دیاکو عزیزی- در دوران قاجار، غفلت حاکمان از توسعه علمی و صنعتی، کشور را از قافله تمدن جهانی عقب نگاه داشت و زمینه نفوذ بیگانگان را فراهم آورد. نتیجه این غفلت، قراردادهای تحقیرآمیز و از دست رفتن فرصتهای بزرگ برای مدرنسازی ایران بود. در جنگ جهانی دوم نیز ایران بهرغم اعلام بیطرفی، توسط قوای روس و انگلیس اشغال شد و منابع و داراییهای ملت غارت گردید؛ زخمی عمیق که اعتماد ملی را تضعیف کرد و توسعه کشور را برای سالها به تعویق انداخت.
از سوی دیگر، جریانهای فکری وارداتی مانند تفکرات چپ و کمونیستی و خیانتهای حزب توده، نه تنها فرصت انسجام ملی را از بین بردند، بلکه با دامن زدن به اختلافات داخلی، راه نفوذ بیگانگان را هموار کردند. این تجربه تاریخی نشان داد که ایدئولوژیهای وابسته، هیچگاه نتوانستهاند مسیر مستقلی برای توسعه ایران ترسیم کنند.
تجربه تلخ دیگر، تجاوز رژیم بعث عراق به ایران در هشت سال دفاع مقدس است؛ جنگی نابرابر که هزاران میلیارد خسارت مادی و معنوی به کشور وارد ساخت. هرچند این جنگ مانعی بزرگ بر سر راه توسعه بود، اما همزمان روحیه ایستادگی و خودباوری ملی را نیز تقویت کرد و نشان داد که ملت ایران در سختترین شرایط توان ایستادن دارد.
این مجموعه عوامل—از عقبماندگیهای مدیریتی قاجار تا اشغال بیگانگان، از خیانتهای فکری و سیاسی تا تجاوز نظامی—همگی نقش مهمی در کند شدن مسیر پیشرفت ایران داشتهاند. اما نکته مهم این است که تاریخ همواره دو چهره دارد: یکی درس عبرت از گذشته، و دیگری الهام برای ساختن آینده.
امروز، همانطور که ژاپن و آلمان توانستند از دل ویرانههای جنگ برخیزند، ایران نیز میتواند با مدیریت علمی، اعتماد به مردم و سرمایهگذاری بر نیروی انسانی جوان، عقبماندگیهای تاریخی را جبران کرده و به جایگاهی درخور در جهان دست یابد. آینده روشن تنها زمانی محقق میشود که تصمیمهای امروز ما بر پایه تجربههای تاریخی، عقلانیت و شجاعت بنا شود.