حملات هوایی ایالات متحده به یمن نتوانست توان نظامی حوثیها را کاهش دهد و در عوض تبلیغات داخلی و منطقهای آنها را تقویت کرد.
اندیشکده آمریکایی استیمسون در مقالهای به بررسی حملات هوایی آمریکا به انصارالله (حوثی ها) یمن پرداخته که در ادامه آمده است.
همانطور که ایالات متحده به همراه اسرائیل ادعای موفقیت در حملات خود به تأسیسات هستهای ایران را مطرح میکند، پیشینه یک عملیات هوایی پیشین آمریکا علیه جنبش حوثیها در یمن بیش از آنکه نقطه قوت باشد، نتایجی مختلط داشته است.
دونالد ترامپ در ماه مه آتشبس اعلام کرد و مدعی شد که پس از سه ماه بمباران آمریکایی، گروه حوثی «تسلیم» شده است. بسیاری از تحلیلگران در صحت این ادعا تردید دارند.
پس از حمله اسرائیل به ایران در ۱۳ ژوئن، حوثیها چند موشک بالستیک به شهر یافا در اسرائیل شلیک کردند و اعلام کردند که این حملات را با هماهنگی ایران انجام دادهاند
درگیری میان حوثیها و اسرائیل ادامه یافته است؛ اسرائیل در ۶ ژوئیه بندرهای تحت کنترل حوثیها را هدف قرار داد، پس از آنکه این گروه یک کشتی را در دریای سرخ مورد حمله قرار داد.
حوثیها کشتی با پرچم لیبریا را غرق کردند؛ با اعلام اینکه این کشتی به مقصد بندری در اسرائیل حرکت میکرد. با این حال، حوثیها حتی پس از پیوستن دولت ترامپ به حملات اسرائیل علیه تاسیسات هستهای ایران، آتشبس خود با آمریکا را حفظ کردهاند.
اکثر ناظران معتقدند که عملیات هوایی قبلی آمریکا علیه حوثیها تنها موفقیتهای نظامی جزئی داشته و در واقع چهره و قدرت حوثیها را در این کشور جنگزده تقویت کرده است.
ایالات متحده در آوریل حملات هوایی خود را علیه یمن شدت بخشید، پس از آنکه حوثیها اعلام کردند کشتیهای اسرائیلی عبوری از دریای سرخ و دریای عرب را هدف خواهند گرفت. وقتی ترامپ در تاریخ ۶ مه پایان حملات هوایی را اعلام کرد، پس از آتشبس میانجیگریشده توسط عمان، هر دو طرف ادعا کردند که دیگری «عقبنشینی» کرده است.
حوثیها متحمل خساراتی شدند و توان نظامی آنها نیز اندکی تحلیل رفت، در حالی که حملات موشکی و پهپادیشان به اسرائیل چندان تأثیرگذار نبود.
بنا بر گزارشهای حوثیها، حملات آمریکا و اسرائیل زیرساختهایی را در مناطقی از یمن که تحت کنترل این گروه است، از جمله استان الحدیده و بندر استراتژیک آن، به شدت تخریب کردند؛ با برآورد خسارتی بیش از ۱ میلیارد دلار.
در مقابل، حوثیها دستکم ۱ میلیارد دلار برای ارتش آمریکا هزینه ایجاد کردند، از جمله سقوط چند پهپاد آمریکایی و دو جنگنده چندمیلیوندلاری، از جمله یک جنگنده اف/ای-۱۸ سوپر هورنت که از عرشه یک ناو هواپیمابر سقوط کرد
محمد العریانی، پژوهشگر در Yemen Policy Center، گفت که کارزار آمریکا «موفقیت تاکتیکی نسبی، اما شکست راهبردی» بود. به گفته او، حملات هوایی آمریکا که عمدتاً با تصاویر ماهوارهای هدایت میشد، با نابود کردن اهدافی مانند تأسیسات مونتاژ، توان حوثیها برای انجام حملات پهپادی گسترده به مسیرهای دریایی را محدود کرد.
طبق آمار منتشرشده توسط فرماندهی مرکزی ایالات متحده (CENTCOM) در ماه مه، حملات موشکی بالستیک حوثیها ۶۹٪ و حملات پهپادی ۵۵٪ کاهش یافت، اقدامی که پنتاگون آن را «عملیات روف ریدر» نامید.
با این حال، این کارزار نتوانست به هدف اصلی خود یعنی تضعیف معنادار توان نظامی کلی حوثیها دست یابد. العریانی گفت: «کمبود اطلاعات میدانی برای شناسایی و نابودسازی داراییهای پنهان حیاتی، مانند انبارهای موشک بالستیک وجود داشت.»
بهطور مشابه، الکس آلمیدا، رئیس تحلیل امنیتی در شرکت مشاوره ریسک Horizon Engage، گفت که «ماموریت شکست خورد»، زیرا «آمریکا دو گروه ضربتی ناو هواپیمابر، بیشتر ناوگان B‑۲، F‑۳۵ها و ... را اعزام کرد، تنها برای بازگشت به وضعیت پیشین. حتی پیش از آغاز عملیات، حوثیها ماهها بود کشتیهای آمریکا را هدف نگرفته بودند.»
اگر ایران قادر به تأمین مجدد تدارکات برای حوثیها باشد، آنها قادر خواهند بود ظرفیت از دسترفته را بازسازی کنند. آلمیدا اشاره کرد که از زمان آغاز گشتزنی آمریکا در دریای سرخ تحت دولت بایدن پس از شروع جنگ اسرائیل و غزه در ۲۰۲۳، آمریکا سایتهای موشکی و پهپادی حوثیها را هدف قرار داده، اما مسئله تأمین مجدد حوثیها را بهطور جدی حل نکرده است
طبق گفته سوزان دالگرن، پژوهشگر در Middle East Institute و مدرس دانشگاه تامپره فنلاند، توافق آتشبس ترامپ و حوثیها بخشی به دلیل مذاکرات آمریکا با ایران بر سر برنامه هستهای آن بود. او گفت: «ایرانیها به حوثیها اشاره کردند که توافق هستهای اولویت آنهاست.» او همچنین توضیح داد که تمایل ترامپ به کاهش هزینهها در تصمیم برای آتشبس مشهود بود. این امر اسرائیلیها را خشمگین کرد، زیرا آنها میخواستند آمریکا به حملات ادامه دهد.
به نظر میرسد تصمیم دولت ترامپ برای پایان دادن به نبرد، برخلاف توصیه برخی از مقامهای نظامی ایالات متحده بوده است. طبق گزارشهای Times of Israel و New York Times، برنامهریزی شده بود که کارزار طولانیتری، حداقل ۸ تا ۱۰ ماهه، شامل ترور مقامهای ردهبالای حوثی باشد. اما ترامپ یک کمپین هوایی کوتاهمدت را ترجیح داد.
طبق گفته آلمیدا، «یک کمپین هوایی ترکیبی، همراه با تلاشهای ضدقاچاق و رویکرد از طریق، با همکاری و به کمک به منظور تقویت نیروهای جمهوری یمن (ROYG) در صورتی که بهدرستی توسعه یابد، میتواند نتایج معناداری بهدست دهد.».
اما العریانی معتقد است این امر میزان دخالت ایالات متحده را بسیار فراتر از منافع راهبردیاش بالا میبرد. همانطور که معاون رئیسجمهور جی. دی. ونس گفته، آمریکاییها برای محافظت از یک مسیر دریایی که عمدتاً توسط اروپاییها استفاده میشد، هزینه میپرداختند.
دالگرن نیز اشاره کرد که فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا (CENTCOM) مشخص نکرده که اهداف راهبردی ایالات متحده در کارزار یمن چه بودهاند. «ما همچنین نمیدانیم آمریکاییها به عنوان بخشی از توافق، چه چیزهایی را به حوثیها وعده دادهاند.»
پیروزی تبلیغاتی برای حوثیها
تردد دریایی از زمان آتشبس بهطور قابل توجهی از سر گرفته نشده است. در عوض، به نظر میرسد حوثیها قدرت خود را مستحکم کردهاند و خروج آمریکا را بهعنوان پیروزی بزرگ جشن گرفتهاند.
با نمایش خود بهعنوان تنها نیروی مقاوم در برابر قدرتهای خارجی — آمریکا و اسرائیل — آنها حمایت داخلی خود را تقویت، جذب نیرو را افزایش و تصویر خود را بهعنوان مدافع اصلی یمن تثبیت کردهاند، به گفته العریانی.
بنابراین، حملات، بهطور پارادوکسیکال، به طولانیتر شدن درگیری کمک کردند؛ چراکه همزمان حوثیها را تقویت و مخالفان داخلیشان را بیاثر کردند.
«گروههای یمنی که شاید ارتش زمینی راه میانداختند، اکنون فلج شدهاند»، گفت العریانی. «هر حملهای توسط حوثیها بهعنوان خدمت به منافع آمریکا/اسرائیل قاببندی میشود، که آن را از نظر سیاسی سمی میکند و دولت یمن را که بسیار نامحبوب است، از مشروعیت باقیمانده محروم میکند.»
تهدید واکنش موشکی و پهپادی حوثیها علیه عربستان سعودی و امارات، حامیان منطقهای را از پشتیبانی از تهاجم زمینی جدید منصرف کرده است. العریانی افزود: «این پویایی عملاً جبههها را مسدود کرده، حوثیها را امن در قدرت باقی گذاشته و جنگ را بهطور نامحدود طولانی میکند»
در صورتی که حملات آمریکا یا اسرائیل به تأسیسات هستهای یا اهداف دیگر ایران از سر گرفته شود، حوثیها ممکن است در همان زمان برای مسدود کردن ورودی بابالمندب به کانال سوئز تلاش کنند، درست همانطور که ایران تنگه هرمز را در خلیج فارس مسدود میکند.
کارشناسان انرژی هشدار میدهند که این میتواند منجر به بحران انرژی بزرگی شود و هزینههای عظیمی به اقتصاد جهانی تحمیل کند. ممدوح سلامه، اقتصاددان بینالمللی نفت و استاد پیشین اقتصاد انرژی در ESCP Business School لندن، گفت که در چنین شرایطی «رشد اقتصادی جهانی بهراحتی میتواند دو تا سه درصد کاهش یابد.»
دالگرن بر این باور است که آمریکا، عربستان سعودی و دیگر کشورهای خلیج فارس از توافق با حوثیها منفعت خواهند برد و حتی اگر حکومت آنها را بهرسمیت نشناسند، ممکن است آتشبس سردی با آنها برقرار کنند. به گفته او، «این راهحل مطلوبی برای وضعیت یمن نیست، زیرا اکثریت مردم حوثیها را نمیپذیرند، اما دولت بینالمللی شناختهشده را هم نمیپذیرند.»
حوثیها از توان نظامی خود برای نفوذ در سطوح محلی، منطقهای و بینالمللی استفاده میکنند. بنابراین، تلاش برای ادغام آنها در روند سیاسی بدون تغییر واقعیت نظامی ممکن است بیفایده باشد.
العریانی گفت: «سازگار کردن حوثیها بهعنوان یک عامل تعیینکننده یعنی مشروعیتبخشی به مدل حکومتی مبتنی بر درگیری، که از آغاز تمام تلاشهای آینده برای ساختن دولت را تضعیف میکند».
اولویت، بنابراین، باید حمایت از یک تلاش نظامی متحد توسط گروههای یمنی با پشتیبانی گسترده ذینفعان بینالمللی — نه فقط آمریکا و اسرائیل — برای آزادسازی مناطق تحت کنترل حوثیها باشد. با این حال، چنین نتیجهای بعید به نظر میرسد، بهویژه با بحران جاری میان ایران، آمریکا و اسرائیل.