پس از انتخاب رسمی وحید هاشمیان به عنوان سرمربی جدید پرسپولیس، حالا نوبت به معرفی اعضای کادر فنی رسیده؛ تیمی که قرار است نخستین تجربه سرمربیگری حرفهای هاشمیان را پشتیبانی و هدایت کند. بعد از بازگشت پهپه لوسادا به عنوان مربی بدنساز که سابقه موفقی در پرسپولیس دارد، حالا دو چهره دیگر هم به کادر اضافه شدهاند: امیلیو آلوارز به عنوان مربی دروازهبانها و امیرحسین پیروانی به عنوان دستیار هاشمیان.
درباره امیلیو آلوارز، حرفی نمیماند. حضور در تیمهایی مثل منچستریونایتد، اتلتیکومادرید، بنفیکا، رئال مادرید کاستیا و والنسیا، رزومهایست که نهتنها چند سطح بالاتر از استاندارد فوتبال ایران قرار دارد، بلکه در سطح قاره آسیا نیز کمتر مربی در موقعیت او، چنین پیشینهای دارد.
اما انتخاب امیرحسین پیروانی به عنوان مربی پرسپولیس، در فضای هواداری و رسانهای، واکنشهای متفاوتی بههمراه داشته است. باشگاه پرسپولیس در معرفی او نوشته: «با بیش از ۲۵ سال سابقه مربیگری، دارای مدرک دکتری و پرولایسنس، با سابقه حضور در تیمهای ملی پایه و لیگ برتر».
اما سؤال اینجاست؛ خروجی این ۲۵ سال دقیقاً چه بوده؟ حضور در تیمهایی که هیچکدام از آنها دستاوردی جدی در کارنامهاش ثبت نکردهاند؟ صعود با تیم جوانان به جام جهانی ۲۰۱۷ که نهایتاً با حذف زودهنگام تمام شد، یا حضور در تیم امیدی که زیر نظر حمید استیلی به یکی از ضعیفترین نسلهای اخیر تبدیل شد؟
امیرحسین پیروانی با چه کارنامهای مربی پرسپولیس شد؟
امیرحسین پیروانی طی سالهای اخیر صرفاً در نقش دستیار روی نیمکت مربیانی، چون جرج لیکنز، جان توشاک و محمد تقوی (تراکتور)، حمید استیلی (تیم امید)، سیروس پورموسوی (صنعت نفت آبادان و استقلال خوزستان) و مسعود شجاعی و محرم نویدکیا (مس رفسنجان) نشسته و مدتی هم مدیریت آکادمی سایپا را برعهده داشته است.
در تمام این تجارب ثبت شده، اثری از تحول، پیشرفت یا حتی یک عملکرد قابل دفاع به چشم نمیآید. نه در تراکتور، نه در نفت آبادان، نه در تیمهای پایه. نام او هرگز با موفقیت گره نخورده و تنها چیزی که در رزومهاش تکرار میشود، «حضور» است؛ نه «اثرگذاری».
جالب آنکه در میان سه برادر فوتبالی خانواده پیروانی، اگر غلامحسین بهعنوان سمبل فوتبال شیراز و مربی کاربلد در سطح لیگ شناخته شد و افشین بهعنوان کاپیتان پرسپولیس و حالا مدیر تیم فوتبال باشگاه جایگاه تثبیتشدهای دارد، امیرحسین هرگز به چنین اعتباری در فوتبال ایران نرسیده است. چه بهعنوان دستیار، چه بهعنوان سرمربی.
و حالا که امیرحسین پیروانی به ناگهان، در یکی از مهمترین جایگاههای کادرفنی پرسپولیس قرار گرفته، این پرسش ناگفته نیز در ذهن بسیاری شکل گرفته: آیا انتصاب او، صرفاً حاصل رزومه و توانایی فنیاش بوده؟ یا نام خانوادگی پیروانی، در هموار شدن این مسیر، بیتأثیر نبوده است؟
شاید اگر فردی جز وحید هاشمیان، سرمربی تازهکاری که نخستین قدمش را در عرصه حرفهای برمیدارد، روی نیمکت پرسپولیس نشسته بود، چنین انتخابی اصلاً در حد رؤیا هم نمیگنجید.
تصمیم بحث برانگیز هلیکوپتر؛ یک مصالحه اداری یا تصمیمی فنی؟
وحید هاشمیان قرار است اولین تجربه مربیگریاش در سطح حرفهای را با پرسپولیس آغاز کند؛ تیمی که کوچکترین لغزش در آن، میتواند او را به پرتگاه نابودی آینده مربیگریاش هدایت کند. در چنین شرایطی، داشتن یک دستیار رزومهدار، کاربلد و با تجربه بینالمللی، میتوانست مثل یک ستون حمایتی، پشت او بایستد.
حالا اینطور به نظر میرسد که باشگاه پرسپولیس، بزرگترین ریسک را در حساسترین مقطع ممکن پذیرفته است. شاید تکرار الگوی فرهاد مجیدی در استقلال میتوانست راهگشا باشد؛ یعنی انتخاب یک دستیار رزومهدار خارجی که هم جایگاه فنی سرمربی را تقویت کند، هم فشارهای بیرونی را کمتر.
در نهایت، امیرحسین پیروانی هرچقدر روی کاغذ مدارک و سوابق انباشته باشد، باید به یاد داشته باشیم که فوتبال روی کاغذ بازی نمیشود. در پرسپولیس، هیچچیز جز عملکرد، نتیجه و اعتبار نمیتواند پشتوانهی یک کادرفنی باشد. آیا با چنین کارنامهای میتوان به یک سرمربی تازهکار در یکی از بزرگترین باشگاههای ایران کمک واقعی کرد؟ گذر زمان، مثل همیشه، بهترین و بیرحمترین قاضی خواهد بود.
منبع: طرفداری