آفتابنیوز : آفتاب: حجتالاسلام حمید رسایی روز چهارشنبه در یادداشتی با اشاره به اتفاقاتی که چهارشنبه گذشته در صحن علنی مجلس رخ داد و تذکر کاظم دلخوش نماینده صومعهسرا اشاره و ضمن انتقاد شدید از دلخوش، توضیحاتی در این زمینه ارائه کرد.
رسایی نماینده مردم تهران در مجلس با مرور وقایع مجلس در هفته گذشته و مسایلی که پیرامون تصویب طرح حمایت از موسسات آموزش عالی غیردولتی رخ داد، ازجمله تجمع جمعی از دانشجویان در اعتراض به این مصوبه، درپاسخ به این پرسش که آیا تجمع دانشجویان معترض با هماهنگی رسایی و پیگیری وی صورت گرفت؟، آورده است: همانطور که قبلا اعلام کردم، این تجمعات با برنامه من و یا دیگر نمایندگان صورت نگرفت، بلکه با پیگیری تشکلهای دانشجویی شناسنامهدار و با اخذ مجوز از وزارت کشور انجام شده بود. در این تجمعات که حدود دو هزار دانشجو در آن شرکت داشتند، برخی از نمایندگان محترم حضور یافتند که از جمله آنها نیز بنده بودم. من چون این تجمع را قانونی و در دفاع از حیثیت مجلس و انتقاد از عملکرد نمایندگانی میدیدم که با رای روز یک شنبه خود حیثیت خانه ملت را زیر سئوال برده در آن حاضر شدم و به این حضور هم افتخار میکنم.
رسایی در ادامه نوشته است: خوشبختانه فایل تصویری و صوتی سخنان من در جمع دانشجویان در سایتها قرار گرفته که نشان میدهد نه تنها دانشجویان را برای شعار علیه مجلس و آقای لاریجانی تحریک نکردم بلکه ضمن مخالفت با این شعارها، از آنها خواستم با ترک این کار بهانه را از بهانهجویان بگیرند.
رسایی در بخش دیگری از نوشته خود با طرح پرسشی درباره پروندهاش در دادگاه ویژه روحانیت، آورده است: در زمانی که مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی قم بودم، مدیرمسئول یکی از نشریات قم - که خود را منسوب به جریان اصولگرایی قم میدانست - برای تجهیز روزنامه و وارد کردن دستگاههای چاپ، درخواست وام زودبازده 500 میلیون تومانی کرد. درخواست مربوطه توسط کارشناسان بررسی و پس از تایید طرح، با امضای بنده به یکی از بانکها جهت اقدامات قانونی معرفی شد.
از آنجا که مبلغ وام کلان بود براساس ضوابط بانک در برخی مراحل موضوع باید به تایید اداره معرفی کننده میرسید اما از آنجا که وام گیرنده بهدنبال استفاده از این مبلغ کلان در غیر موردی بود که اعلام کرده بود، با جعل مهر اداره ارشاد و همچنین جعل مهر یک شرکت دروغی و فاکتورسازی و سندسازیهای مختلف و حمایت برخی افراد خاص که در مراکز خاص مشغول به کار بودند، موفق به دریافت این مبلغ شد.
پس از مدتی وقتی اداره ارشاد قم متوجه این موضوع شد و براساس وظیفه اداری از فرد جاعل و خاطی شکایت کرد، فشارها نیز متوجه اینجانب شد. حمایت برخی از نمایندگان و مسئولان عالی وقت استان از یک سو و واسطههایی که از سوی دیگر فرستاده میشدند، همه و همه به دنبال این بودند که این مجرم را از پنجه عدالت آزاد کنند. در این بین مسئولانی که وظیفه مبارزه با فساد را داشتند، کوتاه آمدند و تنها من ماندم و برخی از همکارانم در اداره ارشاد قم که در برابر انواع تطمیعها، تهدیدها و تخریبهای این جریان کوتاه نیامدیم و ایستادیم.
بعد از فشارهای بسیار - که صلاح نمیدانم عوامل پیدا و پنهان آن را در این یادداشت معرفی کنم - نهایتا فرد خاطی و شریک وی هر کدام جداگانه به یک سالو نیم زندان قطعی محکوم شدند اما فشارهای بسیاری برای رهایی او صورت گرفت که در تمام موارد به دلیل ایستادگی بنده موثر واقع نشد. با این که فرد خاطی به یک سالو نیم زندان محکوم شده بود اما حکم وی اجرا نمیشد! حتی مبلغی که با جعل و سندسازی بهدست آورده بود نیز به بیتالمال برگشت داده نمیشد و اساسا کسی آن را مطالبه نمیکرد! بنده که دیدم وضعیت به این شکل است در نشریه پژواک قم که متعلق به اداره کل ارشاد قم بود، موضوع این سوءاستفاده و عدم شکایت از آن را رسانهای کردم که با توجه به اهمیت آن، موضوع به سایتهای خبری هم کشیده شد.
این موضوع آنقدر برای این جریان گران آمد که متوسل به دروغ بزرگ حیف و میل یک میلیارد و هشت میلیون تومانی بن کتاب درباره من شدند! ابتدا این روزنامه محلی که مدیرش با جعل و سند سازی 500 میلیون تومان به جیب زده بود، این خبر کذب را منتشر کرد و سپس سایت تابناک که معمولا حواشی این جریان را پوشش خبری میداد آن را رسانهای کرد و پس از آن رسانه دیگر این جریان در قم (نشریه 19 دی) همزمان با روز اول کاری مجلس (7 خرداد 87) آن را تیتر خود کرد. روزنامه شاخه سبز که این خبر را منتشر کرده بود وقتی نتوانست این دروغ را به اثبات برساند در دادگاه محکوم شد، ولی فقط 10 روز نشریهاش توقیف شد.
کوتاه نیامدن من در برابر این جریان ده سر باعث شد تا با مراجعه آنها به دادگاه ویژه روحانیت، چندین پرونده علیه من تشکیل شود که فقط 3 مورد آن به مرحله بررسی رسید.»
رسایی ادامه داد: این 3 شکایت که به یک ریشه باز میگشت، پس از رفتو آمدهای بسیار ابتدا به صدور حکم 6 ماه زندان علیه بنده به دلیل افترا، نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی انجامید اما پس از اعتراض و اخذ وکیل و ارائه لایحه قضایی و ... در نهایت حدود ده روز قبل به برائت اینجانب از تمام موارد ادعا شده ختم شد و روسیاهی برای ذغال ماند. من همانطور که در مصاحبه با خبرنگاران پارلمانی اعلام کردم، به پروندهام در دادگاه ویژه روحانیت افتخار میکنم و حتی اگر دادگاه به ناحق و بر اساس ظواهر امر نیز این حکم را تایید می کرد، هرگز از راه مقابله با این جریان فاسد کوتاه نمیآمدم.
رسایی در ادامه آورده است: از آقای دلخوش هم باید تشکر کنم که با طرح عمومی این موضوع سبب شد تا دهان بسته من باز شود و گوشهای از ناگفتهها را بگویم هر چند متاسفانه علیرغم تمام پیگیریهای صورت گرفته، هنوز با این فرد مجرم برخورد نشده و او دوسال و سه ماه است که فراری است و جالب اینجاست که شریک این فرد به دلیل این که هیچ حامی حزبی و سیاسی نداشت بازداشت شد و به زندان افتاد!
اکنون سئوال من از وزیر ارشاد در خصوص عملکرد هیات نظارت در خصوص عدم برخورد با این نشریه در دستور کار کمیسیون فرهنگی است و امیدوارم به زودی در صحن علنی نیز طرح شود. واقعا معلوم نیست به چه دلیل در حالی که دو سال و سه ماه است که صاحب امتیاز ، مدیر مسئول و سردبیر نشریه ای فراری است اما هنوز روزنامه وی منتشر میشود! چه کسانی از این فرد حمایت میکنند؟!
واقعا وقتی در پروندهای که فساد آن 500 میلیون تومان است این طور مقاومت می شود و فرد پیگیر برای برخورد با این فساد تخریب می شود، در خصوص پروندهای مانند دانشگاه آزاد که رقم آن حداقل 250 بیلیون تومان است چه اتفاقی میافتد؟ آقای دلخوش انصافا از شما که مدافع این پرونده بودید، یکی مثل من نباید بگوید که؛ درخت گردکان به این بزرگی، درخت خربزه الله اکبر!
رسایی در ادامه با طرح سوال دیگری مبنی بر این که «مشکل خانوادگی رسایی که دلخوش به آن دلخوش کرده بود، چیست؟»
ضمن غیراخلاقی دانستن طرح این موضوع از سوی دلخوش، آورده است: واقعیت این است که یکی از برادران بنده که در دانشگاه گیلان مهندسی خود را دریافت کرده، از فعالان سیاسی و از مدیران خدمتگذار در استانهای گیلان و قزوین بوده و هم اکنون نیز مدیر یک پروژه ملی (آزادراه قزوین – رشت) است. نگاه سیاسی من با ایشان کاملا متفاوت است تا جایی که گاهی در خصوص این دو نگاه، ساعتها به بحث مینشینیم و البته هر دو سعی میکنیم تا انصاف را در بحثهایمان رعایت کنیم.
من جهتگیریهای سیاسی برادرم را قبول ندارم و شخصیتهایی را که او به آنها در حوادث سیاسی کشور اعتماد میکند، قابل اعتماد نمیدانم. حوادث بعد از انتخابات نیز به خوبی این نکته را به اثبات رساند و شاید ایشان هم تا حدودی به این واقعیت پیبرده باشد. ایشان نیز به برخی از شخصیتهای مورد نظر من و از جمله رییس دولت منتقد است. آنچه در کنار این تفاوت سیاسی برای من همواره مهم بوده، در کنار اعتقاد ایشان به امام و اصل ولایت فقیه، پایبندی به قانون اساسی و سلامت مالی در طول مدت مدیریت بوده است،تا جایی که علی رغم حمایت از موسوی در انتنخابات دهم، هرگز پس از انتخابات و در ایام فتنه در اقدامات ساختارشکنانه با این جماعت همراهی نکرد.
نماینده تهران ادامه داده است: با این همه، این برادر اصلاحطلب در مسئولیتهایی که تاکنون داشته، همواره مصالح ملی را بر مصالح حزبی و گروهی ترجیح داده، است.
بدیهی است که من هم برخی از شخصیتهایی که در جریان اصولگرایی قدم میزنند را به دلیل عملکردشان که با فساد مدیریتی یا فساد مالی همراه بوده، قبول ندارم و بارها در یادداشتها و مصاحبههایم نشان دادهام که به اصولگرایی آنها دلخوش نیستم. من اصلاحطلبان یکرنگ را که سلامت مالی و مدیریتی دارند و خود را آلوده نکردهاند و از طرفی به ارکان انقلاب نیز معتقدند را بر اصولگرایان بندبازی که همواره به دنبال منافع خودشان هستند و در مواقع فتنه نیز به جای دفاع از انقلاب، مردم و ولایت به دوپهلو سخن گفتن رو میآوردند، ترجیح میدهم چون میدانم در دسته اول با چه کسانی طرف هستم!
حال جالب اینجاست، همین آقای دلخوش که بنده را به دلیل اصلاحطلب بودن برادرم محاکمه میکند و او را به دلیل اصلاحطلبی شایسته این ناروایی میداند، چندماه قبل وقتی یکی از معاونین وزیر راه فعلی به دلایل واهی قصد جابجایی ایشان از مدیریت پروژه ملی آزاد راه قزوین – رشت را داشت، به دلیل سلامت و توانایی برادر من در اداره پروژه، وزیر راه را تهدید به سئوال کرد!
راستی وقتی اصلاحطلب از خانواده خودتون باشه خوبه بقیه اصلاحطلبان ....نماینده ای که حرمت مجلس و همکار خود را حفظ نکند لیاقت نمایندگی ندارد. شما نیز روزی باید در محضر خدا پاسخگو باشید!