تاثیری در هنرنمایی او داشته باشد، درخشیده و مخاطبانی از سراسر جهان را با خود همراه کرده است. در مورد شیوه بازیگری او، فیلم‌های ماندگارش، همکاری دوستانه او با مارتین اسکورسیزی، بسیار نوشته‌اند و گفته‌اند یا داستان‌هایی که گاهی شبیه به افسانه شده است؛ از تلاش‌های او برای رسیدن به نقش و زندگی در عالم نقش‌ها همانند تاکسی‌راندن‌های شبانه ناشناس در نیویورک برای درک بهتر نقشش در «راننده تاکسی»، چاق شدن عجیب‌وغریبش در «گاو خشمگین»، داستان‌هایی در مورد تمرین های مداوم او برای کنترل حافظه حسی و عضلانی یا معرفی دی‌کاپریو به اسکورسیزی و هزاران داستان دیگری که همه حکایت از عشق دیوانه‌وار او به ساختن و خلق کردن دارد.

بر اساس تحلیلی که در ماه می ۲۰۱۵، بر مبنای شمار نقش‌های کلیدی یک بازیگر تهیه شد (نه بر مبنای جوایز سینمایی)، دنیرو به عنوان بزرگ‌ترین بازیگر همه دوران تاریخ سینما برگزیده شد. دنیرو هشت نقش اصلی ماندگار را ایفا کرده است: «پدرخوانده»، «روزی روزگاری در آمریکا»، «راننده تاکسی»، «گاو خشمگین»، «مخمصه»، «کازینو»، «شکارچی گوزن» و «مرد ایرلندی».

او از میان ۲۰۰ فیلمی که مورد توجه قرار گرفته، هفت نقش ماندگار را تصویر کرده که از هر بازیگر دیگری بیشتر است. رابرت دنیرو در دوران بازیگری‌اش و در سه دهه نخست فعالیت، بیشتر از هر بازیگری در قالب ضدقهرمانان، آدم‌های سرخورده، خلافکاران و گانگسترهای مافیایی و… بازی کرد، بی‌آنکه در دام تکرار نقش بیفتد و همین به تبدیل او به رابرت دنیروی کبیر که هر فیلمش بدل به کلاس درس بازیگری شد، نقش داشت.

همکاری او و مارتین اسکورسیزی باعث آشنایی با فرانسیس فورد کوپولا شد تا ماندگارترین فیلم مافیایی همه تاریخ «پدرخوانده» را بسازد و با همه فشارهای استودیو، زیر بار تغییر بازیگران مورد نظرش نرود. از بین صدها جذابیت «پدرخوانده»ها همین بس که سه غول بازیگری متد در آن حضور دارند: در فصل اول، مارلون براندو و آل پاچینو. در فصل دوم، رابرت دنیرو و آل پاچینو.

اینکه رابرت دنیرو در قسمت دوم ایفاگر نقش جوانی براندو و دون کورلئونه است، گویی استعاره‌ای است از ادامه مسیر همان تکنیک که پس از مرگ براندو، با پاچینو و دنیرو ادامه پیدا می‌کند. او در ایفای نقش جوانی دون کورلئونه دست به ریسکی بزرگ می‌زند و به جای تقلید بازی و حرکات براندو، شخصیتی تازه از جوانی او خلق می‌کند که جز در یکی دو قاب کوتاه ـ که حرکت انگشت بر گونه او را تکرار می‌کند ـ در بقیه لحظات، گذشته را به گونه‌ای متفاوت بازی می‌کند تا جایی که مارلون براندو در مورد او گفته است: «به گمان من حتی خود دنیرو هم نمی‌داند که تا چه حد مهارت دارد.»

رابرت دنیرو برای کارگردانان مطرح بسیاری در آن سال‌ها بازی کرد؛ از اسکورسیزی گرفته تا سرجو لئونه، مایکل مان و تارانتینو. در آثاری که امروز از آن فیلم‌ها به عنوان گنجینه تاریخی سینمای جهان یاد می‌شود: «راننده تاکسی»، «گاو خشمگین»، «کازینو»، «تنگه وحشت»، «روزی روزگاری در آمریکا»، «شکارچی گوزن»، «۱۹۰۰»، «سلطان کمدی»، «مخمصه»، «جکی براون» و…، اما آنچه در مورد او شاید عجیب و در عین حال جذاب به نظر می‌رسد این است که او از اواخر دهه ۹۰ و پس از بیش از دو دهه، با حضور در آثاری کمدی، درام و حتی صداپیشگی در انیمیشن، تلاش کرده است آن تصویر جدی گانگستری‌اش را در هم بشکند و به بیننده یادآوری کند او را در قامتی دیگر ببیند؛ گویی در اقدامی آگاهانه تلاش داشت آن شمایل و بتی را که از او و نقش‌هایش ساخته شده است، بشکند و خود را به عنوان بازیگری چندبعدی به جهان معرفی کند.

حضور او در «ملاقات با والدین»، یا «تحلیلش کن» و «زمان نمایش»، تلاشی برای ارائه چهره تازه‌ای از خود است. او به مخاطب می‌فهماند می‌تواند مسخرگی کند، به پیرمردی دل‌رحم و مهربان همچون فیلم «کارآموز» بدل شود و یا همانند «تحلیلش کن»، گانگستری رقت‌انگیز که باید دست به دامن روانکاو شود.

اوست که به نقش‌ها هویت می‌دهد

رابرت دنیرو در همه دوره‌ها یک نکته را به خوبی اثبات کرده است: اینکه نقش کوچک و بزرگ، ژانر، چندان اهمیتی در قدرت بازیگری او ندارد و در حقیقت خود اوست که به نقش‌ها هویت می‌دهد. هر نقشی برای او یک چالش اساسی است میان خودش و درونش و در اکثر موارد اوست که پیروز از این میدان نبرد بیرون آمده است.

به مناسبت تولد این بازیگر مهم سینمای جهان، به هنرنمایی او از دهه ۹۰ تا امروز پرداخته‌ایم. جای برخی آثار شاخص‌تر او در این لیست، به دلیل پرداختن بسیار به آنها، نقدها و مقالات مختلف از منتقدان و نویسندگان برتر خالی است. در این یادداشت، اندکی شخصی‌تر به چند هنرنمایی پس از آن دوران اولیه پرداخته شده است، با این نگاه که قطعا شاهکارهای خلق‌شده توسط او هرگز از خاطره سینمادوستان محو نخواهد شد.

یک قصه از برانکس ۱۹۹۳

رابرت دنیرو در نخستین تجربه کارگردانی‌اش، هرچند در دهه ۹۰ همچنان در حال بازیگری در آثار کارگردانان مهم سینما بود، اما ترجیح داد در سال ۱۹۹۳ این بار در قامت یک راننده اتوبوس کاتولیک معتقد در محله جنوب شهر ظاهر شود؛ در فیلمی که به واسطه داستان و پرداخت مناسب اصلا در قد و قواره یک فیلم اولی نیست. در «یک قصه از برانکس»، رابرت دنیرو گویی به جهان کودکانه‌ای رجوع می‌کند که شیفته گانگسترهای اطراف خود می‌شود، شبیه همان‌هایی که چند دهه او نقش‌شان را بازی می‌کرد و بسیاری در سراسر جهان با آن ضدقهرمانان ساخته‌شده توسط او همراهی می‌کردند.

این بار اما، دنیرو کودک داستانش را میان یک مرد شریف اما سختگیر در مقابل یک گانگستر قرار می‌دهد؛ گانگستری که در عین خشونت، نگاهی باز به معادلات اطراف و نژادپرستی غالب دارد. رفاقت او با پسر راننده اتوبوس، جهانی تازه در مقابل چشمان پسر نوجوان باز می‌کند که همچنان و پس از این سال‌ها دیدنی و تماشایی است.

علاوه بر کارگردانی هوشمندانه و دقیق رابرت دنیرو، بازی بازیگران فیلم یکی از نقاط قوت اولین کارگردانی او است.

اینو تحلیل کن  ۱۹۹۹

اینکه یک گانگستر کهنه‌کار و دچار بحران هویت و محتاج یک روانکاو شود، سوژه اصلی «تحلیلش کن» است. بیلی کریستال در نقش روانشناس قرار است در کنار رابرت دنیرویی باشد که کنترلی بر وضعیت خود ندارد.

پدرخوانده یک گروه مافیایی به ناگهان دستخوش احساس شده و کنترلی بر عواطف خود ندارد؛ مشکلی که برای جایگاه او به عنوان رهبر گروه تبهکار بسیار خطرناک است. h, به ناچار نزد دکتر روان‌شناس می‌رود، اما این شروع ماجراست…

یکی از نکات جالب این فیلم کمدی، همین بازی رابرت دنیرو در نقشی است که تبحر بسیاری در بازی آن دارد: گانگستری خلافکار که عمری رابرت دنیرو در نقش آنان بازی کرده و حالا همان بازیگر قرار است با شکستن قراردادهای نقش، نوع تازه‌ای از یک گانگستر رو به زوال را خلق کند. «اینو تحلیل کن» یکی از آثار موفق رابرت دنیرو در کمدی در آن سال‌هاست. علاوه بر لحظات واقعا کمدی فیلم، ظرافت‌های بازی دنیرو در احساسات‌گرایی و برون‌ریزی، بی‌آنکه به دام لودگی بیفتد، لحظات درخشانی را در فیلم ساخته است. البته نباید فراموش کرد بیلی کریستال نیز دقیقا در نقطه مقابل، تضادی جالب را در این فیلم ساخته است.

موفقیت فیلم البته باعث ساخته‌شدن «تحلیلش کن» در سال ۲۰۰۲ شد.

ملاقات با والدین ۲۰۰۰

«ملاقات با والدین» یا «با والدین ملاقات کن»، کمدی محصول ۲۰۰۰ به کارگردانی جی روچ است.

«ملاقات با والدین» ماجرای پدر سختگیری است که قبلا در سازمان جاسوسی کار می‌کرده و حالا در دیدار با نامزد دخترش تلاش می‌کند با تحقیقاتی همه‌جانبه مو را از ماست بیرون بکشد. رابرت دنیرو با ظاهری کاملا جدی در ایجاد طنز موقعیت موفق عمل کرده است. او با ساخت یک کاراکتر خونسرد، در عین حال شکاک، باعث ایجاد همان تضاد موردنظر می‌شود که به خلق لحظات خنده‌دار در فیلم و در تقابل او با بن استیلر منجر می‌شود.

اگرچه پیش از این هم رابرت دنیرو بخت خود در کمدی را آزموده بود، اما بی‌تردید یکی از موفق‌ترین آثار او در ژانر کمدی که زمینه‌ساز آثار بعدی و حضورش در کمدی‌های بعدی شد، این فیلم بود.

شبان خوب ۲۰۰۶

رابرت دنیرو در دومین تجربه کارگردانی به سراغ یک تریلر سیاسی جاسوسی با محوریت زندگی ادوارد ویلسون رفت. دنیرو «چوپان خوب» را براساس داستان زندگی ادوارد ویلسون، یکی از جاسوسان برجسته سازمان سیا در سال‌های دور ساخته است. عمده جذابیت «چوپان خوب» برای مخاطب به دلیل بررسی موشکافانه دنیرو از دلایل تاریخی رشد و گسترش بخش ضدجاسوسی سازمان سیا برمی‌گردد. دنیرو در این فیلم موفق می‌شود تصویر دقیق و صادقانه‌ای از چرایی بزرگ شدن این نهاد امنیتی در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم ارائه کند. البته خودش نیز در فیلم در نقشی کوتاه اما تاثیرگذار، ژنرالی ظاهر می‌شود که جزو اولین پایه‌گذاران سازمان است.

«چوپان خوب» همچنان یکی از آثار مطرح سینما در زمینه درام جاسوسی و سیاسی است و البته نشانگر تبحر رابرت دنیرو در کارگردانی.

فلین بودن ۲۰۱۲

«فلین بودن» به کارگردانی پال وایتز، محصول ۲۰۱۲، روایت نیک فلین، نویسنده جوان و بلندپروازی است که در یک پناهگاه بی‌خانمان‌ها کار می‌کند؛ جایی که پدر غریبه‌اش، جاناتان، اقامت دارد. جاناتان، یک زندانی سابق الکلی که خود را «استاد داستان‌سرایی» می‌نامد، سال‌ها قبل مادر نیک، جودی، را ترک کرد تا او به تنهایی نیک را بزرگ کند. جودی در نهایت با خودکشی به زندگی خود پایان داد؛ اتفاقی که نیک خود را مسئول آن می‌داند.

رابطه او و پدرش در فیلم دچار فراز و فرودهای بسیاری است، اما نقطه درخشان فیلم بازی رابرت دنیرو در نقش یک پدر دائم‌الخمر و ناهنجار است که در هر لحظه روان درهم‌ریخته‌اش به شکلی بروز می‌کند. فیلم دو روایت موازی را در بر گرفته است: بخشی رابطه پدر و پسر و بخشی درون به‌هم‌ریخته آنها در مقابل هم و جامعه‌ای که در آن حضور دارند. در این میان، قطعا بازی رابرت دنیرو یکی از نقاط قوت فیلم است که جزو یکی از بازی‌های به‌یادماندنی اوست.

خانواده ۲۰۱۳

«خانواده» یک کمدی سیاه جنایی است به کارگردانی لوک بسون؛ کارگردانی که در کارنامه‌اش از «لئون» تا آثار تجربی و تجاری متفاوتی دیده می‌شود. «خانواده» داستان یک سردسته خانواده مافیایی است که بر سر یک اتفاق، ناچار به فرار همراه خانواده‌اش و قرار گرفتن در برنامه شاهدان FBI می‌شود که مقصد آخرشان نورماندی است. در آن شهر، او خود را به عنوان یک نویسنده جا می‌زند.

حضور رابرت دنیرو با چهره‌ای متفاوت از سایر آثار و البته فیلمنامه و هدایت لوک بسون، «خانواده» را از یک فیلم معمولی به سمت یک فیلم پرهیجان و دیدنی سوق داده است. فیلم ریتمی تند و سرزنده و لحنی شاد دارد. از جذاب‌ترین نکات فیلم لحظاتی است که دنیرو ناچار است خونسردی خود را برای حفظ ظاهر و موقعیت حفظ کند، اما در ذهنش تصویری از ضرب‌وشتم و کشتن فرد مقابل را می‌بیند.

فیلم «خانواده» نقدهای متفاوتی از سوی منتقدان دریافت کرده است. برخی این فیلم را سرگرم‌کننده و جذاب می‌دانند، در حالی که برخی دیگر معتقدند از نظر داستانی و ریتم دچار مشکل است اما همگی در مورد بازی متفاوت و ویژه رابرت دنیرو و میشل فایفر در فیلم اشتراک نظر دارند. هرچند پس از سال‌ها و گذر از دوران، می‌توان آن را اثری تماشایی و سرگرم‌کننده دانست.

کارآموز ۲۰۱۵

ایده اصلی «کارآموز»، حضور چند سالمند بازنشسته در یک برنامه توسعه‌محور شرکت مدرن فروش لباس آنلاین است که توسط یک زن جوان اداره می‌شود. رابرت دنیرو یکی از سالمندانی است که وارد این شرکت می‌شود و به مرور به شخصیت محبوب مجموعه تبدیل می‌شود. دنیرو در «کارآموز»، با توجه به سن و سال خودش که دقیقا متناسب با نقش است، در نقش مردی منظم و خانواده‌دوست ظاهر شده است. او در این نقش با استفاده از میمیک چهره و رفتارمندی خاصی که برای فیلم طراحی کرده، علاوه بر اینکه نشان می‌دهد هم‌نسلان او چقدر از جهان مدرن فاصله دارند، فضایی ایجاد می‌کند که نشان می‌دهد یک مرد، فارغ از سن و سالش، می‌تواند به واسطه روان و درون جنتلمن خود در هر فضایی رشد کند و مورد توجه قرار بگیرد.

مرد ایرلندی ۲۰۱۹

«مرد ایرلندی» به کارگردانی مارتین اسکورسیزی، همان اتفاقی است که سال‌ها همه در انتظارش بودند؛ بازگشت بازیگر محبوب اسکورسیزی به فیلمی تازه که همه مختصات آثار برتر سینمای گانگستری او را دارد و مهم‌تر، کنار هم قرار گرفتن رابرت دنیرو و آل پاچینو که همچنان خاطره بازی درخشان آنها در فیلم «مخمصه» مایکل مان در میانه دهه ۹۰ در ذهن و یاد همه سینمادوستان باقی مانده است.

اگرچه این دو غول سینما در «پدرخوانده» سابقه همکاری مشترک، اما نه در مقابل هم را دارند، پس از «مخمصه»، حضور آنها در فیلم «قتل موجه» به دلیل فیلمنامه ضعیف نتوانست نظر مخاطبان را جلب کند. حالا حضور دوباره آنها در کنار جو پشی افسانه‌ای، با هدایت اسکورسیزی و پرداختن به یک داستان واقعی تاریخی که ریشه در سیاست دارد، آن هم در یک حماسه سه‌ساعته و نیمه، شاهکاری ساخته که احتمالا یکی از بهترین آثار آنها در این دهه اخیر است؛ حماسه‌ای که به قول منتقدان به جای خون، یخ در رگ‌هایش جریان دارد. داستان از دهه ۵۰ آغاز می‌شود و به مدد جلوه‌های ویژه و جوان‌سازی چهره بازیگران، رابرت دنیرو و بقیه بازیگران را از چهل‌سالگی تا کهنسالی در فیلم می‌بینیم.

فیلم روایت راننده کامیونی به نام فرانک شیرن (رابرت دنیرو) است که حالا در خانه سالمندان زندگی می‌کند. او به همراه راسل بوفالینو (جو پشی)، از روسای مافیا ارتباط می‌گیرد. شیرن همزمان با بالا رفتن رتبه خود و تبدیل شدن به یک قاتل قراردادی برتر، شروع به کار برای جیمی هوفا (آل پاچینو) می‌کند؛ رهبر اتحادیه کارگران در آمریکا که با مافیا و جرائم سازمان‌یافته ارتباط داشت. این فیلم داستان زندگی شیرن را دنبال می‌کند که گذشته خود را در دنیای جرم و جنایت به یاد می‌آورد و همچنین نقشی که در ناپدید شدن جیمی هوفا در سال ۱۹۷۵ داشته است.

قاتلین ماه کامل ۲۰۲۳

پس از تجربه موفق «مرد ایرلندی» این بار اسکورسیزی سراغ دوران سیاهی در تاریخ آمریکا و ظلم به بومیان آن می رود و از هر دو بازیگر محبوبش در فیلم بهره می گیرد. رابرت دنیرو بازیگر شاهکارهای سینمای دهه های اولیه فعالیت اسکورسیزی در کنار لئوناردو دی کاپریو که توسط خود رابرت دنیرو برای بازی در آثار دوران جدید سینمایی اسکورسیزی به او پیشنهاد شده بود. داستان فیلم به قتل‌های ایالات اکلاهما در مردمان اوسیج طی دهه ۱۹۲۰ می‌پردازد که پس از کشف نفت در زمین‌های قبیله‌ای رخ داد.

رابرت دنیرو در نقش منفی این وسترن حماسه ای با قتل برنامه ریزی شده بومیان ثروت آنان را تصاحب می کند و در این میان با ورود خواهرزاده اش که از جنگ بازگشته نقشه های او سرعت بیشتری پیدا می کند. فیلم بر اساس اسناد و شخصیت های حقیقی ساخته شده است و بازی روان و دقیق رابرت دنیرو در کنار بازی تاثیرگذار دی کاپریو فیلم را به اثری ویژه تبدیل کرده است.

سریال روز صفر ۲۰۲۵

سریال «روز صفر» محصول ۲۰۲۵ آمریکا به کارگردانی لزلی لینکا گلتر یکی از همین آثار است که به یمن حضور رابرت دنیرو اثری قابل توجه است. در این سریال درام و هیجان‌انگیز، علاوه بر رابرت دنیرو، جسی پلمونس، لیزی کاپلان، کانی بریتون، جون آلن و متیو موداین به ایفای نقش پرداخته‌اند. این درام سیاسی و هیجان‌انگیز داستان بحرانی است که پس از یک حمله سایبری ویرانگر به نام «روز صفر» ایجاد شد؛ جایی که رییس‌جمهور سابق، جورج مولن، کمیسیونی برای تحقیق درباره این فاجعه تشکیل می‌دهد و در جریان تحقیقات، توطئه‌ای پیچیده که به بالاترین سطوح دولت و شرکت‌های فناوری نفوذ کرده، فاش می‌شود.

سریال «روز صفر» یک مجموعه کامل از فیلمنامه، کارگردانی و بازیگری است که در کنار بهره‌بردن از تمام عناصر همانند تصویر و صدا ـ که گاهی در سایر سریال‌ها به آن توجه نمی‌شود ـ هوشمندانه از تمام عناصر درون‌متنی‌اش با نگاهی به جهان معاصر و آسیب‌هایی که جهان امروز ما با آن روبه‌روست، برای خلق یک سریال مهیج و درام بهره برده است. رابرت دنیرو در این سریال در سن و سال حقیقی خودش ظاهر شده و در یک ماجرای دشوار گرفتار می‌شود. دنیرو به خوبی در قالب یک رئیس‌جمهور سابق و بااعتبار ظاهر شده که به دلیل اوردوز، تنها پسرش دچار آسیب فکری است و از جایی در فیلم دچار این تناقض فکری می‌شود که توهمات ناشی از یک حمله بیولوژیکی به او دست می‌دهد.

مجموعه این اتفاقات را می‌توان به خوبی در بازی او دید و سریال «روز صفر» به یمن حضور دنیرو به یک مینی‌سریال موفق و تماشایی بدل شده است.

دنیرو اما نشان داده که فرقی ندارد در کدام مدیوم تصویری یا در چه روال داستانی باشد، او همیشه همان بازیگر درجه‌یکی است که بود. مروری بر کارنامه سینمایی او نشان می‌دهد نه تنها در آثار شاخص کارگردانان بزرگ، که حتی در فیلم‌های سینمای عامه‌پسند هم بهترین خودش را ارائه می‌دهد و حضورش در هر فیلم باعث بالا رفتن اعتبار آن اثر می‌شود.

از طرف دیگر، حضور رابرت دنیرو در بخش‌های غیر از بازیگری همانند تهیه‌کنندگی را نباید فراموش کرد که منجر به آثاری متفاوت شده است. یا برگزاری جشنواره فیلم ترایبکا (Tribeca Film Festival) که در سال ۲۰۰۲ توسط رابرت دنیرو و جین رزنتال، در واکنش به رویداد حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به برج‌های مرکز تجارت جهانی و به منظور همدردی با بازماندگان واقعه در محله ترایبکا منهتن، بنیان گذاشته شد؛ جشنواره‌ای با هدف نمایش فیلم‌های مستقل و کمک به احیای منطقه ترایبکا که پس از چند سال برگزاری و به‌ویژه در ششمین دوره آن، تبدیل به جشنواره‌ای نسبتا معتبر و بین‌المللی شد. جشنواره ترایبکا قطعا یکی از بخش‌های هنری زندگی مردی است که در تمام دوران حضورش در سینما، علاوه بر بازی‌های درخشانی که به سینما هدیه داده و هرکدام کلاس درسی در زمینه بازیگری است، تلاش کرده چه در حوزه سیاسی و چه اجتماعی نیز فعالیتی تاثیرگذار داشته باشد. فعالیت درخشان او در ۸۲ سالگی را باید به فال نیک گرفت و امیدوار بود همانند کلینت ایستوود که در نودوچند سالگی همچنان پرتلاش ظاهر شده است، شاهد بازی‌های درخشان دیگری از دنیرو باشیم.

به هر تقدیر باید گفت تولدتان مبارک سینمای جهان  عالیجناب

منبع: فیلم‌نت نیوز

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین