آفتابنیوز : آفتاب: ديروز سازمان پیمان امنیت جمعی به رهبري روسيه جلسه اضطراري تشكيل داد و وضعيت بحران قرقيزستان را بررسي كرد. دبيركل اين سازمان نيز در ميان خبرنگاران از در اختيار داشتن امكانات گسترده براي ختم بحران خبر داد. اما وي بر موضوعاتي براي ختم بحران تاكيد كرد كه در چارچوب وظايف و توان اين سازمان مي گنجد (كه بيشتر رويكرد امدادي و يا نظامي دارد) و طبعا تنها وضعيت فعلي را كنترل مي كند و نه حل آن را.
پس از فروپاشي اتحاد شوروي، يكي از مهم ترين نگراني ها، احتمال بروز ناآرامي هاي قومي بود كه در سايه اقتدار سياسي و نظامي حزبي در داخل اتحاد شوروي، امكان بروز نيافته بود.
اين نگراني خيلي زود خود را با درگيري بين ارمنستان و آذربايجان به واسطه حضور اقليت ارمني در آذربايجان نشان داد. پس از آن منطقه، درگيري در آبخازي و پس از آن در اوساتيا را شاهد بود. نيازي هم به يادآوري درگيريهاي چچن نيست. هم اكنون نيز درگيري اكثريت قرقيز و اقليت ازبك در قرقيزستان را شاهد هستيم. ضمن آن كه نبايد از ياد برد كه بسياري از درگيري هاي ديگر نيز كه در ظاهر به حوزه سياسي مربوط مي شوند، در كالبد شكافي، پيوندهاي خود با موضوع قومي را آشكار مي سازند.
اين درگيري هاي قومي در حالي در منطقه گسترش مي يابند كه به نظر مي رسد در شرايطي كه به طور فيزيكي درگيرياي نيز وجود ندارد، وضعيت ذهني اين درگيري ها كشورهاي منطقه را درگير خود كرده است. به طور مثال هنوز وضعيت مناسبي در رابطه با ارمنستان و آذربايجان وجود ندارد؛ چچن همواره آبستن حوادث است و اوسيتيا و آبخازي نيز به شدت آمادگي بحران سازي در منطقه را دارند.
در شرايطي كه بحران قومي در افغانستان نيز همواره وجود داشته و مي تواند در شرايط نامساعدي مجددا سر باز كند (وضع عراق و بحث تركيه نيز كه ديگر نيازي به بيان ندارد)، در نهايت مي توان يكي از مهم ترين چالش هاي آتي در منطقه را بحران هاي قومي خواند. بحران هايي كه اتفاقا به دليل حساسيت موضوع، به فرصت طلبان امكان مي دهد به وسيله ايجاد فضاي رواني مساعد، به سرعت توده هاي مردم را در آن درگير كنند. در چنين فضايي نيز امكان بازي قدرت هاي منطقه اي (مانند روسيه و چين) و قدرت هاي فرامنطقه اي (مانند امريكا) نيز بسيار محتمل و خطرناك است.
بر خلاف آنچه برخي تحليلگران تصور مي كردند، آسياي مركزي نيز نشان داد كه همچون افغانستان و قفقاز مي تواند به سرعت درگير مسائل قومي شود و اين زنگ خطري براي تمامي كشورهاي منطقه است. گرچه درگيري اخير در قرقيزستان به دليل دوري، به طور مستقيم بر كشور ما تاثيري ندارد اما به هر حال زنگ خطري است براي ما و ساير كشورهاي منطقه كه اين بخش از آسيا را نيز بايد در مناسبات قومي كه در اين چند سال اخير تنش هاي زيادي تجربه كرده است، به حساب آورند. به نظر مي رسد مهم ترين چالش آتي منطقه، از قفقاز تا عراق، افغانستان و پاكستان و آسياي مركزي و حتي چين نيز در آينده اي نه چندان دور مسئله تنش هاي قومي است كه بايد از هم اكنون با دريافت هاي واقع بينانه به چاره انديشي براي طرح مطالبات قومي و مناسبات مربوطه پرداخت و گرنه در غفلت كشورهايي نظير ايران، بازي قدرت هاي منطقه اي ديگر و قدرت هاي فرامنطقه اي آينده نامعلومي خواهد داشت.