کد خبر: ۱۰۵۵۸۷
تاریخ انتشار : ۲۴ مرداد ۱۳۸۹ - ۱۴:۰۹

وزیری که همه‌چیز دان است!

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: علی نیکزاد، وزیر محترم مسکن و شهرسازی در گفت‌و گویی با خبرآنلاین گفته است “اگر من وزیر هستم، معتقدم آشپزخانه اپن با فرهنگ ایرانی همخوانی ندارد”. حتی اگر جناب وزیر این سخن خود را تکذیب کنند باز نمی‏توان از آفتی که در چنین مواردی در جامعه ایران وجود دارد چشم‏پوشی کرد. این سخن تنها بهانه‏ای است تا به موضوعی پرداخته شود که اصطلاحاً همه‏چیزدانی نامیده می‏شود. 

همه‏چیزدانی را می‏توان یکی از آن مغالطاتی دانست که متأسفانه رواج بسیاری دارد و در آن، افراد خبرگی در یک زمینه را نشانه خبرگی در زمینه‏های دیگر نیز تلقی می‏کنند. به عنوان مثال در همین مورد آشپزخانه اپن، آیا فردی صرفاً از آن رو که وزیر مسکن و شهرسازی است، می‏تواند بگوید این نوع از آشپزخانه با فرهنگ ایرانی همخوانی دارد یا ندارد؟ 

ایشان اگر می‏گفتند بررسی‌ها و کارهای کارشناسی ما را به این نتیجه رسانده‏اند که آشپزخانه اپن با فرهنگ ایرانی همخوانی ندارد آنگاه دست‏کم به مغالطه همه‏چیزدانی متهم نمی‏شدند اما وزیر محترم از “اعتقاد” خود سخن گفته‏اند حال آنکه مقام و منصب یا اعتقاد یک فرد توجیه‏کننده مدعای وی نمی‏تواند باشد. 

به دیگر سخن، حال که وزیر مسکن و شهرسازی مدعایی را طرح کرده‏اند ضروری است که استدلال‌ها و دلایل خود را در حمایت از آن مدعا ارائه کنند. ایشان باید توضیح دهند که وقتی از “فرهنگ ایرانی” حرف می‏زنند از چه چیز حرف می‏زنند. آیا ما در اینجا با کلیتی یکپارچه مواجهیم که نام آن “فرهنگ ایرانی” است و ویژگیها و مؤلفه‏های مشخصی دارد یا مسامحتاً چیزی به نام “فرهنگ ایرانی” را فرض گرفته‏ایم، حال آنکه در آن تکثر و تفاوت بسیاری وجود دارد تا آنجا که بیشتر “شباهت خانوادگی” به آن معنایی است که ویتگنشتاین در نظر دارد.
در مثال “بازی”، آنگاه که ویتگنشتاین می‏کوشد تعریفی از “بازی” به دست دهد در نهایت نمی‏تواند نقاط مشترکی در تعارف گوناگون بیابد؛ یعنی نه توپ، نه مسابقه، نه رقابت، نه تفریح و سرگرمی، نه فعالیت فیزیکی و نه ذهنی و نه هیچ چیز دیگر، عنصری مشترک در میان بازیهای مختلف نیست، بلکه بازی‌ها همچون یک طیف در نظر گرفته می‏شوند، که در این طیف، هر بازی از جنبه‏هایی با بازی دیگر مشابهتها و نیز تفاوت‌هایی دارد تا آنجا که ممکن است دو بازی در دو سوی چنین طیفی از بازی‌ها قرار بگیرند و کمابیش هیچ شباهتی با یکدیگر نداشته باشند. 

همچنین وزیر محترم باید توضیح دهند که مسأله آشپزخانه اپن و همخوانی یا عدم همخوانی آن با فرهنگ ایرانی را از چه جنبه‏هایی بررسی کرده‏اند و در نهایت به این نتیجه رسیده‏اند که اولی با دومی همخوانی ندارد و کدام جامعه‏شناس، روانشناس، معمار، مردمشناس و مانند آن در پروژه‏ای تحقیقاتی که به نتیجه مورد اشاره ایشان منتهی شده است مشارکت داشته‏اند. 

بنابراین به نظر می‏رسد که گاه افراد چون گمان می‏کنند در یک زمینه کارشناسند و یا در موقعیتی خاص قرار دارند آنگاه حق دارند با اطمینان کامل درباره زمینه‏های دیگری که در آنها آگاهی بسیار کمتری دارند اظهارنظر کنند. از سوی دیگر افراد ناآگاه جامعه ممکن است این انگاشته اتکاناپذیر را مفروض بگیرند که چون کسی در حوزه‏ای خاص یک مرجع شناخته شده است حتماً قادر است با همان مرجعیت درباره هر موضوع دیگری صحبت کند. 

اما این انگاشته که کسی می‏تواند در همه زمینه‏ها کارشناس باشد کاملاً نادرست است. همچنین این انگاشته نیز غالباً نادرست است که اگر فردی در یک زمینه کارشناس باشد، در زمینه‏های نامربوط دیگر نیز می‏تواند مرجع باشد. تنها دلیل برای اعتماد به کارشناسان این است که آنها فقط در زمینه‏ای که اظهارنظر می‏کنند، تخصص دارند و در مواردی که تخصص ندارند، چیزی نمی‏گویند. 

با این اوصاف به هیچ وجه امکان ندارد که کسی در همه زمینه‏ها کارشناس باشد. می‏گویند همه چیز را همگان دانند و همگان هنوز از مادر زاده نشده‏اند. یعنی آنکه همه‏چیز دان است، احتمالاً هیچ نمی‏داند یا چیزهای کمی می‏داند. این سخن اما به نظر می‏رسد در جامعه ایران مورد اقبال چندانی قرار نگرفته است که اگر چنین بود کمتر کسی در مواجهه با پرسش‌ها و مسایلی که تخصصی در آنها ندارد از پاسخ “نمی‏دانم” طفره می‏رفت و چنین پاسخی را دون شأن خود می‏دانست. 

این ویژگی تنها منحصر به اساتید دانشگاه، متخصصان، صاحبان مناصب و مانند آن نیست، بل در میان عموم نیز که گاه در هیچ زمینه خاصی، متخصص و خبره نیستند، رواج بسیاری دارد. در نظر بگیرید مهمانی‌های خانوادگی را که آدمهای مختلف با تواناییها و تخصص‌های گوناگون گرد هم نشسته‏اند و در باب مسایل گوناگون جهانی به بحث مشغول هستند. 

کم بسامدترین واژه در میان سخنان آنها چیزی نیست جز “نمی‏دانم” که اگر چنین نبود، جهل مرکب (اینکه نمی‏دانم که چیزی را نمی‏دانم) و آن غرور و تبختر همه‏چیزدانی هم وجود نداشت و آنگاه به قول شاملو شاید دیگر ما منظر جهان را تنها از رخنه تنگ چشمی حصار شرارت نمی‏دیدیم…
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۴۷ - ۱۳۸۹/۰۵/۲۴
0
0
واقعا راست گفته !
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۴۸ - ۱۳۸۹/۰۵/۲۴
0
0
ببخشید شما کمی سخت گرفته‌اید؛ وزیر مسکن تا بیاید سخن خود را به زبان فارسی برگردان نماید ممکن است اشتباه ترجمه پیش بیاید لذا زیاد خرده نگیرید!
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین