دیروز و در رثای روزهای سختی که ناصر تقوایی در راه فیلمسازی تجربه کرده است، رسانههای مختلف نوشتند و گزارش دادند. ایسنا به سراغ یکی از گفتوگوهای قدیمی سعید عقیقی، نویسنده کتاب سینمای تقوایی، رفت و بخشهایی از آن را بازتاب داد. در این گفتوگو از دو فیلم ساختهنشده تقوایی یاد شده است: «زنگی و رومی» و «چای تلخ». سرانجام «چای تلخ» آنقدر تلخ است که تبدیل به یک حسرت ابدی شد. عقیقی گفته است: «به نظر من شخصیت ناصر تقوایی طی پنج دهه چند بار ترور شده است. در آغاز کارش تعدادی از مستندهایش که با کمترین امکانات ساخته شده بودند، توقیف شد. خودش با خنده تلخی میگفت اگر من کارم را بلد نبودم، چرا باز امکانات دادند و باز توقیف کردند؟ دفعه بعد، توقیف سهساله «آرامش در حضور دیگران» بوده است.
این فیلم در قیاس با اغلب آثار مشهور سینمای ایران، هنوز فیلمی پیشروست، اما توقیفش باعث شد او «صادق کُرده» را بسازد و عملا با فیلم «نفرین» تا یک دهه بعد با سینمای ایران خداحافظی کند. در این دوره است که ماجرای «داییجان ناپلئون» پیش میآید. دفعه بعدی که به نظرم او به لحاظ شخصیتی ترور شد، سر فیلم «زنگی و رومی» بود که ۲۰ دقیقه از آن فیلمبرداری شد ولی بعد معلوم شد آن کسی که گروه را به قشم آورده بود، میخواسته از رانت فرهنگی استفاده کند تا یکسری لوازم را وارد کشور کند و بعد از اینکه آن کار انجام شد، گفت دیگر به پروژه نیازی ندارد. دفعه بعد هم «چای تلخ» بود. بعد از ماجراهای این فیلم یک روز آقای تقوایی را دیدم. هیچوقت آن شب را فراموش نمیکنم که در ماشین بودیم و به سمت منزل ایشان میرفتیم؛ تعریف میکرد: «توقف فیلم (چای تلخ) هیچ معنایی نداشت جز اینکه قرار بود آبرو و حیثیت من را ببرند و کاری کنند که بگویند تو فیلمساز نیستی و بلد نیستی فیلم را تمام کنی!». سینمای ایران با تقوایی خیلی بد کرد در حالی که به نظرم او بهجز میزانسنهای خوب، به سینمای ما نداده است. آنقدر تصویر بد به خورد ما دادهاند که دیگر فرق بین انسجام سینمایی و نوار متحرک را متوجه نمیشویم و به همین دلیل تقوایی به نظرمان وسواس دارد».
عقیقی همچنین گفته است: «من شخصا تقوایی را هرگز حسرتخوار چیزی ندیدهام، اما حس میکنم ته ذهنش آن آدم زیادیبودن را به عنوان یک حقیقت پذیرفته باشد. فکر میکنم نزدیکترین شخصیتی که به خودش خلق کرده، «ناخدا خورشید» باشد. آدمی که «شُرطه»ها یک دستش را قطع کردهاند و او باید با نیرویی مضاعف با دنیایی که به طور کامل علیه او طراحی شده، بجنگد. البته جنگی نابرابر است، اما چارهای هم غیر از آن وجود ندارد. درگیری آدمها با تقدیر پیرامونشان همواره برای تقوایی مسئله اصلی بوده و همیشه در بطن هر نوع فیلمی که ساخته با این مسئله برخورد کرده است».