آفتاب: "عناصر خودسر" این بار در کرمانشاه خودی نشان دادند و مانع از برگزاری کنسرت سیدحسامالدین سراج شدند!
این خبری است که چند روز پیش بر روی خروجی سایتها و خبرگزاریها قرار گرفت و متعاقب آن، وزارت ارشاد، مداخله خودسرها در این ماجرا را محکوم کرد و خانه موسیقی هم از این واقعه ابراز تاسف نمود؛ همین!... و آقایان"خودسر" هم به خوبی و خوشی به خانههایشان رفتند و به ریش مردم خندیدند!
به گزارش عصرایران، ماجرای قانون شکنان معروف به "خودسر" سالهاست که به بخشی از تاریخ سیاسی کنونی ایران تبدیل شده است؛ عدهای به نام دفاع از اسلام و انقلاب و ارزشها، هر کاری که خودشان تشخیص میدهند درست است را انجام میدهند و در این راه از شکستن قانون و عدول از آموزههای اخلاقی دین و وجدان هم ابایی ندارند!
کسی هم نیست که بپرسد شما چه کاره مملکت هستید که به خود اجازه میدهید در هر کاری دخالت کنید؛ به چه حقی تجمع غیرقانونی برگزار میکنید، با کدام مجوز شرعی و اخلاقی و قانونی مردم را کتک میزنید، بر چه مبنای قانون پسندی مقابل منزل فلان فعال سیاسی تجمع میکنید یا به فلان سفارتخانه خارجی کوکتل مولوتف پرتاب میکنید و به شیشههایش سنگ میزنید، طبق کدام اجتهاد شرعی به تشخیص خود کنسرتهای افرادی که از ایشان خوشتان نمیآید را مفسده برانگیز تشخیص میدهید و به همش میریزید، به چه اجازهای جلوی اکران فیلمهای مجوزدار را میگیرید و ...؟!
والله که ادامه این وضعیت چیزی جز شرم و ننگ را برای جامعه ایران ندارد. همهاش شده تکرار این سناریو: حمله خودسرها، انتشار خبرحمله در رسانهها،نچنچ و پچپچهای بعدی و حداکثر ابراز تاسف و گاهی هم محکومیت لفظی" و واقعاً دیگر هیچ!
مسوولان انتظامی و قضایی هم که در این ماجراها، واکنشی نشان نمیدهند و همین امر نیز پررویی و گستاخی خودسرها را باعث میشود.
به راستی مگر در همین قضیه اخیر، کسانی که اقدام به این کار کردند، شناخته شده نیستند؟ مگر مسوولان مربوطه خبر ندارند که چه کسانی لاتمنشانه جلوی برگزاری یک کنسرت قانونی را گرفتهاند؟ پاسخ مشخص است؛ همه میدانند و به اسم و رسم و نشانی هم میدانند که چه کسانی این کار را کردند.
سوال اینجاست که چرا اقدامی نمیکنند؟ آیا حکومت قانون به حدی ضعیف و منفعل است که از چند "مینی شعبان بیمخ" هم حساب میبرد و نمیتواند کاری به کارشان داشته باشد یا قضیه چیز دیگری است؟
عدم برخورد با اینها باعث شده که در طول زمان، امر بر ایشان مشتبه شود که همهکاره مملکتاند و هر کاری و هر غلطی که دلشان بخواهد میتوانند انجام دهند و کسی هم جلودارشان نیست!
از همه بدتر این که این کارها را به اسم دفاع از ارزشها انجام میدهند و نمیفهمند که هیچ ارزشی بالاتر از قانون و اخلاق نیست.
واقعاً تاسفانگیز است که فلان روزنامهنگار به دلیل نوشتن یک مطلب در وبلاگ شخصیاش، متهم میشود به این که برای رسانههای بیگانه خوراک تبلیغاتی فراهم کرده، اما عربدهکشی و چماقداری برخیها که "مواد مرغوب رسانههای ضدنظام" هستند، با سکوت و بیتفاوتی، مورد تشویق قرار میگیرد!
به نظر آقایان، آیا دستگاههای تبلیغی ضد جمهوری اسلامی، از خدا نمیخواهند که این قبیل افراد، هر روز مرتکب یک کار افراطی مانند به هم زدن کنسرتها شوند تا همین ماجرا را به چماقی بر سر نظام تبدیل کنند؟!
آیا این اقدامات، مصداق تشویش اذهان عمومی نیست؟ آیا کسی متوجه ناامنی مادی و معنوی حاصل از این اعمال ضدانسانی نیست؟
تا کی باید این وضعیت خجالت آور ادامه یابد؟ مگر این کشور، قانون و مسئول اجرای قانون و مسوول نظارت بر قانون ندارد که یک عده معدود، در محفلهای خود برای این و آن تصمیم میگیرند و در روز روشن، قانون را مانند سیگاری در زیر پای خود له میکنند و کک کسی هم نمیگزد؟
سوال مهمتر، اما این است که آیا اینهایی که هر از چندی تحت عنوان "عناصر خودسر" گرد و خاک بپا میکنند، قانون را زیر پا میگذارند، مراسم دارای مجوز رسمی را بهم میریزند و برای هر آن که دلشان بخواهد مزاحمت ایجاد میکنند، واقعاً "خودسر" هستند؟!
هر چند "خودسر" تعبیر متداولی برای معرفی اینان شده ولی واقعیت امر نمیتواند اینگونه باشد که اینها واقعاً خودسرند. آنهایی که مرتکب اقدامات آنچنانی میشوند، تنها نیروهای عمل کننده و حلقه آخر ماجرا هستند.
خودسرها، کسانی هستند که با هر اسم و رسمی "تصمیم" میگیرند که مثلاً فلان مجلس باید به هم ریخته شود و این را نیروهای دست چندمشان عملیاتی میکنند! در واقع، خودسرهای واقعی، آمران هستند و نه عاملان دون پایهای که به امر آمران وارد گود میشوند.
خودسرهای واقعی، مسوولانی هستند که به حکم قانون موظفاند از حقوق شهروندان دفاع کنند و مقابل قانون شکنان بایستند و آنها را به سزای اعمال شان برسانند ولی مانند تماشاچیان یک فیلم سینمایی، حداکثر کاری که میکنند شکستن تخمه است و لاغیر!و به راستی آیا عمل نکردن به وظیفه قانونی، خودسری نیست؟ آیا مسوولان ساکت، برغم آن که طبق قانون باید کاری می کردند و نکردند، خودسر واقعی نیستند؟
مثلاً در همین ماجرای کنسرت کرمانشاه، مهاجمان، با زنجیر جلوی در وروی را گرفته و کسانی که بلیت داشتهاند را برگرداندهاند. آیا پلیس وظیفه نداشت به آنان بگوید شما چه کاره اید که مانع یک مراسم قانونی شدهاید؟ آیا وظیفه نداشت آنها را از محل دور کند و در صورت مقاومت، بازداشتشان نماید و امنیت مردم را تأمین کند؟ آیا عدم انجام این وظیفه بدیهی، خود، بزرگترین خودسری نیست؟
به هر حال، در این ماجرا برگ ننگین دیگری بر کتاب قطور عناصر موسوم به"خودسر" افزوده شد و اینک از قوه قضاییه انتظار میرود در شرایطی که سایر دستگاهها نتوانسته یا نخواستهاند به وظیفه خود در قبال این ماجرای تلخ عمل کنند، پیگیری جدی این موضوع را در دستور کار قرار دهد تا شاید مقدمهای واقعی برای برچیدن پدیده مشمئز کننده خودسریها در جامعه باشد.