سخنان محمدرضا باهنر درباره موضوع حجاب و خارجشدن الزام آن از اولویتهای تصمیمسازان و نیز تغییر پارادایمها در جمهوری اسلامی باعث شده است که طیف تندروی اصولگرایان به او حملات بیوفقهای کنند. حالا پرسش آن است که چنین جملاتی با چه هدفی است و آیا شاهد نوعی دوگانگی در تصمیمگیریهای کلان هستیم؟
سید مصطفی هاشمیطبا، فعال سیاسی، درباره این موضوع به «انتخاب» گفت: «اصولگرایان و حتی اصلاحطلبان هر کدام جریانی واحد نیستند و طیفهای مختلفی دارند. در میان اصولگرایان، عدهای تندرو هستند که نمیتوانند نظرات دیگران را تحمل کنند و ترس دارند که دیگران حرف خود را بیان کنند. یکی از مشکلات اصلی در کشور ما، ریاست؛ یعنی چیزی که در تریبونها گفته و در عیان رفتار میشود، با آنچه در دل دارند متفاوت است. کسانی که اینگونه هستند به هر کسی که حرف دلش را بزند حمله میکنند و هدفشان ایجاد واهمه در دیگران است تا کسی حرف متفاوتی نزند و از گسترش این نوع نظرات جلوگیری شود. آقای باهنر آن چیزی را گفت که اکنون به آن باور دارد و اتفاقا آنهایی که میگویند نباید برادر شهید باهنر این سخنان را میگفت و از این باب به او حمله میکنند باید بدانند و به آنها میگویم که اتفاقا برادر شهید او یعنی شهید باهنر هم اعتقاداتی اینچنینی داشتند و قائل به فشار بر مردم نبودند و من که وزیر دولت ایشان بودم میتوانم این موضوع را تأیید کنم و مردم هم میتوانند با تورقی بر مطبوعات آن دوره با نوع نگاه شهید باهنر به مردم و جامعه آشنا شوند. البته به جز آقای باهنر هم هستند اصولگرایانی که چنین فکر میکنند و بعضی از آنها نظر واقعیشان را میگویند و برخی نه. این را هم بگویم و شاید برایتان جالب باشد که شهید باهنر و شهید بهشتی در دوره وزارت آموزش و پرورش خانم فرخرو پارسا کتاب درسی دینی را نگار میکردند».
او ادامه داد: «مسئله اصلی این است که دینداری مورد نظر تندروها چیست؟ آیا در ترویج دینداری در همه جوانب خوب عمل کردهایم و فقط مسئله حجاب مانده است؟ اما بالاخره همین تندروها در نتیجه مشارکت کم مردم در انتخابات توانستهاند به مجلس بروند و در نهادهای دیگر هم حضور دارند و به نوعی قدرت سیاسی دارند اما باید پاسخ دهند که این قدرت سیاسیشان تضمینکننده قدرت کشورر است یا تضعیفکننده کشور است؟»
این فعال سیاسی همچنین بیان کرد: «اینکه میگویند پارادایم در حال اصلاح است سخنی است که باید پیشنیازش بررسی شود. واقعیت این است که تا کنون هیچ تعریفی از چارچوبهای فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی ارائه نشده است اما در هر حال فضای اجتماعی تغییر کرده است و حاکمیت هم چون تعریف روشنی از پارادایمها ندارد طبیعتا به سمت پذیرش آرام این تغییرات اجتماعی میرود».
هاشمیطبا در پایان گفت: «همه قبول دارند که در جامعه باید عفاف وجود داشته باشد و زنان و مردان نسبت به یکدیگر حریمی را قائل شوند و این شرایط حتی در کشورهای غربی هم رعایت میشود. اول باید نگاهها حجاب داشته باشند و بعد به حجاب سر میرسیم. حتی اگر فردی چادر هم بر سر داشته باشد اما مردی نگاه سالمی نداشته باشد ممکن است به چشم ناپاک به آن زن نگاه کند. در اینجا همهچیز بر دوش زنان است و مردان رها شدهاند. عفاف و حجاب در وهله نخست باید در نگاه انسانها باشد؛ چه زنان و چه مردان اما متأسفانه فقط تمرکز بر زنان است. البته این را هم بگویم که مسئله حجاب تبدیل به لجبازی و سیاسیکاری شدن است. در این شرایط جامعه هم عکسالعمل نشان میدهد».